تفاوت نقد و قضاوت کجاست؟
گاهی ما از درِ اخلاق وارد میشویم، و از سرِ «امر به معروف» یا «اصلاح» درباره کسی حرف میزنیم. اما اینجا نکتهای ظریف نهفته است: تقوا ما را از قضاوت نهی میکند.
قضاوت در جایگاه خداوند است
روایتی تکاندهنده از پیامبر اکرم (ص) داریم: مردی گفت: «به خدا قسم! خدا فلان شخص را نمیآمرزد!» خداوند در پاسخ فرمود: «چه کسی به جای من نشسته که بگوید چه کسی آمرزیده میشود و چه کسی نه؟ من او را آمرزیدم و اعمال تو را حبط کردم!»( الأمالی، شیخ طوسی)
در این روایت، پیام صریح است: قضاوت درباره عاقبت بندگان، تنها در اختیار خداست. ما نه از نیتها باخبریم، نه از آینده آدمها.
نهی از عیبجویی و تحقیر گناهکاران
امیرالمؤمنین (ع) در نهجالبلاغه میفرمایند: «شایسته است آنانکه پاک و سالماند، به گناهکاران رحم کنند... چگونه کسی را برای گناهی سرزنش میکنی که خود مرتکب بزرگتر از آن بودهای؟... شاید کسی که امروز سرزنشش میکنی، آمرزیده شده باشد و تو که گناهی کوچکتر مرتکب شدهای، دچار عذاب شوی.» (نهجالبلاغه، خطبه ۱۴۰)
در این منطق علوی، رحم کردن به دیگران جایگزین قضاوت میشود و انسان دیندار به جای آنکه عیب دیگران را ببیند، به یاد عیوب خود میافتد.
نه درباره تقوا، نه درباره عاقبت، قضاوت نکنیم
در نگاه امام علی (ع)، قضاوت فقط درباره گناهکار بودن امروزِ افراد نیست؛ بلکه حتی درباره سرنوشت آنان نیز حق نداریم سخن بگوییم. در کلمات گوهربار ایشان آمده است:
«پسرم! گنهکار را ناامید مکن. چه بسیار گناهکارانی که عاقبت بخیر شدند، و چه بسیار عبادتکنندگان که به فساد گراییدند و دوزخی شدند.»( تحف العقول)
جای نقد و آزاداندیشی کجاست؟
قضاوت با نقد تفاوت دارد. در یک نظام دینی سالم، نقد رفتارها، ساختارها و سیاستها نهتنها مجاز که ضروری است. آنچه ممنوع است، قضاوت بیپایه درباره نیتها، باطنها، آیندهها و نسبت دادن عاقبت به کسی است.
بیایید کمتر قضاوت کنیم، بیشتر دلرحم باشیم. گاهی فقط کافیست لحظهای خودمان را جای دیگری بگذاریم... بیایید دست از قاضی بودن برداریم، ما بندهایم نه داور سرنوشت دیگران. بیایید وقتی خطایی میبینیم، بهجای اینکه کسی را طرد کنیم، برایش دعا کنیم.
بهجای گفتن "او جهنمیست"، بگوییم: "خدایا، همانطور که امید به بخششت داریم، دلش را آرام کن و از او هم بگذر..."
نظر شما