این یک حقیقت است که محصولات کشاورزی امنیت غذایی کشور را تأمین میکند و بر اساس آمارهای موجود میزان تولید محصولات کشاورزی با رشد ۴۰۰ درصدی از ۲۵ میلیون تُن در سالهای نخست انقلاب به ۱۳۳ میلیون تُن رسیده، اما این در حالی است که سالانه یکسوم این محصولات در طول زنجیره کاشت، داشت، برداشت و مصرف هدر میرود و کشاورزان همچنان با مشکلات بسیاری از جمله نبود صنایع تبدیلی و نبود بازار مصرف دست و پنجه نرم میکنند.
تفاوت ضایعات با هدررفت
رئیس گروه تخصصی صنایع تبدیلی و غذایی مرکز تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی در خصوص میزان ضایعات یا هدررفت محصولات کشاورزی و دلایل آنها به قدس میگوید: اگر بخواهیم تعریف دقیقی از ضایعات و هدررفت محصولات کشاورزی داشته باشیم باید آن را در دو بخش تفکیک کنیم؛ یک بخش شامل انتهای زنجیره تأمین میشود که دربرگیرنده فروشگاهها، سوپرمارکتها، رستورانها و مصرفکننده نهایی است، در واقع اقدامهایی که موجب کاهش کمی و کیفی مواد غذایی میشود در این بخش قرار میگیرد که به اصطلاح به آن ضایعات مواد غذایی یا «فوت بیت» میگویند. اما بخش دیگر شامل ابتدای زنجیره تأمین یعنی تولید، برداشت، حمل و نقل، بستهبندی، ذخیرهسازی، سیلو، انبار، سردخانه، توزیع و همچنین فراوری میشود که البته در واحد فراوری نیز ذخیرهسازی، لجستیک و عمدهفروشی را داریم و به این بخشها «فوت لاس» یا هدررفت مواد غذایی میگویند، در واقع هدررفت مواد غذایی به موضوعات لجستیکی، امکانات و تجهیزات فنی برمیگردد و بیشتر کشورهای در حال توسعه مبتلابه آن هستند. در حالی که بخش ضایعات مواد غذایی عمدتاً با مسائل فرهنگی و آموزشی در ارتباط است. مهدی نیکخواه میافزاید: ما در ایران بیشتر درگیر هدررفت مواد غذایی یعنی بخش مربوط به زنجیره تأمین و تولید هستیم که با مسائل تخصصی و تجهیزات فنی در مراحل کاشت، داشت، برداشت و پس از برداشت در ارتباط است.
هدررفت به بیان آمار
مهدی نیکخواه در پاسخ به این پرسش که هدررفت محصولات کشاورزی ما در مرحله تولید و برداشت چقدر است، میگوید: چند سالی است که در آمارهای مختلف رقم ۳۰ درصدی برای هدررفت محصولات کشاورزی مطرح و همواره اشاره میشود که میانگین ضایعات در محصولات کشاورزی ایران ۳۰ درصد است. البته این عدد به صورت نسبی شاید درست باشد ولی دقیق نیست. آخرین آماری که وزارت جهاد کشاورزی از هدررفت محصولات کشاورزی - یعنی بخشی در ابتدای زنجیره تولید- در سال ۱۳۹۴ اعلام کرده، هدررفت تولیدات زراعی حدود ۱۶ درصد و هدررفت تولیدات باغی حدود ۲۸ تا ۳۰ درصد است. همچنین این وزارتخانه برآوردی در مورد ۶۰ محصول زراعی و باغی داشته و به این نتیجه رسیده که ۹۰ درصد هدررفت مربوط به ۲۰ محصول میشود و تنها ۱۰ درصد هدررفت محصولات کشاورزی شامل ۴۰ محصول دیگر میشود، به عنوان نمونه در بخش زراعی بالاترین میزان افت محصول به گوجهفرنگی – حدود ۳۰ تا ۳۵ درصد - اختصاص دارد و پس از آن محصولات جالیزی همچون هندوانه، خربزه، خیار، سیبزمینی، پیاز و گندم قرار دارند که میزان افت گندم ۱۵ درصد اعلام شده است. در ارتباط با محصولات باغی نیز انگور با هدررفت ۳۵ درصد رتبه نخست و سپس سیب، هلو، گیلاس و انجیر با میزان هدررفت ۲۵ تا ۳۰درصد بالاترین میزان هدررفت را دارند.
تضییع محصول در مرحله «برداشت»
دکتر نیکخواه ادامه میدهد: در حوزه کشاورزی میتوان گفت نهایتاً ۵ تا ۱۰ درصد هدررفت محصولات ما مربوط به مراحل کاشت و داشت میشود - با بالا رفتن سطح اطلاعات کشاورزان و همچنین استفاده از وسایل و ادوات مناسب هدررفت محصولات در این مراحل کمتر است- متوسط هدررفت محصولات در مرحله برداشت حدود ۲۰ تا ۳۰ درصد است، در واقع بیشترین میزان هدررفت محصولات کشاورزی مربوط به مرحله پس از برداشت میشود.
این عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی اضافه میکند: با توجه به اینکه برخی از اقدامهایی که باید برای نگهداری بعضی از محصولات انجام شود از سطح مزرعه شروع میشود، متأسفانه به دلیل اینکه کشاورزان یا باغداران ما تخصص لازم، تجهیزات مناسب یا امکان ذخیرهسازی- انبار، سیلو یا سردخانه- را ندارند میزان هدررفت محصولات آنها در این مرحله افزایش مییابد. در حالی که اگر کشاورزان و باغداران ما تخصص، اطلاعات فنی لازم، استفاده از وسایل و ادوات مناسب و همچنین مواد مناسب برای بستهبندی محصولات در این مرحله را داشته باشند محصول آنها با هدررفت کمتری به بازار خواهد رسید.
نگاهی به شاخصهای جهانی
این عضو هیئت علمی موسسه مرکز تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی در پاسخ به این پرسش که میزان هدررفت محصولات کشاورزی در کشورهای توسعه یافته چند درصد است و میزان هدررفت محصولات کشاورزی ما با میانگین جهانی چقدر فاصله دارد، میگوید: ضایعات مواد غذایی در کشورهای توسعه یافته عمدتاً مربوط به قسمت انتهایی زنجیره تأمین میشود که مربوط به مصرفکننده نهایی است که در این مرحله بیشتر بحثهای آموزشی و تخصصی برای اصلاح فرهنگ مصرف مطرح بوده و در قسمت ابتدای تولید یعنی مراحل کاشت، داشت، برداشت و پس از برداشت ضایعات محصولات کشاورزی آنها کمتر از ۱۵ درصد اعلام شده است. بنا بر اعلام فائو میانگین هدررفت محصولات کشاورزی در کشورهای جهان سوم ۴۵ درصد است، یعنی میزان هدررفت محصولات کشاورزی ما در مقایسه با کشورهای در حال توسعه پایینتر از میانگین اعلام شده است اما این موضوع رضایتبخش نیست و ضرورت دارد بکوشیم از طریق برنامهریزیهای میانمدت و بلندمدت میزان هدررفت محصولات کشاورزی را به حداقل ممکن برسانیم.
نیکخواه در خصوص آمار میزان هدررفت محصولات کشاورزی در استانهای مختلف اظهار میکند: یکی از مشکلاتی که ما در بخش کشاورزی داریم ارائه آمار دقیق است و هنوز پایگاههای آماری که اطلاعات دقیق و بهروزی به ویژه در بخش هدررفت محصولات ارائه دهد، نداریم. گرچه اکنون رصدخانه کشاورزی در تلاش است اطلاعات را از استانها و حتی شهرستانها بگیرد تا آمار بهروزی ارائه کند، اما در بخش مربوط به هدررفت و ضایعات آمار بهروزی ارائه نکرده و آخرین آمار مربوط به سال ۱۳۹۴ است.
ضرورت استفاده از الگوی کشت
رئیس گروه تخصصی صنایع تبدیلی و غذایی مرکز تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی در خصوص سرانجام تصویب لایحه اصلاح الگوی کشت محصولات کشاورزی و تأثیر آن بر کاهش هدررفت محصولات این بخش نیز میگوید: این موضوع به دهه ۸۰ برمیگردد که با جدی شدن موضوعات مربوط به تنشهای آبی، خشکسالی و مشکلاتی که در رابطه با منابع پایه آب و خاک مطرح شد و نهادهای تصمیمگیرنده و بالادستی به فکر افتادند که باید به لحاظ قانونی سازوکاری برای حرکت به سمت اصلاح الگوی مصرف تعریف کنند و اهدافی هم برای این مهم تعیین کردند که مهمترین آنها قانون «افزایش بهرهوری بخش کشاورزی» مصوب سال ۱۳۸۹ بود که در ماده ۶ این قانون وزارت جهاد کشاورزی مکلف شد بر اساس سیاستهای ملی و منطقهای برنامهای تدوین و اهدافی از جمله «مدیریت بهینه منابع آب و خاک»، «کشت گیاهان کم آببر»، «افزایش بهرهوری و بالا بردن واحد تولید در سطح»، «تطابق با اقلیم»، «امنیت غذایی و اولویت دادن به محصولات استراتژیک مثل گندم، برنج و ذرت»، «اصلاح الگوی کشت با هدف کاهش آسیبهای زیست محیطی - کاهش فرسایش خاک و پیشگیری از افت سطح منابع آب زیرزمینی» و در نهایت «افزایش درآمد کشاورزان» را برای آن تعیین کند که این مهم تحقق یافت و این قانون از سال ۱۴۰۰ وارد مرحله اجرایی شد و اکنون در برخی از استانها در حال اجراست و به طور نسبی در بعضی از مناطق موفق بوده و در برخی از مناطق هنوز چالش وجود دارد زیرا متولی اجرای این قانون فقط وزارت کشاورزی نیست و چندین دستگاه باید با این وزارتخانه تعامل مناسب داشته باشند تا بتوان این قانون را در همه استانها اجرا و بهتر عملیاتی کرد، اما تاکنون این تعامل اتفاق نیفتاده است.
ارتباط اصلاح الگوی کشت با هدررفت
نیکخواه با اشاره به اهمیت پیشگیری از کشت محصولات پرآببر و ارتباط میان اصلاح الگوی کشت با کاهش هدررفت محصولات کشاورزی اضافه میکند: ارتباط نسبتاً مستقیمی میان اصلاح الگوی کشت با کاهش هدررفت محصولات کشاورزی وجود دارد. همان طور که پیشتر اشاره کردم هدف از اجرای قانون افزایش بهرهوری بخش کشاورزی، کشت محصولات در مناطقی بود که آب کافی دارند و بر اساس این قانون اولویت کشت با افزایش بهرهوری و تولید محصولات استراتژیک -گندم، برنج و ذرت- در این مناطق است. همچنین بر اساس این قانون مقرر شد در مناطق کمآب - که شامل عمده مناطق کشور میشود- محصولاتی کاشته شود که تحمل خشکی و شوری را داشته باشد. به عنوان نمونه بر اساس اصلاح الگوی کشت نباید در استانهایی مثل خوزستان، کرمان، فارس و سیستان و بلوچستان برنج که محصولی بسیار پرآببر است کاشته شود – که متأسفانه کاشته میشود- و توصیه شده از کشتهای جایگزین مثل گیاهان دارویی یا زعفران استفاده شود. یک سیاست کلی دیگر هم این است که به جای استفاده از کشتهای باز و سنتی به سمت کشتهای بسته که نمونه آن کشت گلخانهای است، حرکت کنیم.
تطبیق تولید با نیاز بازار
این عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی در خصوص ارتباط الگوی کشت با کاهش ضایعات کشاورزی اظهار میکند: یکی از مهمترین مواردی که ضرورت دارد مورد توجه قرار گیرد، تطبیق بهتر تولید با نیاز بازار است، به طوری که برخی از سالها تولید محصولات کشاورزی مانند سیبزمینی، پیاز، گوجهفرنگی، هندوانه و یا حتی سیب درختی آن قدر بالاست که کوهی از ضایعات این محصولات در استانهای مختلف ایجاد میشود و کشاورزان در نبود خرید تضمینی این محصولات نمیدانند با محصولات مازاد خود چه کنند که امسال این موضوع در مورد تخممرغ هم اتفاق افتاده است. در حالی که اگر محصولات زراعی هر منطقه طبق برنامه اصلاح الگوی کشت و با توجه به نیاز بازار مصرف تولید شود کشاورزان مجبور به معدوم کردن محصولات خود نخواهند شد و میتوانند محصولاتی با بیشترین بازدهی و کمترین هدررفت را تولید و به بازار عرضه کنند.
نیکخواه میافزاید: الگوی مصرف در رابطه با زمان کشت و زمانی که قرار است محصول به بازار عرضه شود برنامهریزی میکند تا مشخص باشد نیاز بازار داخل چقدر است و این محصولات به چه بازارهایی قابلیت عرضه دارند. همچنین در الگوی مصرف به کشاورز اطلاعاتی از قبیل اینکه از کدام گونه، بذر یا نهال استفاده کند تا حاصلی سالمتر و ماندگارتر داشته باشد تا دیرتر دچار فساد یا تخریب شود، در واقع زمان طولانیتری برای عرضه به بازار داشته باشد که این موارد برمیگردد به بخش مربوط به ذخیرهسازی و فراوری که یکی از برنامههای بسیار مهم الگوی کشت است و تأکید دارد در مناطقی که محصول زیادی تولید میشود و بازار مصرف برای تازهخوری نیست باید از صنایع تبدیلی استفاده شود که تحقق این مهم نیازمند ارتباط میان دستگاهها از جمله وزارت صنایع با وزارت جهاد کشاورزی است و باید برنامهریزی شود صنایع تبدیلی در مجاورت مراکز و قطبهای تولید ساخته شوند تا محصولاتی که بازار فروش کمتری در منطقه دارند در مدت زمان کوتاهی فراوری و از هدررفت آنها پیشگیری شود.
نظر شما