لوکیشنهای اصلی سریال در استانبول، آنکارا و تهران بوده و سازندگان با استفاده از فضای شهری و بافت فرهنگی دو کشور سعی کردهاند داستانی جهانیتر را روایت کنند.
فصل اول بلیط یک طرفه به پایان رسید و گرههای دیگر داستان در فصول بعدی باز خواهد شد. داستان سریال درباره زندگی آدمهایی از ملیتهای مختلف است که به خاطر یک هدف مشترک با هم همراه میشوند. مرکز داستان شخصیت شهاب با بازی حامد کمیلی است که مرگ برادرش در ترکیه با نقشآفرینی علی شادمان، آرامش و زندگیاش را مختل میکند. او برای پیدا کردن قاتل به این کشور سفر میکند و در این راه با دو پلیس ترک همراه میشود تا پرده از راز یک پرونده جنایی بردارند. شهاب با دریافت سرنخی مبهم به استانبول سفر میکند و آنجا همه چیز از نو آغاز میشود اما با خطراتی بیشتر؛ همکاری اجباری با پلیس ترکیه، مواجهه با باندهای خلافکار بینالمللی قاچاق بدن انسان، نفوذ عناصری مشکوک از ایران در ماجرا و تعلیق دائمی میان شک و یقین، بخشهایی از ساختار روایی این اثر را شکل میدهند.
برگ برنده
یکی از مهمترین ویژگیهای سریال «بلیط یک طرفه»، ترکیب بازیگران آن است. برخلاف بسیاری از آثار داخلی که در انتخاب بازیگر به طیف خاصی از چهرهها محدود میشوند، این سریال از چهرههای شناخته شده استفاده کرده است. از میان بازیگران ایرانی، حامد کمیلی در نقش شهاب، با اجرای متفاوت ستون اصلی روایت را بر دوش میکشد. علی شادمان، مهرداد صدیقیان، کامیار حقی، بهزاد خلج و نیما شاهرخشاهی هم بازیگران دیگر این مجموعه هستند.
ارکان پتککایا در نقش افسر ارشد پلیس ترک، بازیگر شناخته شده ترکیه است که در این سریال حضور دارد. این بازیگر با سریال «گذشت زمان» در نقش کاپیتان علی در میان مردم ایران به شهرت رسید. او در سریال «بلیط یکطرفه» به همراه همکارش و شهاب به دنبال پیدا کردن قاتل هستند. ایلهان شن دیگر بازیگر ترکی که در این سریال حضور دارد، به خاطر بازی در سریال «یاقوت کبود» به محبوبیت رسید و اینجا در نقش پلیس ترک یکی از نقشهای اصلی را به عهده دارد. دیدم بلچین، گیزم کاراچا، ایلهان شن، آیتاش اوشون و دیرن پولاتولاری هم در مسیر اصلی قصه نقشهای کلیدی ایفا میکنند. حضور این بازیگران موجب شده است سریال برای مخاطبان علاقهمند به سریالهای ترکیهای، جذابیت مضاعف پیدا کند.
پتککایا در «بلیط یک طرفه» نقش رئیس پلیسی را بازی میکند که با مشکلات خانوادگی و شخصی هم دست و پنجه نرم میکند و به نوعی مسائل کاری و شخصیاش با هم گره خورده است. بازی پتککایا در قسمتهای اول این مجموعه اغراقآمیز به نظر میرسید؛ رئیس پلیسی که در پرونده شهادت پسر و همکارانش به دلیل بروکراسی و قوانین دست و پاگیر پلیس ترکیه همیشه به در بسته میخورد. مشکلات زندگی او سبب شده تمرکز لازم را نداشته باشد، خیلی زود عصبانی میشود و همیشه عقبتر از حریف ایرانیاش (حامد کمیلی) در صحنه جرم و جنایت حضور مییابد اما هر چه سریال پیش میرود بازی پتککایا تغییر میکند و مخاطب میتواند با نوع بازی او ارتباط برقرار کند. از قسمتهای میانی این مجموعه که با شهاب همراه میشود و با شعار «اتحاد برای برقراری عدالت اجتماعی» میخواهد مقابل مافیایی بایستد که مردم خاورمیانه را تهدید میکند سریال رنگ و بوی دیگری به خود میگیرد.
حامد کمیلی با آنکه در این مجموعه نقش متفاوتی دارد اما شخصیت دور از ذهنی تصویر شده است؛ ابرقهرمانی که یکتنه در استانبول به جنگ یک مافیای بینالمللی میرود و در این راه از هیچ چیز هم دریغ نمیکند. او با آنکه پلیس بوده اما از کشتن هیچ کس ابایی ندارد و به نظرش باید یکتنه بدون توجه به قوانین جاری، قانون خودش را اجرا کند و برای همین روحیهاش رئیس پلیس استانبول به سراغش میرود و دستش را برای همکاری به سوی او میفشارد.
کمیلی در ابتدا از همکاری با پلیس کشوری که آنها را در کشته شدن برادرش مقصر میداند، سرباز میزند اما در ادامه و این گفته پتککایا که «هیچ چیز مثل یک دشمن مشترک انسانها را با هم متحد نمیکند»، دست همکاری رئیس پلیس استانبول را رد نمیکند. سریال در اینجا پیام مهمی هم دارد و آن اتحاد مردم خاورمیانه علیه هر چیزی است که مردمشان را تهدید میکند.
نقاط ضعف «بلیط یک طرفه»
نوع استفاده از زبان و دوبله نامطلوب نقطه ضعف مهم این سریال است. استفاده از زبان ترکی در بخشهایی از سریال و دوبله شاید تلاشی برای جذب مخاطبان بیشتر بوده اما دقیقاً نقطه ضعف سریال شده است. اینکه چرا سازندگان سریال تصمیم گرفتهاند به جای زیرنویس شدن گفتارهای بازیگران غیرایرانی صدای آنها را دوبله کنند جای سؤال دارد. وقتی دوبله تصنعی اینچنین به کیفیت فیلم آسیب میزند چه الزامی به استفاده از آن وجود دارد؟!
سازندگان میتوانستند بازیگرانی انتخاب کنند که مسلط به زبان ترکی باشند و همچنین دیالوگهای غیرایرانی هم زیرنویس میشد. پیش از این هم تجربههای دوزبانی در سریال وجود داشته که مخاطب توانسته بوده با مسئله زیرنویس ارتباط برقرار کند مثل سریال «قهوه تلخ» که در ترکیه ساخته شد و بازیگران غیرایرانی هم در آن حضور داشتند.
از دیگر نقاط ضعف «بلیط یک طرفه» پایان بندی این سریال 8 قسمتی است که به گفته مخاطبان گرههای سریال گشوده نشده و سریال خیلی نامفهوم به پایان رسیده است. در معرفی بلیط یکطرفه از آن به عنوان یک مینی سریال هشت قسمتی اسم برده شده بود. اما در پلتفرم منتشرکننده و در زیر نام سریال عبارت فصل اول را میشود دید که اگر درست باشد یعنی فصل دومی هم برای آن در کار خواهد بود که شاید گرهها قرار است در آن فصل باز شوند.
و باز هم سریال پلیسی
از آنجا که مخاطب ایرانی به ژانر پلیسی علاقه دارد و همیشه این ژانر را چه در آثار ایرانی و نمونههای خارجی دنبال کرده، در دیدن داستانهای پلیسی سختپسند شده است. سازندهای که میخواهد سراغ این ژانر به خصوص در سکوهای نمایش خانگی که رقابت در آنجا بیشتر است برود باید آوردهای در چنته داشته باشد تا بتواند پاسخگوی ذائقه مخاطب باشد. این سریال برای رسیدن به این منظور بر دو نکته مهم انگشت گذاشته و آن را به چالش کشیده؛ نخست مسئله مهاجرت ایرانیها به استانبول که اگرچه سوژهای بکر نیست اما به دلیل اینکه با زندگی خانوادههای ایرانی گره خورده همیشه توسط فیلمسازان مورد توجه است و دوم زیر سؤال بردن قوانین پلیس و مقررات سازمانی که گاهاً دست و پای نیروها را برای رسیدن به مقصود و جلوگیری از جرم و جنایت بسته است. از این حیث که قرار است پلیس بعضی قوانین دست و پا گیر خودش را به چالش بکشد حتماً با گرههایی برخورد میکند که گشودن آن برای مخاطب هم جذاب است.
البته سازندگان این سریال با استفاده از امکان تولید مشترک تلاش کردهاند دایره مخاطبانشان را گسترش دهند و البته فضای متفاوتی را در فیلمسازی به نمایش بگذارند. هدف از ساخت آثار تصویری با همکاری دیگر کشورها هم ارتقای سطح کیفی آثار تولید شده است و هم تعامل با عوامل برونمرزی برای کسب دانش روز فیلمسازی در دنیا. ضمن اینکه تغییر جغرافیا میتواند در قصه، تنوع قابل توجهی ایجاد کند و در پرداخت شخصیتها و شکلدهی به درام، مسیر تازهای را پیش روی سازندگان قرار دهد که سازندگان سریال «بلیط یک طرفه» تلاش کردند از این امکان بهره ببرند.
نظر شما