امام محمدباقر(ع) همان زمانی که معاویه میکوشید برای فرزندش یزید بیعت بگیرد، در مدینه به دنیا آمد و زندگیاش با حکومت 10 تن از خلفای اموی و مروانی مصادف بود. یکی از آنها عمر بن عبدالعزیز بود که در حکومتش فشارها از روی شیعیان برداشته شد و فدک را به اهل بیت(ع) بازگرداند. این فرصتی بود برای گسترش فعالیت علمی مدرسه اهل بیت(ع) و برپایی کرسی تدریس برای آغاز نهضت علمی شیعه.
در این دوران مسلمانان از فتوحات خارجی و جنگهای گسترده داخلی تا حدی فراغت یافته و به تدریج مباحث علمی و فقهی رایج میشد و نومسلمانان از اطراف بلاد اسلامی برای فراگیری احکام الهی به مدینه که شهر پیامبر(ص) و اصحاب و تابعانش بود، میآمدند.
در این دوران بود که پایههای دانشگاه بزرگ اسلامی که در دوران امامت امام صادق(ع) به اوج خودش رسید، گذاشته شد. در عین حال فضای باز فکری و عقیدتی به رواج عقاید و فرقههای انحرافی نیز کمک میکرد که نیازمند پاسخگویی از سوی مکتب امامت بود.
شکافنده دانش
«باقر» که لقب مشهور آن حضرت است، بیانگر جایگاه علمی او است. لقبی که از «باقرالعلوم» به معنای «شکافنده دانش» گرفته شده است.
به عقیده مورخان و علمای اهل سنت نظیر ابنخلدون، ابنخلکان، ذهبی و... محمد بن علی(ع) به خاطر فراوانی دانش و عمق علمی به این لقب مشهور شده است: علم را میشکافت، به عمقش دست مییافت، از اصل و ریشههایش آگاهی داشت و شاخهها و شعبههایش را آشکار میکرد.
اما روایتهای شیعه این نامگذاری را به پیامبر(ص) نسبت میدهد؛ جایی که به جابر بن عبدالله انصاری فرمود: «إنّک ستُدرِک رجُلاً مِنّی، اسمُه اسْمِی و شَمائلُهُ شَمائلی یبْقَرُ العِلْمَ بَقْراَ»، تو مردی از خاندان من را درک خواهی کرد که نامش نام من و رفتارش رفتار من است و دانش را تا ژرفایش میشکافد. در نقل دیگری از این روایت چنین آمده که: «... و در تورات به باقر معروف است».
فعالیت علمی عمیق امام محمدباقر(ع) در واقع تعمیق تفکر شیعی و دستگاه امامت بود که در عصر غصب ولایت و خلافت، در علم امام تجلی مییافت. این مجاهده علمی نقش مهمی در تدوین مکتب تشیع در دوران فرزندش امام صادق(ع) داشت.
دوره رواج حدیث
با ملغی شدن ممنوعیت کتابت حدیث در زمان خلافت عمر بن عبدالعزیز، علوم حدیث رایج شد و فقهای بزرگی ظهور پیدا کردند.
امام(ع) نیز به نقل احادیث رسول خدا(ص) اهمیت میداد و سخنانش را به پیامبر(ص) مستند میکرد. حضرت علاوه بر انتشار احادیث، اصحاب را به فهم معنای روایات و درایةالحدیث هم توصیه میکرد: «منزلت شیعیان ما را با میزان روایت آنان از احادیث اهل بیت(ع) و معرفتشان به آن بشناسید».
در متون حدیثی و فقهی شیعه بالاترین تعداد روایات به امام باقر(ع) و فرزندش امام صادق(ع) اختصاص دارد یعنی نه پیش از این دو امام و نه پس از آنها چنین فضای مساعدی برای بیان حقایق شیعی مهیا نشده بود، تا جایی که جابر بن یزید جعفی میگوید 50هزار حدیث از امام باقر(ع) فرا گرفته است.
از امام پنجم تقریباً در همه زمینههای علوم اسلامی روایتهای متعددی نقل شده است؛ از تفسیر و علوم قرآنی گرفته تا فقه، کلام، اخلاق، تاریخ، سیره و... که برخی از آنها توسط شاگردان آن حضرت به صورت کتابهای مستقلی تدوین شده است.
امامت قرآنی
امام باقر(ع) شناخت حقیقی قرآن را به اهل بیت(ع) ارجاع میداد؛ چرا که آنان میتوانند محکمات قرآن را از متشابهات و ناسخ و منسوخ تشخیص دهند و چنین علمی فقط در نزد آنان وجود دارد، در نتیجه بخشی از جلسات علمی و دروس امام به بیان مباحث تفسیری و پاسخ به پرسشها و شبهههای مردم و دانشمندان اختصاص داشت.
امام(ع) در بیشتر سخنانش به آیات قرآن استناد میکرد و میفرمود: هر مطلبی گفتم، از من بپرسید که در کجای قرآن است تا آیه مرتبطش را نشان دهم. امام پنجم کتابی در تفسیر قرآن بر یکی از شاگردانش، ابوالجارود املا کرده که به روزگار ما نرسیده، اما ابنندیم آن را در کتاب الفهرست معرفی کرده است.
شاگردان مدرسه باقرالعلوم
شمار اصحاب و شاگردان امام باقر(ع) را تا 650 تن شمردهاند که دو تن از آنها زن بودهاند. در این مکتب فقهای بزرگ و دانشمندان برجستهای پرورش یافتند که نقش مهمی در نهضت علمی ایفا کردند. زراره، برید، فضیل، معروف، ابوبصیر، ابان بن تغلب و محمد بن مسلم از آن جمله بودهاند.
همچنین بزرگانی نظیر کمیت اسدی، شاعر برجسته شیعه و ابوحمزه ثمالی از محدثان و عارفان بزرگ شیعی در این مکتب رشد یافتند. 6تن از شاگردان امام(ع) در زمره اصحاب اجماع بودند یعنی کسانی که هر چه روایت کردهاند، درست و معتبر بوده است.
برخی زرارة بن اعین را بزرگترین عالم شیعه در فقه، حدیث و کلام دانستهاند و خود بیش از 100 شاگرد برجسته داشته است. در روایتها از او به یکی از اوتاد زمین و اعلام دین و سابقین و مقربین و نگهبان دین و امین بر حلال و حرام شرع تعبیر شده است. امام(ع) درباره او میفرمود: اگر زراره نبود احادیث پدرم از بین میرفت.
ابان بن تغلب در مکتب امام باقر(ع) به چنان درجهای از اجتهاد رسید که امام(ع) به او میفرمود: در مسجد مدینه بنشین و برای مردم فتوا بده، زیرا دوست دارم مردم چون تویی را در میان شیعیان ما ببینند.
امام و پاسخ به شبههها
در این دوره مذاهب کلامی نظیر مرجئه و معتزله شکل گرفتند و فرقههایی مانند خوارج نیز به تدوین مبانی فکری خود پرداختند.
ممنوعیت طولانیمدت روایت و کتاب حدیث دسترسی به سنت نبوی را برای اهل سنت دشوار کرده و ارائه ناقص و تحریفآمیز تعالیم اسلام، به ظهور اختلافات عمیق فقهی انجامیده بود.
آشنایی مسلمانان با ادیان و افکار سرزمینهای جدید و حضور پیروان سایر ادیان در میان مسلمانان، پرسشهای جدیدی را ایجاد میکرد و عدم پاسخگویی به آنها از سوی علمای رسمی حاکم موجب تزلزل در عقاید مسلمین و ظهور فرقههای جدید میشد.
امام باقر(ع) با برپایی مجالس درس، پاسخگویی به پرسشها و مناظره با «اهل الآراء» به تبیین دیدگاه اصیل اسلامی و مبارزه با انحرافات میپرداخت. تا جایی که محمد بن مسلم از اصحاب حضرت(ع) مدعی است از امام باقر(ع) درباره 30هزار مطلب سؤال کرده و روایتهایش را ثبت کرده است.
توجه امام محمد باقر(ع) به روشنگری نسبت به اشتباهات و انحرافات به قدری بود که شمار زیادی از روایتهای منقول از او در حکم تعلیقه یا نقد احکام و عقاید متداول در آن روزگار بوده تا جایی که گاهی فهم درست این روایات بدون آگاهی از نظریات سایر مذاهب اسلامی را دشوار میسازد.
مناظرات امام(ع)
امام(ع) علاوه بر حلقههای متعدد درس عمومی و خصوصی، از فرصتهایی برای گفتوگو و مناظره با دانشمندان برجسته ادیان و مذاهب و پیشوایان فکری فرقههای آن روزگار نیز استفاده میکرد، به ویژه فرصتهایی که در خلال مراسم حج برای گفتوگو با مسلمانان مناطق مختلف اسلامی ایجاد میشد.
مناظره با اسقف مسیحیان، ابوحنیفه از ائمه اهل سنت، حسن بصری، عبدالله بن نافع رهبر فکری خوارج، بزرگان کیسانیه، فرقههای زهاد و تارکین دنیا و... از جمله مهمترین مناظرات امام(ع) هستند که شرح آن در گزارشهای تاریخی آمده است.
نظر شما