۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۰۹:۳۵
کد خبر: ۱۰۶۴۶۱۰

ما اگر بتوانیم رنج خودساخته و آگاهانه‌ای را انتخاب کنیم شاید این رنج بتواند معنایی عمیق‌تر به زندگی‌مان بدهد.

رنج‌هایت را بساز!
زمان مطالعه: ۲ دقیقه

فائزه مجردیان| بالاخره تصمیم گرفتم جلسات مشاوره را شروع کنم. مثل فیلم‌ها، وقتی رسیدم، روی کاناپه لم دادم و منتظر شدم به محض شروع جلسه، تندتند حرف‌هایم را بزنم تا مبادا دقیقه‌ای از نوبتم هدر برود. روان‌درمانگر، جلسه را با یک درخواست شروع کرد: «از خودت بگو». من اما سریع رفتم سر اصل مطلب و شروع کردم به حرف زدن از اینکه فکر می‌کنم هیچ‌کس به اندازه من رنج نمی‌کشد، غم ندارد و... ۲۰ دقیقه تمام از هر چیزی که بابتش ناراحت بودم حرف زدم؛ از غم‌های بزرگم، چیزهایی که فکر می‌کردم زندگی‌ام را سخت کرده‌اند و در آخر هم اضافه کردم: حس می‌کنم اطرافیانم نسبت به من، زندگی کم‌غصه و بی‌رنج‌تری دارند!

تراپیست گفت: «همه اینایی که گفتی درست... فقط جمله آخرت را قبول ندارم. تو تا به حال به بقیه از زاویه رنج‌هایشان نگاه نکرده‌ای. ببین عزیزم... زندگی بدون رنج تقریباً وجود نداره... بخشی از این دنیا، بخشی از زندگی همین رنج و ملال‌هاست... تو کار را وقتی برای خودت سخت می‌کنی که سراغ مقایسه می‌روی. دائم از خودت می‌پرسی من بدبخت‌ترم یا دیگران؟ کسی که خانه‌اش مستأجری است و دستش تنگ، بیشتر رنج می‌کشد، یا کسی که دغدغه محیط زیست دارد و آخر هفته‌ها به طبیعت می‌رود تا زباله‌ها را جمع کند؟ یا شاید آنکه دلبسته میراث فرهنگی است و با هر خط و یادگاری روی بناها، جانش خراش می‌خورد؟ یا آن وکیل باانصافی که سر پرونده قتلی، یک‌شبه موهایش سفید می‌شود؟ تو می‌توانی بگویی کدامشان رنج بیشتری می‌کشد؟
رنج‌ها البته با هم قابل قیاس نیستند؛ هر غمی مقیاس و شدت خاص خودش را دارد. مثل ظرف تحمل ما آدم‌ها که هر کدام اندازه و ظرفیت خودش را دارد. اما نکته اینجاست که انتخاب چطور و چقدر رنج کشیدن، با خودمان است... ما انتخاب می‌کنیم که کدام یک از آن مثال‌هایی که گفتم، باشیم. ما اگر بتوانیم رنج خودساخته و آگاهانه‌ای را انتخاب کنیم شاید این رنج بتواند معنایی عمیق‌تر به زندگی‌مان بدهد.
ویکتور فرانکل، روان‌پزشک معروف، معتقد بود معنا دادن به رنج‌ها، قدرت تحمل کردن ما را افزایش می‌دهد. برای همین است که فکر می‌کنی دیگران آسوده‌ترند، در صورتی که ممکن است خیلی بیشتر از تو اذیت شوند. حالا نه اینکه رنج‌های تو بی‌معنا باشند، نه، اما چون دغدغه‌ات نیست و دائم می‌خواهی از آن فرار کنی، چاره‌ای جز تحمل رنج‌های تحمیلی نخواهی داشت. پس بهتر است پیش از آنکه رنج سراغمان بیاید، خودمان دغدغه‌ای بسازیم که بابتش رنج بکشیم. شاید این همان راهی باشد که می‌توانیم از بی‌معنایی فراتر برویم و بهتر با آن کنار بیاییم. این‌طوری، با رنجی که خودمان انتخاب کرده‌ایم، زنده‌تر خواهیم ماند. متوجه منظورم هستی؟ راستش نیاز داشتم بیشتر به حرف‌هایش فکر کنم، برای همین چیزی نگفتم و گذاشتم دقیقه‌های پایانی روان‌درمانی‌ام در سکوت سپری شود.

حرم مطهر رضوی

کاظمین

کربلا

مسجدالنبی

مسجدالحرام

حرم حضرت معصومه

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • مدیر سایت مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات پس از تأیید منتشر می‌شود.
captcha