روزنامه کیهان طی یادداشتی نوشت: درحالیکه جان کری در یادداشتی در والاستریت ژورنال، ضمن تقبیح سیاست ترامپ در خروج از برجام، مدعی شده ایران با توجه به وضعیت اقتصادی فعلیاش در موضع ضعف قرار دارد، برخی رسانههای اصلاحطلب و زنجیرهای در ایران تلاش کردند گزارههای خاصی از این یادداشت را برجسته و بهرهبرداری تبلیغاتی کنند. این رسانهها با استناد به بخشهایی از نوشته جان کری، القا کردند که نگاه ایالات متحده به ایران فرصتی برای مذاکره مجدد است و میتوان با «عقلانیت» از آن بهره برد. حال آنکه کری در همین متن، خواستار اعمال محدودیتهای بیشتر بر برنامه هستهای ایران، بازگشت ایران به تعهدات فراتر از برجام و توقف فعالیتهای منطقهای شده و اشاره کرده که باید با یک توافق «قویتر و طولانیتر» جایگزین شود.
در همین حال، ترامپ نیز در گفتوگویی مدعی شده ایران به دنبال توافق است و این را نشانه ضعف جمهوری اسلامی دانسته و از سوی دیگر تهدید کرده که اگر ایران دست به اقداماتی علیه منافع آمریکا بزند، پاسخ سنگینی دریافت خواهد کرد. این نوع رفتار دوگانه – یک دستآویزی برای فشار و امتیازگیری و دست دیگر برای ترغیب به مذاکره – بهنوعی بازتولید همان سیاست چماق و هویج کلاسیک آمریکاست.
همزمان، برخی کارشناسان اقتصادی نزدیک به جریان خاص سیاسی با استناد به این فضا، شروع به عددسازی درباره منافع احتمالی توافق کردهاند. از جمله مطرح شده که در صورت توافق، بین ۱۰۰۰ تا ۲۵۰۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری خارجی وارد ایران خواهد شد و ایران میتواند به رشد اقتصادی ۸ درصد برسد. این در حالی است که در اوج اجرای برجام در سال ۲۰۱۷، کل سرمایهگذاری خارجی حدود ۲.۶ میلیارد دلار بوده و کل تولید ناخالص داخلی ایران در شرایط فعلی حدود ۴۰۰ میلیارد دلار است. به نظر میرسد هدف اصلی این بزرگنماییها، شرطیسازی جامعه و افکار عمومی برای پذیرش هرگونه توافق احتمالی بدون در نظر گرفتن هزینههای آن باشد.
در حالی که طرف آمریکایی به صراحت از موضع بالادستی سخن میگوید و بازگشت به توافق را مشروط به امتیازگیریهای بیشتر از ایران کرده است. در چنین شرایطی، القای نگاه فرصتطلبانه به فضای مذاکره، نوعی فریب افکار عمومی است. از این منظر، جریان خاصی در داخل با وارونهنمایی واقعیات و روایتهای رسانهای، به نوعی پروژهای روانی – تبلیغاتی را برای برهم زدن موازنه در تیم مذاکرهکننده و اعمال فشار از پایین به بالا آغاز کرده است.
نکته مهم آنکه این تلاشها نهتنها میتواند روند مذاکرات را مختل کند، بلکه زمینهساز پذیرش توافقی ناعادلانه خواهد شد. از این رو، ضروری است دستگاههای مسئول ضمن روشنگری در جامعه، نسبت به این جریانهای شرطیساز و پروژههای هماهنگ رسانهای هوشیار باشند و اجازه ندهند مسیر دیپلماسی در میدان رسانهای واگذار شود.
نظر شما