معاون اسبق مرکز بین الملل آموزش و پرورش با بیان این مطلب به قدس آنلاین می گوید: امروز از شمیرانات گرفته تا انتهای استان سیستان و بلوچستان و حتی مدارس ما در خارج از کشور کتاب های یکسان تدریس می شود.
ناصر کوهستانی می افزاید: این مدل تدریس به هیچ وجه منطقی نیست چراکه ۳۲ استان با این پراکندگی و تنوع فرهنگ باید دارای تنوع آموزشی اقلیمی بومی باشد نه اینکه در همه جا کتاب های یک دست تدریس شود.
مشکل بزرگ نظام آموزشی
در سند تحول بنیادین چهارچوب مشخص شده که تدریس در چه حوزه هایی باشد و در تمام ۶ ساعت حضور در مدرسه، دانش آموز از اول ابتدایی تا پایان سال دوازدهم تمامی آن حوزه ها را باید یاد بگیرد.
مشکل بزرگ نظام آموزشی ما این است که یادگیری برای مهارت نیست و دانش آموزان یاد نمی گیرند چگونه زندگی کنند و مهارت ورزی داشته باشند بلکه تنها یاد می گیرند یک مشت محفوظات را به پایان برسانند تا دیپلم بگیرند و پس از آن عده ای وارد بازار کار شوند و یا دانشگاه بروند.
این کارشناس آموزشی معتقد است: سازمان پژوهش باید اعلام کند تمرکز زدایی در تألیف کتاب های درسی کنار گذاشته شود و مطالعه تطبیقی با دیگر کشورها صورت گیرد چراکه اکنون ما در دهکده جهانی زندگی می کنیم و نمی توانیم خود را از دنیا جدا بدانیم.
در حقیقت اولین مأموریت سازمان پژوهش ایجاد تنوع در کتاب های درسی با دعوت از چندین مجموعه دولتی و خصوصی است تا تمرکز از بخش دولتی برداشته شود چراکه ۵۰درصد افرادی که کتاب های درسی را می نویسند استادان دانشگاه هستند که سر کلاس و کف مدرسه نیستند.
هرچند ایرادی بر تألیف کتاب ها توسط استادان برجسته دانشگاه نیست اما این نویسندگان چند ساعت تجربه کلاس رفتن و آشنا بودن با نیاز دانش آموزان را دارند؟
نگاه تئوریک به تألیف کتاب درسی
به عبارتی مؤلفان کتاب های درسی با یک نگاه دانشگاهی و تئوریک کتاب می نویسند. آن هم کتابی که اصلا فراخور نیازهای جوان و نوجوان امروز ما نیست.
از طرفی در نظام آموزشی جدید محتوای درسی خوبی در مطالعات اجتماعی از جمله سواد رسانه، سواد مالی، تفکر و سبک زندگی، کارآفرینی، محیط زیست و بهداشت گنجانده شده اما آیا ما متخصصانی برای تدریس این موضوعات داریم یا اصلا مدارس ما این درس ها را ارائه می کند؟
به فرض که این دروس در مدارس ارائه شود، چند معلم سواد رسانه یا کارآفرینی در کشور داریم که این درس ها را به صورت تخصصی تدریس کند؟
کوهستانی تصریح می کند: ما بخشنامه هایی داریم مبنی بر این که مثلا معلم ریاضی نباید تفکر و سبک زندگی درس بدهد و این دروس باید به متخصصان همان حوزه سپرده شود اما متأسفانه این بخشنامه ها اجرایی نمی شود و تنها در کشوی مدیر مدرسه باقی می ماند.
کوهستانی در پاسخ به این پرسش که هدف از کتاب های درسی چیست می گوید: متأسفانه نقطه هدف ما دقیقاً کنکور است. حدود یک میلیون و دویست دانش آموز کنکوری ما به قدری در طول ۱۲سال تحصیل، خسته از کتاب های درسی شده اند که بی صبرانه منتظر می مانند تا پس از آزمون کنکور کتاب ها را پاره کنند یا آتش بزنند؛ چراکه یادگیری آن ها بر اساس مهارت نیست و یادگیری تنها برای یادگیری است و نتیجه آن، اتفاقات عجیب و غریبی است که در برخی کلیپ ها در فضای مجازی نظاره گر آن هستیم.
آیا تمرکز بر کتاب های درسی منطقی است؟
در هیچ کجای دنیا تمرکز بر کتاب های درسی منطقی نیست. در کشور ژاپن بنگاه های بزرگ تألیف کتاب درسی وجود دارد که سفارش کتاب می گیرند و گاهی حتی از این حد نیز عبور کرده و اختیار را به شورای مدرسه داده اند تا تصمیم بگیرد چه چیزی را آموزش دهد.
یکی دیگر از مهم ترین نکات قابل توجه موضوع تربیت نیروی انسانی و آزمون استخدام معلمان است؛ از آبان و آذر صحبت از آزمون استخدامی معلمان می شود اما هنوز خبری از آزمون نیست. این آزمون باید در ۶ ماه پیش از شروع مدارس برگزار و نتیجه آن اعلام شود تا فرصتی برای گذراندن دوره های ضمن خدمت، مهارت آموزی و توانمندسازی معلمان وجود داشته باشد نه اینکه بلافاصله پس از آزمون، نیروی انسانی را سر کلاس بفرستند.
بنابراین باید یک چرخش بنیادین در نظام آموزشی صورت گیرد و یادگیری را به سوی مهارت محوری ببریم تا دانش آموز هنگامی که فارغ از تحصیل شد مانند بسیاری از کشورهای دنیا یک یا دو مهارت را آموزش دیده باشد و آچار به دست وارد اجتماع شود.
نظر شما