امروز، مردم بیش از هر زمان دیگری به اطمینان و شفافیت نیاز دارند و بیاعتمادی نسبت به اطلاعات رسمی آن هم در روزهای حساس کنونی، میتواند منجر به رفتارهای هیجانی در بازار و تشدید بحران شود.
این روزها، شایعات مانند ویروسی در جامعه منتشر میشوند و آرامش روانی و اقتصادی مردم را به شدت تحتتأثیر قرار میدهند، پس تکرار این جمله که "اوضاع تحت کنترل است" بدون ارائه جزئیات و راهحلهای ملموس، نتیجهای جز بیاعتمادی بیشتر ندارد. بر این اساس تیم اقتصادی دولت باید با برقراری ارتباطی شفاف، صادقانه و مستقیم با مردم، سدی محکم در برابر شایعه های منتشر شده در فضای مجازی بسازند. آنها باید با مردم حرف بزنند و نه برای مردم؛ بدان معنی که به جای سخنرانیهای کلیشهای با زبانی ساده و صریح، واقعیتهای اقتصادی و اینکه چه چالشهایی داریم و دولت چه برنامههای مشخصی برای مقابله با آنها دارد را برای شهروندان توضیح دهند. مثلاً در مورد ذخایر ارزی، وضعیت واردات کالاهای اساسی و برنامههای تنظیم بازار، آمار و اطلاعات شفاف ارائه دهند.
در همین حال اعلام برنامه های کوتاه مدت از سوی تیم اقتصادی دولت در این روزهای پرابهام یکی از نیازهای ضروری جامعه ایرانی است. مردم حق دارند بدانند که در صورت بروز هر گونه بحران احتمالی، دولت چه تمهیداتی برای تأمین کالاهای اساسی، کنترل قیمتها و جلوگیری از احتکار اندیشیده است. این اقدامات باید ملموس و قابل اجرا باشند، نه صرفاً شعارهای تبلیغاتی. به عنوان مثال، اعلام برنامههای افزایش نظارت بر بازار، توزیع هوشمند کالاها و مقابله با گرانفروشی میتواند بخشی از این راهکار باشد.
مدیریت انتظارات و جلوگیری از بروز هیجان در بازار هم یکی از واجبات عملکردی دولت در این روزهاست چرا که یکی از مهمترین عوامل تأثیرگذار بر نرخ ارز و تورم در شرایط بحران، انتظارات تورمی است. وقتی مردم احساس ناامنی میکنند، به سمت تبدیل داراییهای خود به ارزهای خارجی یا طلا هجوم میبرند و این خود به خود، به افزایش قیمتها دامن میزند.
ثبات در سیاستهای پولی و ارزی هم در این روزها غیرقابل انکار است و هرگونه تصمیم ناگهانی و غیرقابل پیشبینی در حوزه سیاستهای پولی و ارزی میتواند سیگنال منفی به بازار بفرستد. بر همین اساس ثبات در قیمتگذاریها، مدیریت منطقی نوسانات نرخ ارز و اطمینانبخشی به فعالان اقتصادی برای پیشبینیپذیر کردن شرایط، حیاتی است.
بورس هم به عنوان آینه اقتصاد در شرایط کنونی به شدت شکننده شده و نیازمند پشتیبانی اضطراری است که این پشتیبانی با ارائه حمایتهای لازم از بازار سرمایه، جلوگیری از ریزشهای سنگین شاخصها و از بین رفتن سرمایههای خرد مردم محقق می شود و با تزریق منابع مالی و حمایتهای حقوقی از بورس، میتوان اعتماد از دست رفته را به این بازار بازگرداند.
در نهایت باید خطاب به مدیران اقتصادی دولت تاکید کرد با تمرکز بر معیشت و قدرت خرید، شهروندان، ثبات اقتصادی را در سبد خرید خود و قدرت چانهزنی در برابر هزینههای زندگی احساس میکنند و علاوه بر این کنترل قیمت کالاهای اساسی را باید در صدر تدابیر نظارتی خود قرار دهید چرا که هیچ چیز به اندازه افزایش ناگهانی قیمتها، حس ناامنی و بیعدالتی را به جامعه القا نمیکند پس باید با نظارت دقیق بر زنجیره تأمین و توزیع از هرگونه سوءاستفاده و گران فروشی جلوگیری کنید و در این روزهای سخت معیشتی شهروندان، تخصیص ارز دولتی را برای کالاهای اساسی و نظارت بر توزیع آن با دقت و شفافیت کامل انجام دهید تا منابع به دست مصرفکننده نهایی برسد.
لازم به یادآوری است در شرایط بحران، اقشار ضعیف جامعه بیشترین آسیب را میبینند و باید با افزایش هدفمند یارانهها یا توزیع بستههای حمایتی، قدرت خرید این اقشار را تا حد ممکن حفظ کرد تا سفرههای آنها کوچکتر نشود. البته این حمایتها باید به صورت غیر تورمزا اعمال شود و به صورت مستقیم به دست مردم برسد.
سخن پایانی خطاب به آنهایی که در کسوت دولتمرد، مقام مسوول و سیاست گذار، قوت قلب شهروندان ایرانی در این روزها هستند باید گفت برای تکمیل این برنامهها، دو اقدام حیاتی دیگر نیز ضروری است: اول بازنگری در مدیریت اطلاعرسانی که بر این اساس صدا و سیما با طیفی گسترده و متنوع از مخاطبان و رسانههای رسمی دیگر باید از پخش اخبار ضد و نقیض خودداری کنند. در این روزها ایجاد یک مرکز اطلاعرسانی واحد و مقتدر که مسوولیت انتشار اخبار موثق و هماهنگ را بر عهده گیرد تا حد زیادی قادر خواهد بود از حجم عدم شفافیت و تناقض در اخبار رسمی و خدشهدار شدن اعتماد عمومی بکاهد تا راه برای اخبار جعلی و عملیات روانی دشمن هموار نباشد ضمن اینکه مردم باید بدانند که منبع اصلی و قابل اعتماد برای کسب اطلاعات اقتصادی چیست.
تقویت دیپلماسی اقتصادی هم یک تکلیف واجب برای دولتمردان است و نیاز داریم از طریق رایزنیهای گسترده با کشورهای همسایه و شرکای تجاری، تضمینهای لازم برای پایداری روابط تجاری و ترانزیتی را کسب کنیم. تثبیت مسیرهای صادرات و واردات و اطمینان از جریان مستمر کالا هم میتواند بخش مهمی از نگرانیهای فعالان اقتصادی و مردم را برطرف سازد و نشانهای قوی از پایداری اقتصاد کشور در برابر شوکهای خارجی باشد.
کوتاه کلام اینکه در شرایط کنونی، اعتماد مهمترین سرمایه دولت است. اعتماد به دولت و اقتصاد، مانند نخی نامرئی است که میتواند جامعه را در برابر شوکها مقاوم کند و هرچه این نخ قویتر باشد، احتمال فروپاشی اقتصادی در شرایط بحرانی کمتر میشود. تیم اقتصادی دولت باید به این نکته واقف باشد که آرامش مردم از جنس شاخصهای اقتصادی نیست، بلکه در حس امنیت و اطمینانی است که از دولت دریافت میکنند.
نظر شما