رنج بیماران مناطق کمبرخوردار و محروم با عزیمت به شهرهای بزرگ برای دریافت خدمات درمانی مضاعف میشود.
بیمارستانها و اورژانسهای شلوغ پایتخت، نبود همراهسراهای کافی برای اقامت همراهان بیمارانی که به شهرهای بزرگی چون تهران، شیراز و یزد میآیند و هزینههای سنگینی که به دنبال این موضوع به خانوادهها و در سطح کلان به کشور و نظام سلامت وارد میشود، این پرسش ها را در ذهن ایجاد میکند که آیا دلیل این مراجعات متعدد، نبود امکانات کافی است یا کیفیت ارائه خدمات در شهرهای کوچک در سطح پایینتری نسبت به شهرهای بزرگ قرار دارد؟ آیا تجهیزات و امکانات پیشرفته صرفاً ارمغان پزشکی برای شهرهای بزرگ هستند و مناطق محروم و شهرهای کوچک از چنین امکاناتی بیبهرهاند؟
در این خصوص با دکتر محمدرضا واعظ مهدوی، رئیس انجمن علمی اقتصاد سلامت ایران و عضو شورای آیندهنگاری و نظریهپردازی سلامت فرهنگستان علوم پزشکی به گفتوگو نشستیم که در ادامه میخوانید.
چرا همه امکانات در شهرهای بزرگ مستقر شده است؟
به طور کلی یکی از اهداف مهم توسعه کشور ارتقای شاخصهای توسعه است یعنی در واقع تحقق توسعه و پیشرفت را در بهبود شاخصها به لحاظ علمی میتوانیم جستوجو کنیم و مورد پیگیری قرار دهیم گاهی وقتها اما این ارتقای شاخصها در میانگین رخ میدهد، ولی هنگامی که میخواهیم به توزیع شاخص توجه کنیم با توزیع نامتقارن و یا نابرابر مواجه میشویم یعنی میبینیم شاخصهای بعضی از مناطق رشد کرده ولی شاخصهای بعضی از مناطق رشد نکرده است و امروزه نابرابری در شاخصهای توسعه چالش مهم برنامهریزیهای توسعه در کشورها تلقی میشود بنابراین طبیعی است یکی از مهمترین حیطههای توسعه اجتماعی، بهبود سلامت است؛ چراکه بهبود سلامت در افزایش امید به زندگی، کاهش مرگ و میر کودکان، کاهش مرگ و میر مادران هنگام زایمان، کاهش اضافه وزن و چاقی و بیماریهای مختلف نهفته است که اینها باید در کل کشور ارتقا یابد و ضرورت دارد در این زمینهها یک توسعه متوازن و همگن داشته باشیم و برای اینکه توسعه متوازن و همگن رخ دهد باید خدمات در اقصا نقاط کشور در اختیار مردم قرار گیرد تا همه مردم و شهروندان در نقاط مختلف از خدمات مورد نیاز سلامت برخوردار باشند یعنی باید در همه استانها از آذربایجان و کردستان گرفته تا خراسان، کرمان، سیستان و بلوچستان، فارس، هرمزگان و... خدمات سطح یک و دو سلامت تأمین شود و در اختیار همگان قرار گیرد. در خصوص مراجعه مردم از نقاط مختلف کشور به استانهای بزرگ برای دریافت خدمات درمانی، باید توجه کرد قسمتی از این موضوع اجتنابناپذیر است؛ چراکه نمیتوان بعضی از خدمات تخصصی و فوق تخصصی را در همه شهرها و یا حتی استانها فراهم کرد بر همین اساس سالهاست در نظام سلامت نظام سطحبندی خدمات بهداشتی و درمانی در قالب گسترش پهنه جغرافیای سرزمین تعریف شده و در حال اجراست.
بر اساس نظام سطحبندی خدمات بهداشتی و درمانی، مناطق روستایی از چه امکاناتی باید برخوردار باشند؟
در کل کشور خانههای بهداشت، شبکه بهداشتی و درمانی یا مراکز بهداشتی شکل گرفته است تا خدمات بهداشتی و خدمات سطح یک درمانی ارائه شود. گرچه در بیشتر نقاط کشور شبکههای بهداشتی تکمیل شده اما واقعیت این است که در بعضی از استانها و مناطق محروم از جمله سیستان و بلوچستان هنوز شبکه بهداشتی کامل نشده و اکنون ۵۰۰ روستای این استان خانه بهداشت ندارند و احتمالاً این روستاها از دریافت خدمات اولیه بهداشتی و درمانی محروم هستند و خدماتی از قبیل واکسیناسیون، کنترل مادران باردار، خدمات مربوط به اسهال و استفراغ کودکان، کنترل رشد نوزادان و مصادیقی از این قبیل را به صورت ناقص یا گردشی دریافت میکنند.
این بسیار مهم است که در وهله نخست در اعتبارات پیشگیری به تکمیل شبکه بهداشتی و درمانی مناطق مختلف کشور به ویژه مناطق محروم و کمبرخوردار توجه و این شبکه تکمیل شود و در وهله بعد خدمات درمانی است که اگرچه بخشی از آنها از جمله خدمات درمانی دیالیز، خدمات درمانی بیماران تالاسمی، بیماران نادر و هموفیلی در زنجیره انتهایی خدمت ارائه میشود ولی استفادهکنندگان بسیار نیازمند و مستأصل هستند و اگر قرار باشد ۱۰۰ تا ۲۰۰ کیلومتر برای هر وعده دیالیز به منطقه دیگری رفت و آمد کنند برای آنها امکانپذیر نیست و فرسوده خواهند شد. بنابراین بایستی واحدهای دیالیز در شهر و در صورت امکان در محل زندگی این بیماران مستقر شود یا خدمات مورد نیاز بیمارانی که دچار بیماریهای خاص مثل هموفیلی و تالاسمی هستند نیز باید در حد امکان در نقاط نزدیک به منطقه زندگی آنها ایجاد و به این ترتیب توزیع عادلانه خدمات بهداشتی و درمانی در پهنه سرزمین هدایت و مدیریت شود.
اگر نظام سطحبندی خدمات بهداشتی و درمانی در حال اجراست چرا بیشتر امکانات درمانی در تهران و چند کلانشهر دیگر متمرکز شده است؟
باید توجه کرد قسمتی از این موضوع اجتنابناپذیر است؛ چراکه نمیتوان بعضی از خدمات تخصصی و فوق تخصصی را در همه شهرها و استانها فراهم کرد، اما بخش دیگر که باید اصلاح شود جذب قطبهای اقتصادی کشور است زیرا بیشتر نیروهای متخصص نظام سلامت تمایل دارند از مناطق محروم به مناطق برخوردار مهاجرت کنند و ماندگاری نیرو در مناطق محروم دچار اختلال و کمبود است.
همچنین برخی مواقع بر اثر فشار نمایندگان و ذینفعان محلی امکانات درمانی جذب برخی از دانشگاهها و مراکز بیمارستانی شهرها میشود که با نظام سطحبندی خدمات درمانی و پهنه جغرافیایی سرزمین متناسب نیست و موجب نابرابری توزیع امکانات در کشور شده است.
با این حساب سهم سایر مناطق کشور از برقراری عدالت اجتماعی در نظام سلامت چیست؟
باید الگوی اصلی ما تولید خدمت در پهنه جغرافیایی سرزمین باشد نه اینکه امکانات را در تهران، شیراز، مشهد، یزد و دیگر شهرهای بزرگ متمرکز کنیم، گرچه در مراکز درمانی این کلانشهرها به بیمارانی که از دیگر مناطق کشور مراجعه میکنند نیز خدمت ارائه میشود اما باید امکانات به گونهای توزیع شود که مردم برای دریافت خدمات درمانی ناگزیر نباشند از شهر محل زندگی خود به شهرهای دیگر مراجعه کنند و هزینههای رفت و آمد، مشکلات ترافیک و آلودگی هوا نیز به آنها تحمیل شود و چه بسا اینکه بعضی از این بیماران و همراهان آنها در مسیر این رفت و آمدهای غیرضروری دچار تصادفات و ضایعات مختلفی میشوند که با توزیع امکانات درمانی در مناطق نزدیکتر به محل زندگی آنها میتوان از این سوانح و آسیبها اجتناب کرد.
از این رو ضرورت دارد با برنامهریزی بر پایه توسعه متوازن کشور اعتبارات و منابع را به پهنه سرزمین تخصیص دهیم و بکوشیم با اولویت قرار دادن مناطق دوردست کشور امکانات را به مراکز مرزی و حاشیه کشور انتقال دهیم و تمهیداتی برای ماندگاری نیروی انسانی در این مناطق بیندیشیم تا افزون بر برقراری عدالت اجتماعی در نظام سلامت؛ افراد و جمعیت از قطبهای جمعیتی به پهنه سرزمین در قالب توازن منطقهای گسیل شوند.
پیامدهای تجمع امکانات درمانی در کلانشهرها و پایتخت چیست؟
وقتی امکانات و جاذبهها را در حوزههای مختلف به قطبهای جمعیتی کشور همچون تهران اختصاص میدهیم - مثلاً برج میلاد، باغ پرندگان، پل طبیعت و واحدهای مختلف را در تهران ایجاد میکنیم- همه اینها به جاذبههای جذب جمعیت در این شهرها تبدیل و موجب عدم ایجاد توازن جمعیتی و افزایش مهاجرت به این شهرها میشوند که این عدم توازنها موجب وارد شدن آسیبهای زیادی به فعالیتها و سطح رفاهی مردم در نقاط محروم و همچنین آسیب به مفهوم عدالت اجتماعی و توسعه متوازن در پهنه جغرافیایی کشور میشود.
آیا در سالهای گذشته در وزارت بهداشت تمهیداتی برای کاهش تمرکزگرایی اندیشیده شده است؟
در واقع در سالهای نخست پیروزی انقلاب عمده فعالیتهای وزارت بهداشت متوجه نقاط محروم و پهنه سرزمین بود و سرمایهگذاری در تهران و دیگر شهرهای بزرگ فقط در حد ضرورت صورت میگرفت. در دهههای دوم و سوم انقلاب نیز این سیاست ادامه داشت و اغلب بیمارستانهای بزرگ و حتی دانشگاههای علوم پزشکی در استانهای مختلف تأسیس شد به طوری که در این مدت دانشگاههای مختلفی در ایلام، کردستان، سیستان و بلوچستان و دیگر نقاط کشور ایجاد شد و به همین ترتیب هم توزیع خدمات درمانی و بهتبع آن توزیع نیروی متخصص تقریباً در همه کشور انجام شد.
اما متأسفانه در دهه اخیر شاهد این هستیم که این طرحها فراموش شده است و به جای اینکه طرح سطحبندی خدمات مبنا قرار گیرد و نظام شبکه محوریت داشته باشد دوباره سرمایهگذاریها به دانشگاههای بزرگ کلانشهرها و بیمارستانهای تهران، اصفهان، تبریز، شیراز، مشهد و یزد گسیل پیدا کرده و عملاً یک یا دو قطب علمی- تخصصی و درمانی در کشور در حال شکلگیری است، در حالی که اگر امکانات بهداشتی و درمانی طبق نظام سطحبندی و گسترش شبکه توزیع شود این توازن در مناطق مختلف کشور حاصل خواهد شد و رشد کشور در این مسیر عادلانهتر محقق میشود.
نظر شما