یک پژوهشگر حوزه مطالعات زنان و جنسیت با بیان این مطلب به قدس آنلاین میگوید: ما در مطالعات جنسیت یا مطالعات مربوط به حوزه زنان بهطور دائم با پدیده تعارض نقشها دست و پنجه نرم میکنیم که هم دامنگیر زنان است و هم مردان.
کتایون مصری میافزاید: البته زنان بیش از مردان دچار تعارض نقشها میشوند. تعارض نقشها یعنی فردی در یک روز و در یک ساعت، همزمان هم باید کارمند یا کارگر خوبی باشد و هم در خانواده نقش یک همسر، پدر یا مادر خوب را ایفا کند.
این در حالی است که در نگاه و رویکرد سنتی به خانواده، همواره نخستین فردی که مورد سؤال قرار میگیرد مادر خانواده است.
در دنیای جدید اما خواسته یا ناخواسته با تحولات زیادی روبهرو هستیم. بهویژه در جامعه ایران تعارض نقشها جنبه خاصی پیدا کرده است؛ به این معنا که اشتغال زنان زمانی جنبه لوکس و لاکچری و تفریحی داشت و حضور زنان در اجتماع بیشتر به دلیل مشارکت اجتماعی یا سیاسی بود؛ اما در حال حاضر زنان به دلیل کمک به معیشت خانواده وارد بازار کار میشوند.
در حقیقت تحمل این تعارض نقشها به مراتب بسیار سختتر از گذشته است. در چنین شرایطی باید ساختار خانواده را نسبت به تعارضها و تحولات آگاه کنیم. به عبارتی باید تک تک اعضای خانواده بدانند نقش آنها با تحولات امروزی همخوانی ندارد و یک مادر یا پدر نمیتواند همچنان نقشهای سنتی پدر و مادری خود را ایفا کند. هرچند مادری و همسری هنوز مهمترین نقش یک زن و نانآور بودن مهمترین نقش یک مرد است.
تقسیم کار جنسیتی در خانواده
این جامعهشناس توضیح میدهد: اگر زنان بر مبنای شایستهسالاری و مطالبات زنان، خواسته یا ناخواسته وارد بازار کار میشوند بسیار مهم است که چارچوب خانواده و الگوی فکری آن نیز این منطق مدرن را بپذیرد و انتظاراتش را متناسب با نقشهایی که پدر و مادر دارند از آنها مطالبه کند. بنابراین تقسیم کار جنسیتی در خانواده میتواند بر فشار کاری زنان و مردان و بهبود مناسبات میان اعضای خانواده مؤثر باشد.
ایده دورکاری
مصری در پاسخ به پرسش ما درباره اینکه ایده دورکاری زنان چقدر پذیرفتنی است، میگوید: برای تسکین درد تعارض نقشها و فشارهای ناشی از کار بیرون از خانه میتوان از دورکاری به عنوان یک مُسکن استفاده کرد که با استقبال بسیار زیاد خانوادهها و حتی زنان و فرزندان آنها روبهرو خواهد شد. اما بدون تعارف باید گفت بازار کار ایران بهشدت مردانه و رقابتی است، بنابراین نقشهای جدی و مهم را به نیرویی که در دسترس نیست و او را نمیبینند و چهره به چهره با او تعامل ندارند، نمیسپارند.
دورکاری برای زنی که در نقشهای ساده است و صرفاً حقوقی دریافت میکند، ایرادی ندارد، اما موضوع ارتقای زنان در بازار کار و رقابت در این بازار، تخصصگرایی و حضور زنان در چرخه تخصصها و از همه مهمتر ارتقای زنان در قدرت سازمانها با موضوع دورکاری هیچ همخوانی ندارد.
زن شاغل خانهنشین که از نظرها دور است و هیچ ارتباط و تعاملی با همکاران خود نداشته و قدرت تصمیمگیری در تصمیمات محل کارش را ندارد بهتدریج از چرخه کار حذف میشود و معمولاً این زنان، نخستین گروهی هستند که در بحرانهای سازمانی حذف میشوند.
ما بهشدت با فقر کار و فرصتهای کاری روبهرو هستیم، بنابراین چگونه میتوانیم انتظار داشته باشیم بخش مهمی از نیروهای زن یک سازمان که متأسفانه بیشتر پیاده نظام سازمان هستند دورکار باشند؟
این فعال حقوق زنان معتقد است: طرح دورکاری در کوتاهمدت، زنان را از ورود به سازمانها و نقشهای کلیدی در محیط کار کاملاً حذف میکند.
این پژوهشگر حوزه مطالعات زنان و جنسیت ادامه میدهد: بخش خصوصی نیز به هیچ وجه زیر بار دورکاری نمیرود حتی اگر نیروی کارش، نخبه باشد. بنابراین دورکاری تنها یک ترفند برای حذف زنان و جایگزین کردن نیروهای مرد است.
ما در حوزه آموزش عالی دچار شکافهای عمیقی هستیم. به این معنا که نبود ارتباط سازمانهای فنیوحرفهای یا آموزش عالی با محیطهای بازار کار سبب شده یکسری نیروها فارغ از جنسیت جذب مراکز آموزشی شوند و پس از اینکه زنان مدارج عالی کسب کردند به دلایل مختلف ازجمله روحیه حساس زن، ازدواج، فرزندآوری و درگیر شدن در مشغلههای خانواده، در محیط کار به آنها اعتماد نمیکنند و با سپردن پستهای کلیدی به زنان مخالفت میشود.
از سیاستگذاران باید پرسید اگر قرار است نقشهای مهم براساس تخصص زن به او سپرده نشود چرا جوانی و عمرش در محیط آموزش عالی بگذرد و برای مثال در پایان وقتی با مدرک دکترای خط مشیگذاری وارد یک سازمان میشود، در بایگانی کار کند یا منشی یا کارشناس سادهای شود که کارش تنها تهیه پاورپوینت و جدول اکسل باشد!
تفکیک نیروی انسانی بیش از آنکه بر مبنای جنسیت باشد باید بر مبنای توانمندیها و شایستگیها باشد.
نظر شما