در آن هنگام که طاغوت زمان، وجود شریف امام رئوف حضرت علی بن موسیالرضا(ع) را از دیار اجداد مطهرش به قصد تحدید به سرزمین توس آورد و سلطان سریر ارتضاء به غریبالغربا ملقب شد؛ در افکار پلید خود هرگز تصور نمیکرد روزی فراخواهد رسید که شیعیان و دوستداران حضرت گرداگرد قبر مطهرش بیمحابا فریاد «رضا رضا» سر میدهند و حرم قدسی او باغی از باغهای بهشت، مطاف فرشتگان و کروبیان، قبله اهل دل و ملجأ و پناه مؤمنان صادق میشود. یازدهم ذیالقعده سال ۱۴۸ هجری، امام هشتم(ع) حضرت خورشید به عنوان سرچشمهای از نیکی، مهربانی و هدایت رخ نمود تا پناهگاهی پدید آید که خداپرستان را در خود گرد آورد. در واقع آن زمان درهای آسمان گشوده شد و پرتویی از نور رخشان امامت و ولایت بر زمین تابید، مژدهای شادیبخش، دلهای زمینیان را فراگرفت و تاریکی و هواپرستی با ظهور رهبری ربانی به رسوایی افتاد.
در سبک زندگی و رفتار امام هشتم(ع) آمده است ایشان بسیار مهربان و خوشبرخورد بود، هرگز با گفتارش دل کسی را نرنجاند و به کسی اهانت نکرد، هیچگاه به کسی ناسزا نگفت و به احدی دشنام نداد، هرگز سخن کسی را قطع نمیکرد و اجازه میداد شخص سخنانش را تمام کند و به آخر رساند، با کسی به درشتی سخن نمیگفت، روشایشان این بود که صبر میکرد سخن گوینده تمام شود سپس نظر خویش را درباره سخنان او ابراز میکرد، پای خود را هنگام نشستن در حضور دیگران که مقابل و یا اطرافش نشسته بودند، دراز نمیکرد، خوی نیکوی حلم و بردباری را از پدر بزرگوارش به ارث برده بود و در برابر افراد جاهل و گستاخ با بردباری مواجه میشد، در حضور دیگران به دیوار تکیه نمیزد و این را خلاف ادب و احترام حضار میدانست، با صدای بلند نمیخندید بلکه خنده ایشان تبسم بود، میهمان را گرامی میداشت و او را به کار وانمیداشت، وقتی سفره پهن میکرد، بردگان و خدمه و حتی دربانها و نگهبانان نیز با او بر سفره مینشستند، خوابش کم بود، کارهای نیک و صدقههای پنهانی فراوانی داشت و اکثر آنها را در شب تار انجام میداد، در برخورد با بردگان، خدمه، زیردستان، کنیزان و غلامان ارزشهای انسانی و اخلاقی را همواره مد نظر قرار میداد، یکی از وظایف مهم و حیاتی خویش را کمک به فقرا و محرومان میدانست و ...
از هزار و اندی سال پیش که قلب نازنین امام ابوالحسنالرضا(ع) از تپش ایستاد و از آن لحظه که پیکر پاکش را به آغوش خاک تیره سپردند و شیعیان و دوستداران حضرتش گرداگرد مرقد مطهرش بیقرار در مدار عشق او جاودانه میگردیدند تا به امروز، حضور مبارکشان در ایران و وجود مرقد مطهر و بارگاه ملکوتیایشان در ارض اقدس رضوی همواره مایه برکت و مباهات مردم ایران زمین بوده و این نعمتی بس بزرگ برای ایرانیان است که کسی نتواند «از عهده شکرش به درآید». مشهد مقدس شهر شهادت، شهر عشق، ملجأ و پناهگاه شیداییان امامت و ولایت، مطاف و مهبط ملائک پروردگار است که سالانه میلیونها نفر عاشقانه محضر حضرت میآیند و خود را غریق دریای مهربانی او میکنند.
حال که «آستان قدس مرکز ایران است» و «مشهد مقدس شهر همه مردم ایران است» باید نگاه به توسعه زیرساختها و آماده نگه داشتن شهر برای میزبانی باشکوه و درخور زائران و مجاوران در دستور کار دولت و در اولویت پروژههای ملی قرار گیرد، نه اینکه کلانشهر مشهد کماکان در توسعه برخی پروژههایش همچون حملونقل عمومی، مشکل ترافیک، آلودگی هوا، پارکینگ، آب و... با کمبود اعتبار جدی مواجه باشد. بهخصوص امسال که به نام «سرمایهگذاری برای تولید» مزین شده فرصت مناسبی فراهم آمده تا با جلب مشارکت و جذب سرمایههای بخش خصوصی این مهم تا حد زیادی تحقق یابد. خدمات شهر مشهد، ملی و حتی فراملی است اما بودجهها و اعتباراتش محلی و محدود است که این امر مانع جدی در مسیر توسعه ایجاد میکند.
همسایگی و مجاورت ایرانیان با امام مهربانیها و عالم آلمحمد(ع) توفیق و نعمتی است که بیشک خداوند متعال از چگونگی بهرهمندی ما از این فرصت در روز قیامت سؤال میکند. مگر نه این است که براساس آموزههای دینی ما همسایه بر همسایه حقی دارد که باید به ادای آن اهتمام ورزد؟ پس اکنون که ایرانیان در بهرهمندی از مجاورت بهترین همسایه توفیق داشتهاند باید فرهنگ و سبک زندگی رضوی را در همه ابعاد زندگی فردی و اجتماعی خود جاری کرده، خود را در محضر امام ببینند و رفتار، گفتار و کردار خویش را با آموزههای رضوی همسو و هماهنگ کنند و بر خود ببالند که امروز سایه امام هشتم(ع) بر سرزمین ایران و بر سر ایرانیان مستدام است؛ سزد که بر سر خورشید سایه اندازیم/ کنون که سایه شمسالشموس بر سر ماست ...
نظر شما