الهه، دختری پرتلاش و مسئولیتپذیر، دارای مدرک لیسانس حسابداری، در حوزه کاشت مژه در یک سالن زیبایی در سعادتآباد تهران فعالیت میکرد. او به همراه خواهرش هر روز در این سالن مشغول کار بود و با درآمد خود از خانوادهاش – بهویژه برادر معلولش – حمایت میکرد. اما روز جمعه ۴ خرداد ۱۴۰۴، زندگی او برای همیشه متوقف شد.
آن روز، مادرش با او تماس گرفت و خواست زودتر از همیشه از محل کار برگردد تا مراقبت از برادر را به عهده بگیرد. الهه حوالی ساعت ۱۹:۴۰ با مادر تماس گرفت و گفت تا بیست دقیقه دیگر به خانه میرسد. اما این آخرین تماس او بود و پس از آن، تلفن همراهش خاموش شد و ناپدید شد؛ بیهیچ نشانهای، بیهیچ ردّی.
با گزارش مفقودی از سوی خانواده، جستوجوی پلیس آغاز شد. دوربینهای نظارتی و ردیابی تلفن همراه نشان دادند که الهه در مسیر بازگشت، سوار یک سمند نقرهای با پلاک اردبیل شده است. راننده این خودرو بهمن فرزانه، مرد ۳۱ سالهای اهل مشکینشهر اردبیل بود که بهصورت غیررسمی در تهران مسافرکشی میکرد.
یکی از همسایگان خانواده میگوید: «الهه و خانوادهاش آدمهای محترمی بودند. تا خانهشان ماشین نمیرفت و الهه هر شب از سه راه قائمیه پیاده برمیگشت. هیچوقت مشکلی نبود. اما آن شب، سرنوشت طور دیگری رقم خورد... قاتل با نیت دزدیدن گوشی، او را سوار کرد و وقتی الهه مقاومت کرد، با چاقو جانش را گرفت».
چون گوشی آیفون داشت،کشتمش
بهمن فردی با سابقه تهدید و خشونت علیه زنان بود؛ بارها از سوی همسر سابقش و دیگر زنان گزارش شده بود، اما در سایه ضعف نظارت قانونی، هرگز با برخورد جدی مواجه نشده بود. او تنها یکی از هزاران مرد خطرناکی بود که آزادانه در شهر رفتوآمد میکنند.
۱۱ روز بعد از اعلام مفقودی الهه، یعنی در تاریخ ۱۵ خرداد؛ بهمن فرزانه در یک قهوهخانه در محله خزانه تهران شناسایی و بازداشت شد. او در بازجوییها، به قتل الهه اعتراف کرد و گفت: «تلفن همراهش آیفون بود و من قصد داشتم آن را بدزدم؛ اما وقتی مقاومت کرد، با چاقو به قفسه سینهاش چند ضربه زدم و بعد جسد را به بیابانهای اطراف فرودگاه امام خمینی بردم و رها کردم».
پس از انتشار خبر دستگیری قاتل، همسر سابق بهمن فرزانه نیز لب به سخن گشود. او گفت: «۱۲ سال با این مرد زندگی کردم. تمام این سالها زیر بار تهدید، تحقیر و ترس گذشت. بارها شکایت کردم، اما کسی حمایت نکرد. حتی وقتی دختر دیگری را تهدید کرد، باز هم آزاد ماند. امروز الهه قربانی شد، فردا شاید دختر دیگری»...
خودروهای بدون مجوز؛ مهمان همیشگی شهر با پلاکهای غریبه
شادی مالکی، مدیرعامل سازمان مدیریت و نظارت بر تاکسیرانی تهران گفته است: حملونقل مسافر با خودروی شخصی بدون مجوز ممنوع است و رانندگان تاکسی و سامانههای هوشمند باید طبق ضوابط مشخص فعالیت و علائم متمایز را روی خودرو نصب کنند، اما کافی است در خیابانهای تهران و همچنین اطراف تهران تردد کنید، تا با خودروهایی مواجه شوید که شخصی هستند و هیچ نظارتی هم بر حضور آنها در شهر و در بین شهرها وجود ندارد. به دلیل اینکه دربرخی مناطق تهران و اطراف و همچنین در دیگر شهرها، تاکسیهای خطی وجود ندارد، افرادی که شاغلند و مجبور به تردد هستند، چه در سطح شهر و چه در بین شهرها، برای رفت و آمد خود چارهای جز سوار شدن در همین خودروها ندارند. هرچقدر هم که سیستم حمل و نقل عمومی در سالهای اخیر توسعه یافته باشد، باز در برخی مناطق و در برخی ساعات روز، بهخصوص در ساعتهای عصر و شب هنگام، در برخی نقاط همان تاکسیهای خطی که روز رفت و آمد دارند هم، به دلیل کمبود مسافر حضور ندارند و یا ترجیح میدهند که با تاکسیهای اینترنتی کار کنند. اما همه شاغلانی که در انتهای روز به خانه باز میگردند، مانند الهه، توان اقتصادی آن را ندارند که از تاکسی اینترنتی آن هم به صورت روزانه و در مسیرهای طولانی استفاده کنند. این در حالی است که حتی مبلغ اتوبوس هم برای یک مسیر شهریار تا میدان آزادی ۲۵هزارتومان است. حالا باید دید که چگونه این همه خودرو با پلاک شهرهای مختلف در سطح تهران و اطراف آن رفت و آمد میکنند و گویا مسافر را هم غیرمجاز سوار میکنند، اما همچنان هیچ نظارتی بر حضور و فعالیت آنها وجود ندارد. این درحالی است که در همه مکانهای شهر، تقریبا متر به متر دوربین نصب است. شاید اگر نظارت جدیتری در کنترل ورود و خروج تردد خودروها بود و حمل و نقل عمومی بسامانتری داشتیم، شاهد قتلهایی شبیه آنچه برای الهه رخ داد، نبودیم.
از طرفی با بالا گرفتن ماجرا، برخی شایعات در شبکههای اجتماعی، قاتل را راننده اسنپ معرفی کردند. شرکت اسنپ در بیانیهای رسمی اعلام کرد که هیچ ارتباطی بین این قتل و سامانه حملونقل آنها وجود ندارد و خودرو مذکور در ناوگان ثبت نشده است.
هشتگهایی که الهه را به یک مسئله ملی تبدیل کردند
در روزهایی که گوشیها با یک نوتیفیکیشن روشن میشوند و خاموشی یک خط تماس میتواند به یک فاجعه ختم شود، ناپدید شدن الهه حسیننژاد، دختری جوان از اسلامشهر، تنها چند ساعت زمان لازم داشت تا به تیتر اول شبکههای اجتماعی تبدیل شود.
او رفته بود که برگردد. تماس آخرش با خانواده، نوید رسیدن میداد. اما نه رسیدنی در کار بود، نه بازگشتی و همین کافی بود تا اضطراب از چهاردیواری خانهاش فراتر رود و به موجی از واکنش، همدلی و مشارکت عمومی بدل شود.
کاربران شبکههای اجتماعی از همان نخستین ساعات، دستبهکار شدند. توییتر، اینستاگرام و تلگرام پر شد از پستهایی با هشتگهایی نظیر #الهه_کجاست و #دختر_ناپدیدشده. این بار نه فقط یک خبر پلیسی، بلکه یک صدای عمومی شکل گرفت؛ فریادی که به جای نظارهگری، به اقدام و پیگیری تبدیل شد.
مردم داوطلبانه اطلاعات جمعآوری میکردند؛ برخی تصاویر دوربینهای شهری را تحلیل میکردند، برخی پلاک خودرو مشکوک را ردیابی میکردند و برخی فقط همان تصویر را بارها بازنشر میکردند با یک امید: شاید دیده شود، شاید کمک کند. رانندگان، مغازهداران، عابران، حتی غریبههایی که فقط دلشان لرزید، دستبهدست شدند.
رسانهها نیز از این جریان مردمی عقب نماندند. خبرگزاریها، صفحات پرمخاطب تلگرامی و پلتفرمهای خبری اینستاگرامی، هر یک بخشی از پازل اطلاعرسانی را به دوش کشیدند. این همراهی گسترده، الهه را از یک چهره ناآشنا به نامی آشنا در تمام خانهها تبدیل کرد؛ چهرهای که دیگر تنها متعلق به یک خانواده نبود.
واکنش گسترده هنرمندان و ورزشکاران به قتل الهه حسیننژاد
با انتشار خبر تأییدشدهی قتل دلخراش الهه حسیننژاد، موجی از واکنشها نهفقط در میان مردم، بلکه در میان چهرههای شناختهشده کشور به راه افتاد. برای نخستینبار پس از مدتها، ماجرایی آنقدر تلخ و تکاندهنده بود که توانست استوریهای تبلیغاتی و روزمره را از صفحات سلبریتیها کنار بزند و جای خود را به صدای اعتراض، همدلی و هشدار بدهد.
نام الهه، در استوریهای اینستاگرامی بسیاری از بازیگران، خوانندگان و فعالان فرهنگی کشور نقش بست. چهرههایی چون رضا گلزار، امین حیایی، ترلان پروانه، نازنین بیاتی، دنیا مدنی، فریبا نادری، شیدا خلیق، مازیار فلاحی، روشنک عجمیان، بهرام افشاری، امیر آقایی، مینا مختاری، مهدیار کلائی، فرزین محدث، صحرا اسداللهی، عباس غزالی، نگار نیکدل و بسیاری دیگر، با انتشار تصاویر و پیامهایی، با خانواده الهه همدردی کردند و خشم خود را از این جنایت ابراز داشتند.
در میان همه این واکنشها، پست وریا غفوری، کاپیتان سابق تیم استقلال و یکی از معدود فوتبالیستهایی که به مسائل اجتماعی واکنش نشان میدهد، بیش از همه مورد توجه قرار گرفت. وریا در استوری خود نوشت: «قتل الهه حسیننژاد تنها یک جنایت فردی نیست؛ بلکه بازتابی از مشکلات ساختاری و آسیبهای اجتماعی و روانی در جامعه ایران است. برای پیشگیری از تکرار چنین حوادثی، نیاز به اقدامات جدی در زمینههای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی وجود دارد».
واکنشهای مقامات و نهادهای دولتی
همچنین در پی این قتل، واکنشهای متعددی از سوی مقامات دولتی و نهادهای مختلف در ایران صورت گرفت. این واکنشها نشاندهندهی نگرانی عمیق نسبت به امنیت اجتماعی و لزوم اقدامات پیشگیرانه برای جلوگیری از تکرار چنین حوادثی است.
زهرا بهروزآذر، معاون رئیسجمهور در امور زنان و خانواده در رشته توییتی در شبکه اجتماعی ایکس در واکنش به قتل الهه حسین نژاد نوشت: خبر قتل تکاندهنده الهه حسیننژاد، که همه ما چشمبهراه بازگشت سالم او بودیم، داغی بر دل همه نشاند. این مصیبت جانسوز را عمیقاً به خانواده داغدار ایشان و همه مردم ایران تسلیت میگوییم.
وی افزود: این جنایت تلخ و دلخراش، صرفاً یک فاجعه فردی نیست و نباید تنها در قالب یک قتل بررسی شود؛ چرا که ما با پدیدهای پیچیده و چندلایه مواجه هستیم که از اختلالات روانی، بحرانهای فرهنگی و اقتصادی، ضعف در زیرساختهای پیشگیرانه، و خلأهای حمایتی و قانونی رنج نشأت میگیرد.
از طرفی علی فرهادی، معاون وزیر دادگستری در این باره گفت: در مورد آدم ربایی و قتل الهه حسین نژاد میتوان هم به عنوان آدم ربایی و افساد فی الارض، قاتل یا قاتلان را تحت تعقیب و مجازات اعدام قرار داد. اگر قتل عمدی هم رسیدگی شود، به لحاظ اینکه جنایت، نظم و امنیت عمومی را بر هم زده و احساسات عمومی را جریحه دار کرده است، با نظر رئیس قوه قضائیه می توان نسبت به قصاص قاتل یا قاتلان اقدام کرد.
فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت نیز با ابراز تأسف عمیق نسبت به این حادثه، بر لزوم بررسی دقیق ابعاد مختلف این پرونده و اتخاذ تدابیر لازم برای جلوگیری از وقوع حوادث مشابه تأکید کرد.
همچنین محمدجعفر قائم پناه، معاون اجرایی رئیسجمهور و سرپرست نهاد ریاست جمهوری با اشاره به قتل الهه حسیننژاد در شبکه ایکس نوشت: اگرچه داغ خانم الهه حسیننژاد قلب همه ایرانیان را به درد آورد، اما چندین روز همدلی برای یافتنش، جلوهای از «ملتبودن» ما بود.
شایعه تجاوز و واکنش رسمی
پس از انتشار خبر قتل تلخ الهه حسیننژاد، برخی کانالهای خبری غیررسمی و جریانهای رسانهای معاند مدعی شدند که این دختر جوان پیش از قتل مورد تجاوز قرار گرفته است. این ادعاها که با لحنی تحریکآمیز و بدون استناد به هیچ منبع معتبر منتشر شد، فضای افکار عمومی را ملتهبتر ساخت و واکنشهایی گسترده را در شبکههای اجتماعی در پی داشت.
در حالی که خانواده، افکار عمومی و رسانهها در انتظار اعلام رسمی نتایج پزشکی قانونی بودند، سازمان پزشکی قانونی کشور با انتشار اطلاعیهای رسمی، این شایعه را قویاً تکذیب و تأکید کرد که هیچگونه اظهار نظری درباره علت تامه فوت یا وجود تجاوز پیش از تکمیل بررسیهای تخصصی صادر نشده است. متن کامل اطلاعیه پزشکی قانونی به شرح زیر است:
معاینات تخصصی برای شناسایی علت فوت الهه حسیننژاد در حال انجام است. با کشف پیکر مرحومه الهه حسیننژاد در بیابانهای اطراف تهران و اعلام رسمی مقام قضایی و پلیس مبنی بر قصد سرقت متهم از مرحومه، جریانهای خبری وابسته به معاندین در یک شایعه گسترده خبری به نقل از سازمان پزشکی قانونی کشور مدعی تجاوز به مرحومه شدند که انتشار چنین ادعایی از سوی سازمان پزشکی قانونی کشور تکذیب میشود. در ادعای کذب منتشرشده از سوی جریانهای رسانهای معاند به نقل از سازمان پزشکی قانونی کشور عنوان شده وی مورد تجاوز قرار گرفته و کشته شده است. سازمان پزشکی قانونی کشور ضمن رد ادعای صورتگرفته در این مورد اعلام میکند در مورد علت تامه فوت و یا جزئیات نتایج معاینه و آزمایشهای پیکر مرحومه الهه حسیننژاد اطلاعیهای صادر نکرده است.
بازسازی صحنه قتلی که لغو شد
در ادامه روند رسیدگی به این پرونده، پلیس آگاهی تهران بزرگ اعلام کرد که بازسازی صحنه قتل قرار است روز شنبه ۱۷ خرداد ۱۴۰۴ ساعت ۱۲ در اداره فقدان افراد این مجموعه برگزار شود. اما در اطلاعیه جدید مرکز اطلاعرسانی فرماندهی انتظامی تهران بزرگ اعلام شد که این برنامه لغو شده است.
در متن اطلاعیه آمده: با توجه به ادامه تحقیقات در پرونده قتل مرحومه الهه حسیننژاد و اعترافات متهم مبنی بر ارتکاب قتل در خارج از حوزه تهران بزرگ، بازسازی صحنه جرم به زمان و مکان دیگری موکول شده که متعاقباً اطلاعرسانی خواهد شد.
لذا با مشخص شدن اینکه محل دقیق وقوع جنایت در اسلامشهر بوده، رسیدگی به این پرونده از پلیس آگاهی تهران بزرگ به پلیس آگاهی غرب استان تهران (اسلامشهر) واگذار شده است.
پیکری که به خانه نرسید، اما بر دوش یک ملت بدرقه شد
عصر جمعه ۱۶ خرداد، آرامستان بهشترضای اسلامشهر(دارالسلام)، صحنه وداعی بود که هیچکس نمیخواست شاهدش باشد. پیکر بیجان الهه حسیننژاد، دختری که تا همین چند روز پیش با لبخند در سالن زیبایی سعادتآباد مشغول کار بود، اینبار نه برای بازگشت به خانه، بلکه برای آرام گرفتن در خاک، بر دوش مردمی اشکبار تشییع شد.
مادرش، با چشمهایی گریان و صدایی شکسته، پیکر دخترش را صدا میزد. خواهرش، همان که هر روز همقدم او به محل کار میرفت، اینبار بیکلام، تنها دستبرسینه ایستاده بود. بستگان، دوستان و حتی کسانی که الهه را فقط از قاب یک عکس شناخته بودند، آمده بودند تا بگویند الهه تنها نبود.
نظر شما