رشد ۳ درصدی ارزش صادرات فرش دستباف ایرانی در سال گذشته در مقایسه با دوران اوج این صنعت در دهههای گذشته، بهویژه سال ۱۳۷۳ با صادرات ۲.۱ میلیارد دلاری، حکایت از یک سقوط آزاد باورنکردنی دارد و این کاهش مداوم که حالا به کمتر از ۲ درصد از قله تاریخی خود رسیده، نهتنها یک چالش اقتصادی که زنگ خطری برای هویت فرهنگی ایران است.
یکی از ریشههای افول جایگاه جهانی فرش دستباف ایرانی را بدون تردید باید تحریمهای اقتصادی ایرانی جستجو کرد که طی سالهای اخیر سدی بزرگ پیش روی تجارت جهانی این محصول بی همتای ایرانی قرار داده است.
تحریمهای اقتصادی بهویژه پس از خروج آمریکا از برجام در سال ۱۳۹۷ ضربه مهلکی به صادرات فرش دستباف وارد کرده، آمریکا که تا پیش از تحریمها حدود ۲۵ درصد از بازار صادرات فرش ایران را به خود اختصاص داده بود، عملاً از فهرست مقاصد صادراتی حذف شده و محدودیتهای بانکی و مشکلات نقلوانتقال ارز، تجارت رسمی فرش را به شدت دشوار کرده است به طوری که بسیاری از صادرکنندگان را به سمت روشهای غیررسمی و پرریسک سوق داده است که این وضعیت، اعتماد بازارهای جهانی به تجارت پایدار با ایران را کاهش داده و رقبا را به میداندار اصلی تبدیل کرده است.
طی این سالها همچنین سیاست تعهد ارزی که از سوی بانک مرکزی اعمال شد، به یکی از یکی از بزرگترین موانع داخلی برای صادرات فرش ایرانی تبدیل شده است. این سیاست، صادرکنندگان را ملزم میکند ارز حاصل از صادرات را در شرایطی غیرشفاف و پرریسک به سیستم بانکی بازگردانند و این الزام، بهویژه برای صادرکنندگان فرش که با حاشیه سود پایین و بازارهای رقابتی سروکار دارند، به عاملی بازدارنده تبدیل شده و بسیاری از بازرگانان را از ادامه فعالیت دلسرد کرده است و از نگاه فعالان این حوزه «دستاندازی بلند» برای صادرات خلق کرده است.
در همین حال بحث و جدلهای متعدد برای حذف مرکز ملی فرش از ساختار وزارت صمت و پیوستن آن به وزارت میراث فرهنگی در سالهای اخیر، نشاندهنده کمتوجهی ساختاری به این صنعت است و نبود استراتژی توسعهای و برنامهریزی منسجم، حمایت از تولیدکنندگان و صادرکنندگان را به حداقل رسانده و صنعت فرش را در برابر رقبای خارجی بیدفاع گذاشته است.
یادمان بماند هند، چین، پاکستان، و ترکیه در سالهای اخیر با بهرهگیری از نیروی کار ارزان، تولید انبوه، و بازاریابی تهاجمی، بخش بزرگی از بازار جهانی فرش دستباف را تصاحب کردهاند. هند، بهتنهایی، سهم خود را از ۱۰ درصد به بیش از ۳۰ درصد بازار جهانی رسانده است. فرشهای هندی و چینی، هرچند از نظر کیفیت و اصالت با فرش ایرانی قابلمقایسه نیستند، اما با قیمتهای بهمراتب پایینتر و تحویل سریعتر، مشتریان را جذب کردهاند. نکته تلختر، کپیبرداری این کشورها از طرحهای اصیل ایرانی و عرضه آنها با عنوان فرشهای «مشابه ایرانی» است که به اعتبار برند فرش ایران ضربه زده است.
در این بین ترکیه هم با جذب بافندگان و طراحان ایرانی و ارائه تسهیلات به آنها، به رقیبی جدی تبدیل شده است. مهاجرت بافندگان ایرانی به کشورهایی مانند افغانستان و پاکستان به دلیل درآمد پایین و نبود بیمه، زنگ خطر دیگری برای این صنعت است.
واقعیت این است که تورم بالا و گرانی مواد اولیه، از پشم و کرک گرفته تا ابریشم، هزینه تولید فرش دستباف را به شدت افزایش داده است. در حالی که رقبای ایران از مواد اولیه ارزانتر و نیروی کار با دستمزد پایین بهره میبرند، تولیدکنندگان ایرانی مجبورند با هزینههای سرسامآور دستوپنجه نرم کنند. این امر، قیمت تمامشده فرش ایرانی را بالا برده و رقابت در بازارهای جهانی را دشوار کرده است. برخی کارشناسان نیز به کاهش کیفیت برخی فرشهای تولیدی اشاره دارند که نتیجه فشار اقتصادی بر بافندگان و کمبود مواد اولیه مرغوب است.
به یاد داشته باشیم جهان در حال تغییر است و فرش دستباف دیگر تنها گزینه برای کفپوش منازل نیست و گسترش فرشهای ماشینی، موکت و سایر کفپوشهای مدرن، تقاضای جهانی برای فرش دستباف را کاهش داده و تغییر فرهنگ مصرف در کشورهای توسعهیافته، بهویژه در اروپا و آمریکا، و گرایش به دکوراسیون مینیمال، جایگاه فرشهای سنتی را تضعیف کرده است و در کشورمان هم کاهش قدرت خرید و تغییر سبک زندگی، بازار داخلی فرش دستباف را کوچکتر کرده است.
در حالی که صنعت فرش ایران از فقدان تبلیغات مؤثر و حضور قوی در بازارهای جهانی رنج میبرد، رقبا با شرکت در نمایشگاههای بینالمللی و استفاده از پلتفرمهای دیجیتال، بازار خود را گسترش میدهند تا ایران به دلیل محدودیتهای مالی و تحریمها، نتواند حضوری پررنگ در این عرصه داشته باشد و این در شرایطی است که نبود مطالعه دقیق درباره سلیقه بازارهای جدید، مانند چین و روسیه، فرصتهای بالقوه را از دسترس ایران خارج کرده است.
لازم به ذکر است همهگیری کووید-۱۹ هم به این صنعت ضربه زد. کاهش تولید به دلیل محدودیتهای کارگاهی، اختلال در زنجیره تأمین مواد اولیه، و توقف نمایشگاههای بینالمللی، صادرات فرش را در سالهای ۱۳۹۸ تا ۱۴۰۰ به پایینترین سطح خود رساند و هرچند جهان از این بحران عبور کرده، اما اثرات آن همچنان در رکود بازار احساس میشود.
کوتاه سخن اینکه افزایش ۳ درصدی صادرات در سال ۱۴۰۳ هرچند ناچیز است اما میتواند نشانهای از بهبود نسبی باشد. بازارهای جدیدی مانند چین که به دلیل رشد طبقه ثروتمند به واردکننده فرش دستباف تبدیل شده و کشورهایی مانند قطر و امارات، پتانسیل بالایی برای صادرات دارند. با این حال بدون اصلاح سیاستهای داخلی، لغو تعهد ارزی، حمایت از بافندگان از طریق بیمه و تأمین مواد اولیه ارزان و سرمایهگذاری در بازاریابی جهانی این صنعت نمیتواند به دوران طلایی خود بازگردد و البته دولتمردان ما باید فرش دستباف را نه فقط یک کالا بلکه نمادی از هویت ملی و ابزاری برای دیپلماسی فرهنگی ببیند و بپذیرند که احیای جایگاه ایران در بازار جهانی فرش، نیازمند عزمی ملی، همکاری بین بخش خصوصی و دولتی و نگاهی بلندمدت است در غیر این صورت این گنجینه فرهنگی که روزگاری مایه افتخار ایران بود، برای همیشه به حاشیه تاریخ رانده خواهد شد.
نظر شما