ماجرای اخیر علیرضا بیرانوند ـ که در یک برنامه تلویزیونی درباره مدرک دکترای خود و مسائل شخصی و حرفهایاش صحبتهایی گاه شتابزده و غیرشفاف مطرح کرد ـ نشان داد حتی ستارهای شناخته شده اگر فاقد مشاوره رسانهای و درک عمیق از اقتضائات گفتوگوهای عمومی باشد، میتواند با یک بیان ناپخته ساختار حرفهای خود را دچار بحران کند.
آنچه بیرانوند گفت و سپس ناگزیر به تکذیب یا توضیح درباره آن شد، نمونهای از خلأ «سواد رسانهای» در بخشی از جامعه ورزشکاران ماست. در جهانی که هر جمله ممکن است در لحظه وایرال شود، هر نظر به تیتر خبر تبدیل شود و هر رفتار شخصی دامنهای اجتماعی بیابد، حضور رسانهای حساب شده نه تنها ابزار دفاع از حیثیت حرفهای، بلکه راهبردی برای رشد و ارتقای جایگاه اجتماعی ورزشکار است.
ورزشکار حرفهای که پول حرفهای میگیرد و الگوی بخشی از جامعه میشود امروز باید بداند در مواجهه با رسانه چه بگوید، چه نگوید، چگونه بگوید و مهمتر از همه: «کی» و «کجا» حضور داشته باشد. داشتن راهبرد در مواجهه رسانهای یعنی یافتن بهترین واکنش در مناسبترین زمان و مکان ممکن؛ نه خیلی دیر که فرصتسوزی شود، نه خیلی زود که نسنجیده و احساسی باشد؛ نه بیمحابا و بیپرده، نه بیش از حد محافظهکارانه و سرد.
رسیدن به چنین بلوغی در رفتار رسانهای، نه اتفاقی است و نه ذاتی بلکه نیاز به مطالعه، تمرین، تجربه و مشاوره حرفهای دارد. حضور یک مدیر رسانهای آگاه، بهرهگیری از تحلیلگر فضای مجازی و آموزشهای دورهای برای ورزشکاران، ابزارهایی هستند که در کشورهای توسعهیافته ورزشی بهطور روتین در اختیار بازیکنان قرار میگیرد.
در همین ایران خودمان، کم نیستند چهرههایی که نشان دادهاند حضور هوشمندانه در رسانه چقدر میتواند مسیر حرفهای را هموار کند. بازیکنانی مانند وحید امیری با رفتار متین و حساب شده، یا چهرهای مانند فرهاد مجیدی که به خوبی زمانهای طلایی رسانهای را تشخیص میدهد، یا علی دایی که در فضای مجازی با شناخت از فرمولهای پلتفرمهایی مانند اینستاگرام به ساخت تصویر عمومی مثبتی از خود کمک میکند، نمونههایی از این رفتار رسانهای آگاهانهاند.
نکتهای که نباید از آن غافل شد، پیوند عمیق برند شخصی یک ورزشکار با سطح سواد رسانهای و حضور هوشمندانه او در فضای مجازی است. برند شخصی، سرمایه ناملموس و بلندمدت هر ورزشکار است و این برند اگر بدون سواد رسانهای و بدون درک اصول ارتباطات دیجیتال شکل بگیرد، نهتنها آسیبپذیر میشود بلکه ممکن است در بلندمدت به ضد خود تبدیل شود.
حالا که پس از چند روز ابعاد مختلف صحبتهای بیرو مشخص شد سراغ این یادداشت رفتیم تا نشان دهیم ماجرای بیرانوند زنگ هشداری است برای همه بازیکنان جوانی که فکر میکنند مهارتهای فنی برای موفقیت کافی است. واقعیت این است که امروز سواد رسانهای، برند شخصی، هوشمندی در واکنش، زمانسنجی در پاسخ و توازن میان محافظهکاری و شفافگویی، ابزارهایی هستند که آینده حرفهای ورزشکار را رقم میزنند و از آن گریزی نیست.
نظر شما