همان دینِ قائم است که در آن، اخلاص کامل بدون هیچ خلل و شکی وجود دارد. پس انتظار در این مرحله، که مربوط به ماست، یعنی کسانی که در زمان غیبت زندگی میکنیم، به معنای انتظار ظهور ولیّ امر و صاحباش، حجّة بن الحسن المهدی (ارواحُنا فداه) است، و سپس تسلیم تمامی مخلوقات ـ نه فقط مردم ـ در برابر او، خواه ناخواه.
او ولیّ امرِ همهی موجودات است، حجّت تو بر کسانی که بر روی زمیناند و زیر خاکاند. آری، این چیزی است که از مردم خواسته شده: «ولیّ امر» و «امیرالمؤمنین»، «امامِ انس و جنّ» است، هدایتگر خلق، هدایتگر همهی خلق، همهی مخلوقات، به سوی کمال، و نزدیککنندهی آنها به مطلق جلّ و علا.
بیعت یعنی التزام عملی به ولایت علی علیهالسلام و تطبیق فرمودهی خداوند: أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنکُمْ.
ولی چه امری؟ بیتردید همان امری که در آغاز سورهی نحل آمده: أَتَی أَمْرُ اللَّهِ. او ولیّ امر خداست. غدیر، پروژهی ولایت امر خداست، افتتاح این پروژه است.
افتتاح شد، و این جشن برای افتتاح است. مانند کسی که کارخانهای بزرگ و عظیم افتتاح میکند، حتی اگر الآن از آن بهرهبرداری نشود، افتتاح شده، شاید پس از دو ماه یا شش ماه از آن استفاده شود.
پروژهی ولایت امر، پس میگوییم: «یا علی، تو ولیّ امر خدایی، و تویی که امر را به صاحب امر تسلیم خواهی کرد»، امر را به صاحب امر در زمان ظهورش تسلیم خواهد کرد. این است انگیزهی ما برای قرار گرفتن زیر ولایت او، و بیعت چیزی جز همین نیست.
پس نتیجه اینکه در غدیر خم، دستاورد عظیمی تحقق یافت، زیرا با تکمیل دین، نعمت نیز تمام شد. و انتظار، در اینجا، رنگ و بوی تازهای یافت، یعنی اتمام دین. نه اینکه دین به انجام رسید، بلکه دین کامل شد.
دین همانند بنایی کامل شد، سیاهی (اصول) آن تمام شد، اما زینت، پردهها، تهویه و مانند آن، هنوز نبود.
دین کامل شد و نعمت به تمام رسید. از اینرو، خداوند در سورهی صف میفرماید:
یُرِیدُونَ لِیُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَیٰ وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ.
و این، همان دستاورد بزرگ مورد انتظار است، جایی که دین، در سایهی معصوم امین، و تحت نظارت مستقیم او حفظ میشود؛ جایی که دست خائن و ستمگر به آن نمیرسد؛ چنانکه در این آیه آمده:
وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ... تا آنجا که میفرماید: یَعْبُدُونَنِی لَا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئًا.
اگر میخواهی قلبت به گفتههای ما اطمینان یابد، پس خطبهی غدیر را پیش رو بگیر و در آن تأمل کن، آنگاه خواهی دید چگونه رسول خدا (صلی الله علیه وآله) روز غدیر را به روز قائم پیوند زده است.
و اینک برخی عبارات نوری خطبهی غدیر:
«پس مأمور شدم که از شما بیعت بگیرم و دست در دست شما گذارم» ــ این در خطبهی غدیر آمده ــ «بر پذیرش آنچه از سوی خدا دربارهی علی امیرالمؤمنین و امامان پس از او، که از مناند، آوردهام، و از امامان قائم، که از آنان، مهدی است، تا روز قیامت.»
در جاهای مختلفی از خطبهی غدیر به این اشاره شده است.
اما مرحلهی آخر، یعنی مرحلهی پنجم انتظار، باقی میماند، و آن: «انتظار ظهور امر خدا» است. این، مرحلهی پایانی است.
آغاز: «انتظار فرج»، سپس «انتظار امر»، سپس «هدایت» به معنای انتظاری که انبیا داشتند، سپس «آمدن امر»، بعد «انتظار ولیّ امر»، و اکنون «انتظار ظهور امر خدا»، که انتظار حقیقی است به تمام معنای کلمه.
انتظاری که مقصود از آن، نابودی ستمگران و مستکبران، و تحقق زمینهی پرستش خالصانهی پروردگار جهانیان است. چنانکه آیهای به این مسأله اشاره دارد:
وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِیَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ حُنَفَاءَ...
نگفت: «هذا دین القیم»، بلکه گفت: وَذَٰلِکَ دِینُ الْقَیِّمَةِ.
و در روایت آمده است: «دین القیّمة»، یعنی «دین القائم»، عجّل الله تعالی فرجه الشریف.
آری، بر این اساس، روایت از امام صادق علیهالسلام در «البرهان» آمده: «إنما هو ذلک دین القائم، الذی فیه إخلاص کامل، بدون أی خلل، وبدون أی شک».
پس انتظار در این مرحله، که مربوط به ما در زمان غیبت است، یعنی: «انتظار ظهور ولیّ امر»، و صاحب او، حجّة بن الحسن المهدی (أرواحُنا فداه)، و سپس تسلیم تمامی مخلوقات، نه فقط مردم، خواه ناخواه در برابر او.
در اینجا من پژوهشی دارم با عنوان «ولیّ امرِ جهان، نه ولیّ امرِ مسلمانان». زیرا تفاوت هست میان فقیهی که او را ولیّ امرِ مسلمانان مینامیم، و میان اهل بیت علیهمالسلام. بله، و به این نیز اشاره شده است، البته اشارهای از باب جَری، تا آنگاه که حق آمد و امر خدا ظاهر شد و آنها خوار و مغلوب شدند. و در حدیث آمده است: «هو أمرنا، هو أمرنا».
سخن پایانی آنکه باید بدانیم آیات قرآن در زمان و مکان جاری هستند، و روایات دال بر این مطلب وجود دارند، که به برخی از آنها اشاره میکنیم. از امام صادق علیهالسلام نقل شده است که فرمود: «قرآن زنده است، نمیمیرد. و همانگونه که شب و روز جریان دارند، و همانگونه که خورشید و ماه در جریاناند، قرآن نیز در میان ما جاری است، همانگونه که بر گذشتگان ما جاری بود».
همچنین در روایتی که عیّاشی با سندش از امام باقر علیهالسلام نقل کرده، در تفسیر آیه: وَلِکُلِّ قَوْمٍ هَادٍ، آمده است که فرمود: «علی، هادی است. و از ما هادی است». گفتم: «پس تویی آن هادی؟» فرمود: «درست گفتی. قرآن زنده است و نمیمیرد. و آیه زنده است و نمیمیرد. اگر قرار بود آیهای، با نزول بر گروهی و سپس مرگ آن گروه، بمیرد، قرآن مرده بود. ولی چنین نیست؛ بلکه آیات در باقیماندگان نیز جریان دارند، همانگونه که در گذشتهها جاری بودند».
من تعبیر دیگری دارم: آیات همچون موجهای صوتی هستند که پژواک آنها از ازل تا ابد تکرار میشود.
بر این اساس، راز اختلاف روایات در تفسیر یک آیه را درمییابیم. هرچند که زیاد باشند، میان آنها تنافی نیست؛ زیرا هر کدام بازتابی است متفاوت در آینههای زمان.
از امام صادق علیهالسلام روایت شده که فرمود: قد قامت الصلاة، یعنی: قیام قائم عجلالله فرجه؛ جایی که نماز در دولت حق تحقق مییابد؛ همانگونه که قرآن میفرماید: الذین إِن مَکَّنَّاهُم فِی الأَرضِ أَقامُوا الصَّلاةَ.
این مقدمهای بود برای اشاره به این نکته: الیوم یَئِسَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِن دِینِکُمْ.
در تفسیر قمی آمده است که این روز، روز غدیر است. بله، تردیدی در آن نیست. ولی در تفسیر عیاشی، با سندی از امام باقر علیهالسلام، آمده است که آن روز، روز قیام قائم است؛ روزی که بنیامیه ـ که همان کافراناند ـ از اهل بیت مأیوس شدند.
میخواهم بگویم که در روز غدیر، دستاوردی تحقق یافت؛ مهمترین دستاورد. اولی الامر معین شد. مردم شناختند که اولی الامر کیست. او همان کسی است که در واقع ـ اگر تعبیر درست باشد ـ امر الهی را به دوش میکشد و انسان را به سوی تقرب به خدا، رشد و تعالی بشری هدایت میکند؛ او و فرزندانش، تا رسیدن به امام حجّه (ارواحُنا فداه).
و سپاس خدای را که ما را از تمسککنندگان به ولایت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیهالسلام قرار داد. و درود خدا بر محمد و خاندان پاک و طاهر او.
نظر شما