سکوت اولیه دولت مردان آمریکایی پس از دور پنجم و سپس اظهارات دوگانه دیشب به وقت تهران، ترامپ ترکیبی از خوشبینی به توافق و هشدار درباره "روزگار بد" نه تنها یک مانور دیپلماتیک، بلکه بازتابی از نبرد عمیق ارادهها در صحنه بینالملل است.
تاکتیک فشار حداکثری: چماق و هویج به سبک ترامپ
قهر استیو ویتکاف از میز مذاکره در رم، یک حرکت صرفاً تاکتیکی نیست؛ بلکه نمایشی از "فشار حداکثری" است که دولت ترامپ در پی اعمال آن بر ایران است. این اقدام با هدف شوکدرمانی سیاسی و اقتصادی طراحی شده تا تهران را وادار به تسلیم در برابر خواستههای واشنگتن کند. در این سناریو، استیو ویتکاف نقش "پلیس بد" را ایفا میکند، تا با ایجاد یک بنبست ظاهری و افزایش ریسک عدم قطعیت، ایران را در موضع ضعف قرار دهد.
بلافاصله پس از این مانور، دونالد ترامپ پس از چند روز سکوت به ناگاه دیشب خود وارد صحنه میشود، اما نه با لحنی کاملاً آشتیجویانه. "خوشبینی" او به توافق، با هشدار صریح "اگر نتواند توافق کند روزگار بدی برای ایرانیان خواهد بود" همراه است. این "دیپلماسی چماق و هویج"، رویکرد غالب دولت ترامپ است؛ او به دنبال توافقی است که نه بر اساس توازن منافع، بلکه بر اساس تحمیل حداکثری خواستههای آمریکا بنا شده باشد. این بازی دوگانه، ذات یکجانبهگرایی در سیاست خارجی دولت فعلی آمریکا را نمایان میسازد: دستیابی به اهداف از موضع قدرت، حتی اگر به معنای تضعیف طرف مقابل باشد. در این سناریو، دونالد ترامپ نقش "پلیس خوب" را برای حفظ روزنه دیپلماسی و هدایت مذاکرات به سمت اهداف خود بازی میکند.
اولویت امنیت ملی: ستون فقرات مقاومت ایران
در مقابل این فشارها، موضع ایران کاملاً شفاف است: امنیت ملی یک خط قرمز غیرقابل مذاکره است. این دیدگاه، ریشه در تجربیات تاریخی و بیاعتمادی عمیق به صداقت طرف مقابل دارد. رهبران ایران بر این باورند که هرگونه توافقی که استقلال و توانمندی دفاعی کشور را به خطر اندازد، حتی در ازای گشایشهای اقتصادی، پذیرفتنی نیست. آنها معتقدند که رونق اقتصادی کوتاهمدت، در صورت عدم تضمین پایدار منافع و امنیت ملی، صرفاً توهمی از سوی آمریکا برای تضعیف ایران است.
از همین رو، سیاست "اقتصاد مقاومتی" در ایران نه تنها یک راهبرد اقتصادی، بلکه یک اصل سیاسی برای حفظ استقلال و کاهش آسیبپذیری در برابر فشارهای خارجی است. این رویکرد، تکیه بر توانمندیهای داخلی و خودکفایی را بر وابستگی به توافقاتی که ناپایدار و با ریسک بالا هستند، ترجیح میدهد. این مقاومت، نه تنها در برابر تحریمهای اقتصادی، بلکه در برابر فشارهای سیاسی برای تغییر ساختار و سیاستهای کلان کشور نیز معنا مییابد.
مواضع هستهای و نقش عمان: تلاش در گرداب تقابل
پافشاری ایران بر حق غنیسازی هستهای، به عنوان یک حق مسلم در چارچوب معاهدات بینالمللی، قلب اختلافات با آمریکاست. این نقطه تقابل، نشاندهنده تفاوت بنیادین در درک امنیت و حقوق بینالملل میان دو کشور است.
در این میان، نقش میانجیگر عمان، پس از قهر ویتکاف، حیاتیتر از همیشه است. عمان تلاش میکند تا با حفظ کانالهای ارتباطی و ارائه پیشنهادها، از فروپاشی کامل مذاکرات جلوگیری کند. اما در شرایطی که دو طرف بر مواضع خود پافشاری میکنند و آمریکا به دنبال تحمیل خواستههایش است، و ایران نیز امنیت ملی را خط قرمز میداند، دورنمای یک توافق پایدار و مورد قبول طرفین، بسیار مبهم است.
چشمانداز مبهم: شیب به سوی عدم توافق
با گذشت پنج دور مذاکره بدون پیشرفت واقعی و با تداوم رویکرد متناقض و تحکمآمیز آمریکا، و مقاومت ایران بر مبنای اصول امنیت ملی، به نظر میرسد که مذاکرات هستهای با شیبی آرام اما پیوسته، به سمت عدم توافق در حرکت است. نشانههای روشنی از تمایل به سازش و یافتن راهحلی مشترک دیده نمیشود.
روز های آتی درستی و یا رد این تحلیل را کاملا مشخص خواهد کرد.
نظر شما