فیلمی که با روایت دراماتیک و قصهای پرکشش، نهتنها به موضوع شرط بندی و گردش مالی پنهان در فوتبال میپردازد؛ بلکه واقعیتی تلخ را در قاب تصویر بازتاب میدهد: اینکه فوتبال دیگر تنها یک ورزش و یک بازی سرگرم کننده نیست.
در «بازی را بکش» که با مرگ یک فوتبالیست جوان شروع میشود با دنیایی مواجهیم که ظاهرش ورزش است، اما در باطن، بازاری است برای سودجویانی که با پولهای کثیف، نتایج مسابقات را مدیریت میکنند. فیلم، با جسارتی کمسابقه، فساد گستردهای را به تصویر میکشد که از لیگهای پایین، جایی که نظارتی وجود ندارد و بازیها حتی ثبت و ضبط نمیشوند، آغاز میشود و تا سطوح بالای فوتبال نیز رسوخ کرده است.
از داور و بازیکن گرفته تا حتی رختکندار و مسئول تدارکات، همه در معرض وسوسهاند. فیلم نشان میدهد بازیکن فوت شده خودش سرمنشأ شرط بندی بوده و حتی به خاطر بدست آوردن چند میلیون پول شرط بندی با خطای هَند عمدی زمینهساز سکته و مرگ پدر شده و در همین راستا پای همسر و فرزندش را هم به سایتهای شرط بندی باز کرده است.
محسن کیایی در نقشی محوری، درخشان ظاهر میشود. او مردی است که در تاریکی فساد گرفتار آمده و راه نجاتی نمیبیند. بازی کیایی بهویژه در نمای پایانی، وقتی با تنی زخمی کنار رودخانهای کثیف در شمال، نفسهای آخر را میکشد، تأثیرگذار و ماندگار است. مرگی آرام اما عمیق که استعارهای است از قربانی شدن فوتبال در مقابل قدرت مطلق پول.
در کنار او، هدی زینالعابدین با بازیای متعادل، نقش زنی را بازی میکند که درگیر این ماجراست؛ زنی که تماشاچی نیست، بلکه بخشی از سیستم معیوب است، هرچند با تردید و تعلیق.
«بازی را بکش» اگرچه یک روایت داستانی است، اما ریشه در واقعیت دارد؛ واقعیتی تلخ از روزگار فوتبال امروز ایران. کافی است نگاهی بیندازیم به حوادث اخیر:
در فینال جام حذفی میان استقلال و ملوان، سیستم ویاِیآر تصمیمی مشکوک گرفت که سرنوشت بازی را تغییر داد. یا در دیدار تراکتور و فولاد در اهواز، قطع ناگهانی ویاِیآر در نیمه دوم، حاشیههایی جدی ایجاد کرد. اینها را که کنار هم بگذاریم، دیگر نمیتوان با برچسب «اشتباه انسانی» از کنارشان گذشت.
از طرفی، سرنوشت تیم شهرخودرو مشهد خود گواهی است بر هشدارهای این فیلم. باشگاهی که زمانی در لیگ قهرمانان آسیا حاضر بود، بهدلیل ناتوانی مالکان در تأمین هزینهها، به ورطه سقوط و شایعه شرط بندی افتاد.
نکته مهم این است که در بسیاری از کشورهای صاحب فوتبال، شرط بندی قانونی اما شدیداً کنترلشده است. بازیکن، مربی، داور و حتی اعضای خانواده آنها حق شرکت در این جریان را ندارند. تخلف، مساوی است با محرومیتهای بلندمدت یا حتی پایان کار حرفهای. دلیلش ساده است: در آنجا، سیستم بهجای انکار، نظارت میکند.
اما در فوتبال ایران، با ضعف قوانین، عدم شفافیت مالی و گاهی بیتفاوتی نهادهای رسمی، فضای لازم برای رشد این پدیده فراهم شده است.
«بازی را بکش» از آن دست آثاری است که باید جدی گرفته شود. نه فقط بهعنوان فیلمی سینمایی، بلکه بهعنوان هشدار و آژیر خطری که مدتهاست صدا میدهد؛ اما کمتر شنیده شده است. این فیلم، تصویری شفاف از واقعیتی مبهم را پیش روی ما میگذارد.
نظر شما