این شیوه از صادرات و واردات سیبزمینی، فراتر از یک اختلالِ ساده در بازارِ مصرف است؛ دیگر نمیتوان این اتفاقات را صرفاً ناشی از بیتدبیری دانست؛ اینجا پای یک «مهندسیِ رانت» در میان است که هدفش خالی کردن جیب مردم و پر کردن حسابهای شخصی است.
عده ای صاحب نفود به اسم صادرات سیبزمینیِ ۱۵ هزار تومانی را با ترفندهای خاص از کشور خارج میکنند، در انبارهای کشورهای همسایه پنهان میکنند و سپس، وقتی عطش بازار داخلی را حس کردند، همان سیبزمینی را با قیمتهای نجومی به حلق ما فرو میکنند. این دیگر یک سوءاستفاده ساده نیست؛ این فساد اقتصادی سازمانیافته است که با برنامهریزی دقیق و با همدستی برخی افراد ذینفوذ انجام میشود.
همان زمان که نمایش سیبزمینی۸۰ هزارتومانی، این مُسَکِنِ اقتصادی مردم، در صحنه میدان های تره بار آغاز شد، باید می دانستید که عدهای با سوءاستفاده از نیاز مردم، در حال پر کردن کیسههای خود هستند؛ که این یک بازی ساده از احتکار مواد غذایی آن هم در یک کشور دیگر نیست؛ بلکه یک جنایتِ سیستماتیک اقتصادی علیه خانوادههای کمدرآمد و قشر آسیبپذیر جامعه است.
مرور این پروسه می گوید که وقتی کالایی که همواره مرهمِ سفرههای تنگدست بوده، به ابزاری برای سودجوییِ عدهای بدل می شود، بی شک فساد گلوگاه اقتصاد این سرزمین را چسبیده و باید پرسید که مسئولیتِ این تعدی با کیست؟ کجایند آنانی که داعیهی پاسداری از معیشت مردم را دارند؟
جای بسی تاسف است که در این آشفتهبازارِ اقتصادی، سیبزمینیِ بیزبان نیز قربانیِ مطامعِ سودجویان شده است، محصولِ استراتژیکی، که در فقدانِ گوشت و مرغ، همواره التیامبخشِ نیازهای غذاییِ جامعه بوده است در پی کدام بی تدبیری به عدهای این فرصت را داده تا با ایجاد کمبود خود خواسته، نبضِ بازار را در دست گرفته و قوتِ لایموت مردم را به یغما ببرند؟
در این میان، سکوتِ معنادارِ نهادهای دولتی از همه چیز دردناکتر است. وزارت جهاد کشاورزی و سایر نهادهای نظارتی که وظیفهشان حراست از سفره مردم است، چرا در برابر این غارتِ آشکار سکوت کردهاند؟ چرا اجازه میدهند که عدهای فرصتطلب، با بازی با لقمهی مردم، به ثروتهای بادآورده برسند؟
مگر نه اینکه این آقایان هر سال مجوزهای صادرات و واردات را امضا میکنند؟ پس چرا چشمهایشان را بر روی این کارچاقکنیِ مافیایی بستهاند؟ اصلا چگونه است که دستگاههای عریض و طویلِ نظارتی، از این جرمِ سازمانیافته بیخبرند؟
مشکل اصلی اینجاست که این سیرکِ فساد تنها به سیبزمینی محدود نمیشود. سالهاست که کالاهای اساسیِ مردم، از چای و برنج گرفته تا گوشت و روغن، در این باتلاق رانت دست و پا میزنند. یک روز چایِ وطنی را به نام چایِ هندی به خودمان میفروشند، روز دیگر سیبزمینی را احتکار میکنند و هر روز یک ترفند جدید برای چپاول جیب مردم ابداع میکنند.
بیم آن میرود که سرنوشتِ شومِ مشابهی نیز در انتظارِ پیاز باشد. پیازِ جیرفت که روزی مایهی امرار معاشِ کشاورزان بود، اکنون بر روی زمین مانده و در روزهایی به کیلویی ده هزار ریال نیز رسیده است. آیا این نشانهی روشنی از بحرانی قریبالوقوع نیست؟ آیا نباید از تکرارِ سناریوی تلخِ سیبزمینی برای پیاز جلوگیری کرد؟
در این وضعیتِ وخیمِ اقتصادی، مردم از دولت و نهادهای نظارتی انتظار عملِ قاطع دارند، افکار عمومی خواهان برخوردِ جدی با کسانی هستند که نانِ شبشان را به تاراج میبرند چون دیگر از این نمایشِ تکراریِ فساد خسته شدهاند. آنها خواهان اقدامِ عملی هستند، نه وعدههای سرِ خرمن و توجیههای نخنما.
آنها میخواهند ببینند که با مفسدان برخورد میشود، که حقِ مردم از حلقوم دزدان بیرون کشیده میشود، که دیگر هیچکس جرات نکند با نانِ شبِ آنها بازی کند.
حال باید دید آیا دولت شهامتِ مقابله با مافیای سیبزمینی را دارد یا این افراد مصونیت تضمین شده دارند؟
نظر شما