دوستم از آن سر دنیا، با لحنی که نشان میدهد خیلی استرس دارد پیام داده: «زندهای؟» اول تعجب کردم اما بعد دیدم با اوضاع فعلی، او که دور از اینجاست و فقط خبرها را میبیند، حق دارد نگران بستگان و آشنایانش باشد. برای اینکه استرسزدایی کرده باشم، نوشتم: «خوبم... رفته بودم خرید... یه عالمه گوجه گیلاسی خریدم واسه تزئین سالاد... اینقدر خوشمزهان که بعید میدونم تا آماده شدن سالاد چیزی ازشون باقی بمونه...». پیام داد: «خالی میبندی که بگی همه چی آرومه؟ اصلاً فرصت و حال سالاد درست کردن داری؟». قبل از اینکه جوابش را بدهم اضافه کرد: «البته تو تهران نیستی، بایدم بیخیال برای خودت بچرخی و گوجه گیلاسی بخوری... ما رو بگو نگران کی هستیم؟» بعد هم آفلاین شد! یعنی واقعاً دلخور شده بود از اینکه وسط غوغای جنگ وقتی مردم تهران با خطر موشک و پهپاد و... دست و پنجه نرم میکنند... وقتی گوشه و کنار شهر مشهد هم ضدهواییها گاه و بیگاه سروصدا میکنند، به فکر سالاد درست کردن و گوجه گیلاسیام.
سری زدم به کانالهای روزمرهنویسی که میدانستم مالکانش ساکن تهراناند... تازهترین مطالب کانال مربوط به جنگ بود؛ اما لابهلایش روزمرگیهایی بود که در آن تهرانیها از خریدهایشان، قدم زدنهایشان، کتاب خواندن و هزار و یک کار دیگر حرف میزدند. از جریان داشتن زندگی در هیاهوی جنگ، از کنار آمدن با ترس و اضطرابهایشان و... میگفتند. اینکه اوضاع اگرچه خوب نیست؛ اما حال و احوال ما آن طور که مردم آن سر دنیا فکر میکنند وخیم نیست. برای دوستم نوشتم: «ببین عزیزم، این واقعیته که ما مورد حمله قرار گرفتیم.... اضطراب داریم... اما واقعیتر اینه که ما داریم زندگی میکنیم... روزمرههای خودمون رو هم داریم... همین روزمره رفتار کردن خودش یه بخش و یه شکل از دوام آوردن در این سطح از اضطرابه... باید توی رفتارها و ترسیدن و نترسیدنهامون، حواسمون به اطرافیان و به کودکانمون باشه... از حیث روحی و روانی هم خودمونو آماده کنیم برای روزهای پیشِ رو... منتها اینا دلیل نمیشه شما فکر کنی زندگی ما الان دقیقاً همون طوریه که رسانههای اون طرف میگن...». جواب را فرستادم و به این فکر کردم این روزها شاید یک وظیفه مجازیبازها این باشد که در فضای مجازی، لابهلای استوریها و پیامهایی که میگذاریم، روایتهای واقعیمان از زندگی را منتشر کنیم. یعنی هم به خودمان آرامش بدهیم و هم خیال عزیزانی که از ما دورند را آسوده کنیم.
۲۸ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۰:۵۴
کد خبر: ۱۰۷۵۱۲۸
این واقعیته که ما مورد حمله قرار گرفتیم.... اضطراب داریم... اما واقعیتر اینه که ما داریم زندگی میکنیم... روزمرههای خودمون رو هم داریم... همین روزمره رفتار کردن خودش یه بخش و یه شکل از دوام آوردن در این سطح از اضطرابه..

زمان مطالعه: ۱ دقیقه
نظر شما