امنیت غذایی، فراتر از یک بحث صرفاً اقتصادی، ستون فقرات پایداری اجتماعی و تابآوری ملی است و زیر سایه بحران و جنگ، جایی که زنجیرههای تأمین جهانی شکنندهتر و دسترسی به منابع خارجی پرهزینهتر میشود، توانایی یک کشور در تأمین نیازهای اولیه مردم خود، به شاخصی کلیدی از قدرت و استقلال آن تبدیل میشود.
ایران با تجربه چند دهه مواجهه با تحریمها و نوسانات منطقهای، اکنون بیش از پیش ضرورت تقویت بنیههای داخلی در این حوزه را درک میکند چرا که بخش قابل توجهی از امنیت غذایی کشور در سالهای اخیر به واردات گره خورده و برای تامین محصولاتی چون ذرت، جو، دانه سویا، کنجاله و حتی بخش عمدهای از روغن خام، وابستگی قابل توجهی به بازارهای جهانی داریم و در شرایطی که فضای ژئوپلیتیک ملتهب میشود، این وابستگیها به آسیبپذیریهای جدی بدل میشوند.
در همین حال و به طور معمول افزایش تنشها با جهش نرخ ارز و دشواریهای مضاعف در تأمین ارز برای واردات همراه است و تخصیص ارز به کالاهای اساسی و نهادههای کشاورزی حتی با وجود اولویتبندی دولت، تحت فشار مضاعف قرار میگیرد و این امر به طور مستقیم بر حجم و سرعت واردات تأثیر میگذارد.
لازم به یادآوری است تنگناهای ژئوپلیتیک در منطقه بهویژه در مسیرهای حیاتی انتقال انرژی و کالا نظیر تنگه هرمز یا بابالمندب، ریسک حمل و نقل دریایی را به شدت بالا میبرد. این افزایش ریسک نه تنها منجر به رشد تصاعدی حق بیمه کشتیها و در نتیجه قیمت تمام شده کالاها میشود، بلکه ممکن است در مواردی دسترسی به برخی بنادر یا خطوط کشتیرانی را با چالش مواجه سازد. این یعنی حتی با وجود تأمین ارز ممکن است رسیدن کالا به دست مصرفکننده نهایی دشوارتر و پرهزینهتر شود.
نکته حائز اهمیت دیگر اینکه اخبار جنگی، ذاتاً با نوعی هیجان و نگرانی در جامعه همراه است و این هیجانها میتواند به خریدهای بیش از نیاز (گاهی تحت عنوان احتکار خانگی) و از سوی دیگر فرصتطلبی و احتکار سازمانیافته توسط برخی سودجویان منجر شود و نتیجه این رفتارها، کمبودهای مقطعی و افزایش قیمتهای کاذب در بازار است که امنیت روانی جامعه را در حوزه تأمین غذا به مخاطره میاندازد.
شرایط بحرانی اما در بسیاری موارد با خود فرصتهایی را نیز به همراه دارد تا نگاهها از وارداتمحوری به سمت توانمندیهای داخلی سوق یابد و ایران با اقلیم متنوع و ظرفیتهای کشاورزی بالقوه، میتواند مسیر خودکفایی را با جدیت بیشتری دنبال کند. خودکفایی در گندم به عنوان قوت اصلی مردم، همواره یکی از اهداف استراتژیک کشور بوده است و ما هم تجربه موفقیتهای قابل توجهی در این زمینه داشتهایم و در محصولاتی مانند برنج، لبنیات و بسیاری از میوهها و سبزیجات، ظرفیتهای بالایی برای تأمین نیاز داخلی و حتی صادرات وجود داریم و بر این اساس تمرکز بر ارتقاء بهرهوری آب و خاک، توسعه کشاورزی دیم در مناطق مستعد و استفاده از بذرهای پربازده میتواند گامی بلند در این جهت باشد.
شکی نیست اظهارات مسوولان درباره وجود ذخایر کافی کالاهای اساسی برای ماهها، نقطه قوت کشور در مدیریت شرایط فعلی است. این ذخایر نه تنها به لحاظ فیزیکی نیاز جامعه را پوشش میدهند، بلکه نقش مهمی در کنترل انتظارات تورمی و جلوگیری از هراس عمومی دارند، پس مدیریت هوشمند این ذخایر، شامل نگهداری استاندارد، توزیع به موقع و شفافسازی منظم، برای حفظ آرامش بازار حیاتی است.
گفتنی است یکی از فرصتهای مغفولمانده در کشور طی دهه های اخیر، توسعه صنایع تبدیلی و تکمیلی در بخش کشاورزی است. حجم بالای ضایعات در زنجیره تولید تا مصرف، خود یک تهدید جدی برای امنیت غذایی محسوب میشود و سرمایهگذاری در این صنایع نه تنها به افزایش ارزش افزوده و اشتغالزایی کمک میکند، بلکه با تبدیل و نگهداری محصولات کشاورزی، میزان هدررفت را به شدت کاهش می دهد و به پایداری تأمین منجر می شود.
اضافه می شود در حالی که چالش کمبود آب در ایران واقعیتی انکارناپذیر است اما این چالش میتواند به فرصتی برای انقلاب در شیوه کشاورزی تبدیل شود و ترویج و حمایت از کشاورزی دانشبنیان، کشت گلخانهای، آبیاریهای نوین، و بهرهگیری از فناوریهای نوظهور در کشاورزی میتواند بهرهوری آب را تا حد شگفتآوری افزایش دهد و تولید در واحد سطح را بهینه کند.
کوتاه سخن اینکه کشور ما برای عبور موفق از آزمون سخت و پرابهام جنگ، نیازمند سیاستگذاری هوشمند و هماهنگ است. در این شرایط متلاطم که نمی دانیم تا کی تداوم خواهد داشت، تخصیص ارز و منابع لازم برای تأمین نهادههای کشاورزی و کالاهای اساسی باید در اولویت مطلق دولت باشد و هیچ عامل دیگری نباید بر آن مقدم شود، ضمن اینکه حمایت هدفمند از تولیدکننده با ارائه تسهیلات حمایتی، تضمین قیمت خرید و تأمین نهادههای ارزان برای کشاورزان هم نه یک هزینه، بلکه سرمایهگذاری برای امنیت ملی است.
در همین شرایط برای مقابله با احتکار و گرانفروشی، نظارتهای قاطع و مستمر بر بازار از سوی نهادهای ذیربط نباید به دست فراموشی سپرده شود و البته شفافسازی و اطلاعرسانی منظم به مردم نیز میتواند به مدیریت انتظارات کمک کند، ضمن اینکه ترویج فرهنگ صرفهجویی و پرهیز از اسراف در مصرف مواد غذایی نه فقط در شرایط بحران، بلکه در تمامی دوره ها یک اصل حیاتی برای پایداری منابع و تامین امنیت سفره ایرانیهاست.
نظر شما