به گزارش قدس آنلاین، عیش قهرمانی سهندنشینان ششدانگ نشده، سورپرایز دراگان اسکوچیچ به سرخط خبرها بدل شده است تا رخصت رستاخیز در فصلی دیگر از تیتیها گرفته شود و ویچ دوست داشتنی، دیوار بیاعتمادی را با حرفهایش بالا برد. حالا غریبه پنجاهوشش ساله از سرطان والد خود سخن میگوید و معتقد است باید تصمیمی اتخاذ کند که به نفع خانواده اسکوچیچ تمام شود.
فارغ از پیشگوییها و پسگوییها به نظر میرسد، عزم هافبک زیرخاکیِ لاس پالماس برای رفتن جدی است و حتی گفته میشود او در حلقه شاگردان و در یک محفل خصوصی به گودبای پارتی خود در روزهای پیش رو اشاره کرده است.
درست در شرایطی که پرشورها در انتظار ترکتازی ترکها در لیگ نخبگان به سر می برند، این موسیو است که در اظهاراتی غافلگیرکننده از وداع با سرزمین گربهای شکل صحبت میکند و خستگی و مشکلات شخصی را مهمترین دلایل جدایی از تراکتور قلمداد میکند. به نظر میرسد پس از کنارهگیری نابهنگام و سؤال برانگیز مدیرعامل، جدایی احتمالی «اسکو» تیر خلاص دیگری بر پیکره قهرمانی شلیک کند که هنوز ریسهها را در حوالی باغ شمال، خاموش نکرده است. اما آیا تقدیر مقدر مردی که با بهرهگیری از ستارههای فوتبال ایران، آرزوی دیرینه آذربایجان را محقق کرد را تنها باید در دلزدگی وی و کسالت پدرش جستوجو کرد؟ نزدیکان به باشگاه متمول میگویند اظهارات دراگان، جدای از وخامت پدر و ملالت وی، دیباچهای است برای مذاکره دوباره درباره مفاد قراردادی که یک سال از عمر آن باقی مانده است. در همین راستا شنیده شده سکاندار اسبق النصر و العربی که چند پیشنهاد نیز در جیب خود دارد، با التفات به نامه اعمال قابل قبول خویشتن در نخستین سال حضورش، به دنبال افزایش دستمزد و افزودن آپشنهاست و بر این اساس پیغام و پسغام فرستاده که کممایه فتیر است و اگر زنوزی و بازوانش، طاووسی چون اسکوچیچ میخواهند، باید جور چهارگوشه گیتی را بکشند و ناز عالیجناب را بخرند. در این اثنا کاشف به عمل آمده در برگه قرارداد دو ساله دراگان، تبصرهها و تکملههایی وجود دارد که به او اجازه میدهد در صورت مصائب خانوادگی یا دریافت پیشنهاد خارجی، رسماً زیر میز بزند و بر طبل جدایی بکوبد.
توجه، توجه! علامتی که هم اکنون میشنوید اعلام خطر یا وضعیت قرمز در تبریز است و معنی و مفهوم آن این است که رنگ لغزانِ نگاه مردی شبیه نیاکانش، خبر از کوچ بیوقت و بیهنگام او میدهد. پس پیش از آنکه کار از کار بگذرد و مسافری از بالکان، تبریز را به مقصد زاگرب ترک کند، نظر مشارالیه را جلب کرده و قالیچه سلیمان را از زیر پای اسکوچیچ جمع کنید تا زبانمان لال خیال پرواز به سرش نزند و موسم پاییزی بدرود در ربیع از ره نرسد!
نظر شما