بعضی نام‌ها فراتر از یک نسل هستند؛ نام‌هایی که مثل پرچم، در قلب یک ملت برافراشته می‌مانند.

برای تولد عابدزاده در روزگاری که قراردادها نجومی است/ عقاب بی‌قیمت
زمان مطالعه: ۲ دقیقه

به گزارش قدس آنلاین، احمدرضا عابدزاده. نامی که هرگز از حافظه تاریخ ما پاک نخواهد شد. چطور فراموشش کنیم، وقتی با لبخندهای فراموش‌نشدنی، به میدان می‌آمد و ترس را از اردوگاه ما بیرون می‌راند؟

او به ما و نسل ما امنیت می‌داد، نه فقط با مهارهای اعجاب‌انگیز، که با آن‌همه کاریزما، با آن راه رفتن مقتدر در محوطه جریمه و آن لحظه‌هایی که فقط کافی بود دست را بالا بیاورد تا توپ هم تصمیم بگیرد راهش را کج کند.

عابدزاده از آن دسته معدود مردانی است که حتی رقیب، در برابرشان تعظیم می‌کند. نه فقط پرسپولیسی‌ها عاشقش بودند، استقلالی‌ها نیز همیشه حرمت نامش را نگه داشتند.

هیچ‌کس هیچ‌گاه به او جسارت نکرد، چراکه هیبت او، فراتر از رنگ‌ها بود. حتی پروین، روزی که از نام او عبور کرد، می‌دانست زیر سایه نام او تاج و تخت سلطانی‌اش برقی نخواهد زد. می‌دانست از تونل آزادی که بالا می‌آید با عابدزاده، نام پروین دیگر روی سکوها شنیده نخواهد شد.

شک ندارم که استرالیایی‌ها هنوز از خواب آن کابوس ملبورن که عابدزاده برایشان ساخت بیدار نشده‌اند.

وقتی با یک دست، رؤیایشان را از آسمان پایین کشید. وقتی با یک پرتاب، تاریخ را به زمین برگرداند. وقتی فریاد شادی مردم ایران، آسمان را شکافت و نام عقاب، بر لب میلیون‌ها نفر نقش بست.

مگر می‌توان آن روزها را فراموش کرد؟ قبل از جام جهانی فرانسه. وقتی که خیلی‌ها فکر کردند دیگر کار تمام است.

اما او مثل ققنوسی که از خاکستر خویش برخاست معجزه‌وار برگشت و به جام جهانی رسید.

به عنوان دروازه‌بان شماره یک ایران در جام ۹۸ ایستاد، در اوج مصدومیت، در اوج تردیدها و چه باشکوه ایستاد!

مقابل آمریکا و مقابل آلمان او بود که وزن زمین را به سمت ما سنگین کرده بود. ایستاده، استوار، شبیه دیواری بلند از غرور. با چشم‌هایی که تهدید نمی‌کرد، بلکه اطمینان می‌داد.

وقتی که بیمارستان خانه‌اش شد و درد میهمان روزها و شب‌هایش، ملتی نفسش را در سینه حبس کرد. عقاب‌ها از پرواز ایستادند و استادیوم‌ها در سکوتی سنگین فرو رفتند. اما عابدزاده باز هم بازگشت. حتی برای روز وداعش با سنگرها باواریایی‌ها آمدند تا او در مشایعت اولیور کان افسانه‌ای و روی دوش بایرن‌مونیخی و ستاره‌های پرسپولیس آزادی را دور افتخار و وداع بزند. اتفاقی که تا به امروز برای هیچ بازیکنی در ایران نیفتاده است.

اگر امروز بازنشسته نبود، در این آشفته‌بازار اعداد و قراردادهای میلیاردی، کدام تیم می‌توانست قیمت روی او بگذارد؟ در روزگاری که گلرهای معمولی با اشتباهات غیرمعمولی کمر یک تیم را می‌شکنند و فصل بعد نمی‌توانند صفرهای قراردادشان را بشمارند، قرارداد عابدزاده باید پرداخت نشدنی می‌بود. او که در هیچ دربی نباخت و پنالتی تمام آسیا را مهار کرد حتماً و حتماً باید قراردادی کهکشانی می‌داشت در مقابل گلرهای بنجل امروز.

همین هم هست که پس از سال‌ها رفتن از میدان سبز، عکس‌هایش هنوز بر دیوار کافه‌هاست، در قاب خانه‌های مردم، بر تی‌شرت‌ها، پوسترها و در قلب‌ها.

نسل امروز هنوز برای یک سلفی با او لحظه‌شماری می‌کند و نسل دیروز با نام او اشک شوق در چشم دارد.

احمدرضا نگهبان رؤیاها، کاپیتان دل‌ها و اسطوره‌ای زنده است که هنوز ایستاده‌ در قاب خاطرات، در یاد مردمان. دروازه‌بانی که زمان هم نتوانست از دروازه ذهن‌ها بیرونش کند.

برچسب‌ها

حرم مطهر رضوی

کاظمین

کربلا

مسجدالنبی

مسجدالحرام

حرم حضرت معصومه

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • مدیر سایت مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات پس از تأیید منتشر می‌شود.
captcha