به گزارش قدس آنلاین، محسن چاوشی، خوانندهای که همواره به دلیل سبک خاص، صدای منحصربهفرد و اشعار متفاوتش مورد توجه قرار گرفته، این بار با قطعه «علاج» که در میان حمله رژیم صهیونیستی به خاک کشورمان منتشر شد نگاهها را به خود جلب کرده است. عصر سه شنبه ۱۰ تیرماه بود که در ایکس یا همان توییتر سابق اعلام شد محسن چاوشی برای خواندن قطعه «علاج» دستمزدی میلیاردی گرفته است. این مطلب در فضای مجازی وایرال شد و واکنش های زیادی را هم به همراه داشت. برخی کاربران با اشاره به سابقه هنری چاوشی و تأثیرگذاری اجتماعی آثارش، این پست را محکوم کردند و بر کذب بودن این مبلغ تاکید کردند. بهویژه آنکه چاوشی پیش از این نیز سابقه اهدای مبالغ قابل توجهی به امور خیریه از جمله آزادی زندانیان جرائم مالی را در کارنامه دارد. این واکنش ها به طوری بود که خود محسن چاوشی نیز به این خبر واکنش نشان داد و با انتشار یک آیه از قرآن در استوری خود نوشت:
و الله یعصمک من الناس ( و خداوند تو را از شر مردم حفظ می کند )
البته قابل ذکر است که پست مبنی بر دستمزد میلیاردی چاوشی در ایکس به دلیل واکنش های منفی که از سمت مردم به همراه داشت فورا از صفحه منتشر کننده آن پاک شد. پس از آن نیز کاظم بهمنی شاعر این تک آهنگ مطلبی را در حمایت از این خواننده منتشر کرد.
در متن منتشر شده از سوی بهمنی با عنوان «درباب علاج و مردم» آمده است:
شب داشتیم با هم قدم میزدیم بعد از کلی حرف، به شوخی بهش گفتم تو هم ترسیدیا! گفت ذرهای نمیترسم، ما جنگ زده ایم اما خیلی از این «مردم» خیلی مضطربن، همه بغض دارن … کاش میشد براشون کاری کنیم.
برگشتیم خونه اش؛ ساعت ۱۰:۳۰ شب بود، صدای پدافند قطع نمیشد یه ملودی که از قبل ساخته بود رو واسم پخش کرد، گفت رو همین خط بنویس. فوادیان قهوه برام درست کرد که خوابم نبره. تا صبح بند به بند مینوشتم و اون بند به بند رو می خوند.
ساعت ۴ صبح شده بود، فوادیان خوابیده بود، اثر کافین قهوه رو هم دیگه احساس نمیکردم اما همچنان اون اصرار داشت که نخواب، به صورتش که نگاه میکردم انگار یه موضوعی خوابو ازش گرفته بود.
تو اتاق پشت میز نشسته بودم و مینوشتم. هریه ربع بهم سر میزد که نخوابیده باشم و هی با حرفاش سعی داشت تهییجم کنه...کاظم! مردم! خطاب به «مردم» بنویس! بگو هرچی بزنن ما هم جواب می دیم، یه چی بگو دلاشون قرص شه، بگو نترسن این سر و صداها بیشتر واسه نفوذیاس! بگو «خدا هوامونو داره...» کاظم پیچیده اش نکن، ساده و صریح بنویس که همه «مردم» بفهمن...
ساعت ۷ صبح... کار من تموم شده بود کف استودیو دراز به دراز افتاده بودم و چشمام داشت بسته میشد. از فشار خواب نمی تونستم بهش بگم کولر رو خاموش کن و حسابی سردم بود...
ساعت ۸ صبح با صدای اسپیکرا چشامو به زور باز کردم. از روی صندلی برگشت و با یه لبخند رضایتی نگام کرد، گفت تمومه!!
(نمی دونم ساعت چند) یه ملحفهای کشیده شد روم و در اتاق آروم بسته شد.
امروز دیدم یه نفر نوشته که چند میلیارد پول بابت علاج گرفته! ای کاش واقعاً حرفش درست باشه!! چون اون نمی دونه که محسن بیشتر پولی که درمیاره کجا هزینه می کنه... که اگر خرج خودش کرده بود الان توی یه خونه ۹۰ متری معمولی مستأجر نبود. تمام.»
در روزهایی که آسمان شهرمان زیر سایهی موشک و آژیر میلرزید، صدایی برخاست که نه از جنس ترس، که از جنس تسکین بود. محسن چاوشی با «علاج» تنها یک قطعه موسیقی نساخت، بلکه زخمی را مرهم گذاشت، بغضی را باز کرد و دلهایی را آرام.
در شبهایی که برخی خاموش ماندند یا در هیاهوی مجازی غرق شدند، او پشت میکروفن ایستاد، بیهیاهو و بیادعا، تنها با یک دغدغه: «مردم». همان مردمی که همیشه در خط اول بودند، همانها که حالا صدایشان در صدای چاوشی پژواک یافت.
حالا اگر کسی در تاریکی حاشیهها از «دستمزد» میگوید، باید بداند ارزش صدایی که در شب پدافندها به دل مردم امید میبخشد، نه با پول سنجیده میشود و نه با شایعه خاموش میگردد.
محسن چاوشی، در شبِ حمله، نه عقب کشید، نه معامله کرد. او «ماند»؛ با صدایی که برای مردم است و با دلنگرانیهایی که مال این خاک است؛ و اینگونه است که بعضی صداها، نه فقط موسیقی، بلکه بخشی از حافظه ملی ما میشوند.
نظر شما