در روزگاری که دشمنان، تمامقد به میدان آمدهاند و با هر حربهای به دنبال تضعیف ایران هستند، سؤالی مهم ذهنها را مشغول میکند؛ چه چیز سبب شده این ملت با وجود همه سختیها و تحریمها، همچنان استوار بماند و از آرمانهای خود دست نکشد؟ آیا این همان نیرویی نیست که در طول تاریخ، علمای دین را به مبارزه با ظلم و استکبار فراخوانده است؟
برای یافتن پاسخ این پرسش و بررسی نقش آموزههای فقهی در مقاومت ملت ایران با حجتالاسلام دکتر مهدی جبرائیلی، عضو دانشنامه فرهنگ و علوم اسلامی به گفتوگو نشستهایم. گفتوگویی که دریچهای به سوی فهم استقامت است.
مبانی فقهی و ولایت فقیه؛ ستون فقرات مقاومت در جنگ ترکیبی
حجتالاسلام مهدی جبرائیلی، استاد حوزه و دانشگاه در تحلیل ابعاد پیچیده جنگ ترکیبی اخیر علیه کشورمان، ضمن اذعان به گستردگی ابعاد نظامی، امنیتی و رسانهای این تهاجم همهجانبه که با پشتیبانی غرب و هدف غایی ایجاد بیثباتی و بیاعتمادی در جامعه صورت گرفت، بر اهمیت مغفولمانده رویکرد فقهی و مبانی دینی در تبیین استقامت بینظیر ملت ایران تأکید میکند. او میگوید: دفاع مقدس ملت ایران بر سه ضلع اصلی استوار است؛ نیروهای مسلح غیور، آحاد مردم بصیر و مؤمن و مهمتر از همه، رهبری صالح و ولایت فقیه که به مثابه محور وحدت و جهتدهی، سایر اضلاع را حول خود منسجم کرده و توانستند در برابر متجاوزان استقامت کنند.
این کارشناس دینی در ادامه به ماهیت این تهاجم اشاره و اضافه میکند: جنگ ترکیبی تمامعیار اخیر، با ابعادی کاملاً مهندسیشده و برنامهریزیشده، ازجمله ترور ناجوانمردانه فرماندهان ارشد و دانشمندان برجسته، علیه جمهوری اسلامی ایران به راه افتاد. این راهبرد، پیش از این نیز توسط دشمن صهیونیستی در جنگهای غزه، لبنان و سوریه بهکار گرفته شده بود. اما باوجود حمایت همهجانبه غرب، ناتو و آمریکای جنایتکار، به تعبیر رهبر معظم انقلاب، ملت ایران دشمن را زیر پا له کرد. این پیروزی در برابر تهاجمی با این حجم و پیچیدگی که میتوانست هر کشوری را از پا درآورد، این پرسش بنیادین را مطرح میکند که چه عامل یا عواملی ایران را قادر ساخت با اتکا به مبانی عمیق خود، این شر عظیم را دفع کند؟
علمای دین؛ پیشگامان دفاع همهجانبه از کیان اسلامی
حجتالاسلام جبرائیلی در ادامه تحلیل خود، به پیشینه درخشان علمای اسلام در طول تاریخ معاصر اشاره میکند و آنان را پیشگامان و پرچمداران مبارزه با استعمار و متجاوزین معرفی مینماید. او توضیح میدهد: این مجاهدتها تنها به عرصه سیاسی محدود نبوده، بلکه دغدغه عمیق آنان برای استقلال همهجانبه کشور از جمله معیشت مردم، در تأسیس شرکتهای اسلامی برای مقابله با سلطه اقتصادی بیگانه و صدور فتوای تاریخی تحریم تنباکو به وضوح تجلی یافته است. بزرگانی چون شیخ محمد خیابانی، شیخ فضلالله نوری و ثقةالاسلام تبریزی، نمونههای بارز این مجاهدت همهجانبهاند که در راه دفاع از دین و میهن، جان خود را فدا کردند و در کنار مبارزات سیاسی، به توسعه اقتصادی و تربیت نیروی انسانی آینده کشور نیز همت گماشتند.
او یادآور میشود: در عرصه فرهنگ نیز، علمای دین با تأسیس مدارس و مکتبخانههای متعدد، در برابر هجمه فرهنگی مدارس آلیانس که با هدف ترویج آموزههای یهودیت و دور ساختن کودکان و نوجوانان از اسلام و تشیع فعالیت میکردند ایستادگی کردند. این بزرگان و مراجع، در بزنگاههای حساس، خود اسلحه به دست گرفته و پیشاپیش مردم، با متجاوزین مبارزه کرده و از این آب و خاک دفاع نمودند. آنان هرگز اجازه ندادند حتی یک وجب از سرزمین اسلامی زیر سلطه بیگانگان قرار گیرد و در این راه، در نقاط مختلف کشور، جان خود را فدا کردند و به شهادت رسیدند.
فقه و جهاد؛ از نفی سبیل تا خودکفایی ملی
این کارشناس دینی، در تبیین عمیقتر مبانی فقهی مؤثر در مقاومت ملت ایران، بر نقش بیبدیل مبانی فقهی و معرفتی علما تأکید میکند. او میگوید: «چرا جز علمای دین، کمتر کسی با این عمق و گستردگی وارد میدان دفاع از کیان اسلامی شده است؟ متأسفانه در نظام آموزشی ما از این موضوع غافل بودهایم و باید این مفاهیم وارد نظام آموزشی و و فرهنگی- هنری شود تا از طریق هنر و آموزش، این آموزهها به جامعه تزریق گردد. یکی از بنیادیترین این مبانی که علما را به احساس تکلیف و مجاهدت تا پای جان واداشته، قاعده فقهی «نفی سبیل» است؛ اصلی که هرگونه سلطه و استیلای بیگانگان بر مسلمانان را ناروا و حرام میداند. بر اساس همین قاعده بود که علمای بزرگ قیام کرده و فتاوایی چون تحریم تنباکو را صادر نمودند.
او تصریح میکند: همین مبنای فقهی، در رویکردهای کلان رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز ساری و جاری است. تأکید ایشان بر اقتصاد مقاومتی، حمایت از تولید داخلی و کنترل فضای مجازی، همگی بر اساس قاعده «نفی سبیل» است تا از سلطه اقتصادی و فرهنگی دشمن جلوگیری شود. همانگونه که علمای گذشته با تأسیس شرکتهای اسلامی به دنبال خودکفایی و استقلال اقتصادی بودند، امروز نیز این مبانی فقهی، راهگشای مبارزه با قاچاق و واردات بیرویه است. در حقیقت، همین نگاه عمیق فقهی و تبعیت از فقیه جامعالشرایط بود که در طول تاریخ، مردم را به پیروزی رساند و در نظام اسلامی نیز، دستور امام خمینی(ره) برای تشکیل بسیج، بر مبنای تکلیف شرعی و وجوب اطاعت از حکم فقیه، موجب حضور حماسی ملت در صحنه دفاع شد.
قواعد فقهی «حفظ نظام» و «حب الوطن»؛ بنیانهای دفاع از میهن اسلامی
در ادامه تبیین قواعد فقهی مؤثر در دفاع مقدس، حجتالاسلام جبرائیلی به قاعده محوری حفظ نظام اشاره میکند. او با تأکید بر اینکه میگوید: این قاعده در منابع فقهی ما، دارای لایههای متعددی است. یک بُعد آن، ناظر بر تأمین معیشت و اقتصاد روزمره مردم است؛ امری که به عنوان یک تکلیف شرعی بر عهده نهادهای حکمرانی قرار دارد و شامل مسئولیتهایی چون کنترل تورم، مدیریت بازار، تأمین مسکن و مایحتاج عمومی میشود. دیگر معنای مهم «حفظ نظام»، به برقراری نظم و انسجام اجتماعی بازمیگردد که ضابطین و نهادهای امنیتی و انتظامی، بر اساس همین مبنا، وظیفه حراست از آرامش و امنیت جامعه را بر عهده دارند.
او بیان میکند: اما فراتر از این، «حفظ نظام» در معنای اعم و اصلی خود، به پایداری و بقای حکومت اسلامی اشاره دارد؛ همانگونه که امام خمینی (ره) آن را «اوجب واجبات» برشمردند. این مفهوم از قاعده، تکلیفی شرعی و فراگیر بر دوش آحاد مکلفین مینهد تا در هر عرصه و با هر توانایی، در جهت صیانت از این نظام الهی بکوشند. در کنار این، قاعده فقهی«حب الوطن» نیز جایگاهی ویژه دارد. اگرچه مفهوم وطن در منابع فقهی عمدتاً به «وطن اسلامی» و کلیت امت اسلامی اشاره دارد و صرفاً جغرافیایی نیست، اما در مورد جمهوری اسلامی ایران، به دلیل جایگاه آن به عنوان «امالقرای کشورهای اسلامی» و برافرازنده پرچم دین و قرآن در جهان امروز، دفاع از این سرزمین حتی در حدود جغرافیاییاش به یک واجب شرعی تبدیل میشود. این رویکرد، به معنای نگاه ناسیونالیستی صرف نیست، بلکه دفاع از ایران را دفاع از اسلام و تنها نظام مبتنی بر فقاهت میداند که در این برهه حساس، پرچمدار دین و حکومت دینی است. از این رو، برای متشرعین و متدینین، دفاع از خاک و سرزمین میهن، نه تنها یک وظیفه ملی، بلکه تکلیفی شرعی و ایمانی است که ریشه در عمیقترین مبانی فقهی آنان دارد.
بر همین مبنا علمای شیعه برای مقابله با تهاجم و سلطه بیگانگان بر کشور، فتواهای جهاد صادر می¬کردند. مثلا فتوای قاطع جهاد از سوی آیتالله سید عبدالحسین لاری، یکی از علما و مجتهدین بنام و مبارز تاریخ این سرزمین علیه تجاوز نیروهای انگلیسی به جنوب ایران و اذیت و آزار و تجاوز به مال و ناموس مردم در سال 1297 صادر گردید که همه مسلمین اعم از زن و مرد و کوچک و بزرگ و شاه و رعیت و اقوام مختلف را در هرکجای سرزمینهای اسلامی به جهاد فراخوانده و هرگونه تخلف و تساهل در مقابل این حکم را تخلف از سپاه امام زمان بهشمار آورده و متخلف را مرتد و خارج از اسلام اعلام نمود.
همچنین آیتالله شیخ محمدحسین برازجانی بر ضد نیروهای تجاوزگر انگلیسی اعلام جهاد کرد و خود به رهبری ستاد جنگ پرداخت. در پی این مجاهدت، سِر پرسی کاکس، کنسول انگلیس در بوشهر نامه اخطارآمیزی به وی مخابره کرد اما با پاسخ شجاعانه آیتالله برازجانی مواجه شد. چنانکه رئیسعلی دلواری طی نامهای به ایشان ضمن تجلیل و تحسین از جوابیه او به کنسول انگلیس، از وی اذن جهاد خواست.
نمونه دیگرصدور فتوای جهاد علما در زمان فتحعلی شاه بود که به اتفاق آرا فتوای جهاد علیه روسها را صادر کردند. در این فتوا تأکید شد که هر کس از جهاد با روسها خودداری کند، از اطاعت خداوند سرپیچی کرده و در واقع از شیطان پیروی نموده است. این فتوا نشاندهنده اهمیت دفاع از سرزمین اسلامی و مقابله با تجاوز بیگانگان بود.
صدور این فتوا نه تنها نقش مهمی در بسیج نیروهای مردمی برای مقابله با روسها داشت، بلکه نشاندهنده همبستگی میان حکومت قاجار و علما در دفاع از تمامیت ارضی و استقلال ایران بود. این واقعه همچنین برجستهکننده نقش علما در تحولات سیاسی و نظامی ایران در دوره قاجار است.
فتوای جهاد آیت¬الله شیخ محمد حسین حائری علیه متفقین(سال 1332 قمری) نمونه دیگری از این اقدامات تکلیف¬محور مبتنی بر مبانی فقهی است.
ایمان و ملیگرایی؛ محک میدان نبرد
حجتالاسلام مهدی جبرائیلی، استاد حوزه و دانشگاه، به مقایسهای تاریخی و عبرتآموز میپردازد. او میگوید: «در طول تاریخ، همواره این پرسش مطرح بوده که مدعیان وطندوستی در بزنگاههای حساس کجا بودهاند؟ در جنگ تحمیلی هشتساله، در حالی که نگاههای صرفاً ملیگرایانه و ناسیونالیستی در میدان حضور نداشتند، این بسیجیان و حزباللهیها بودند که با تبعیت از ولایت فقیه و بر اساس مبانی عمیق فقهی، وجب به وجب از این آب و خاک دفاع کردند. در جنگ اخیر رژیم منحوس صهیونیستی نیز همین اتفاق افتاد؛ نیروهای مسلح ما بر اساس همان مبانی و آیه شریفه: «وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّکُمْ وَآخَرِینَ مِنْ دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ یَعْلَمُهُمْ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَیْءٍ فِی سَبِیلِ اللَّهِ یُوَفَّ إِلَیْکُمْ وَأَنْتُمْ لَا تُظْلَمُون» (سوره انفال، آیه ۶۰)، که خود یک قاعده فقهی است، تا پای جان خود را برای مقابله با متجاوز آماده کردند.
رهبری بصیر؛ از مبانی فقهی تا اقتدار ملی
او در ادامه به نقش محوری رهبری در این پایداری اشاره میکند. او اضافه میکند: «شاهد بودیم که برخی مدعی بودند اگر بر سر کار بیایند، سایه جنگ از سر مملکت دور میشود و مسئولین در امان خواهند بود. اما در نهایت، جنگ در اوج بحبوحه مذاکرات اتفاق افتاد و اولین کسانی که جان خود را فدا کردند و به شهادت رسیدند، نه تنها مردم عادی، بلکه مسئولین ارشد، سرداران و دانشمندان ما بودند. این واقعیت، نشان میدهد که مبانی فقهی نقش حیاتی در دفاع در برابر متجاوزین ایفا میکند. رهبری نظام اسلامی و ولایت فقیه نیز بر اساس همین مبانی عمل میکنند. در سالهای گذشته، فشارهای زیادی بر رهبری وارد شد که موشک و انرژی هستهای به چه کار میآید، اما ایشان بر اساس مبانی فقهی، فناوری هستهای را تمدنساز دانستند؛ نگاهی که ریشه در بینش عمیق فقهی ایشان دارد.
ولایت فقیه؛ ضامن استقلال و تمامیت ارضی
او در پاسخ به این پرسش که چگونه این اقتدار حاصل شده است، توضیح میدهد: تأکید رهبر معظم انقلاب بر ارتقای فناوری و صنعت موشکی، دقیقاً بر اساس همان قاعده فقهی «نفی سبیل» است تا دشمن نتواند بر این کشور مسلط شود و استیلا یابد. هدف، پابرجا ماندن نظم، نظام و حکومت اسلامی و حفظ این وطن و سرزمین بر اساس قواعد فقهی است. در طول تاریخ، هرگاه حکومتی غیر از نظام فقاهت بر سر کار بوده، بخشی از این مملکت را جدا کرده و به دست بیگانه داده است. اما در سایه نظام و حاکمیت فقاهت و بر محور ولی فقیه، این اتفاق نیفتاد. خونهای بسیاری ریخته شد؛ فقط ۲۰۰ هزار شهید در جنگ هشتساله و اکنون حدود هزار نفر در همین جنگ اخیر که با مهندسی عجیب و غریبی طراحی شده بود تا کشور کاملاً ساقط و تسلیم شود، همانگونه که ترامپ صراحتاً بیان کرد. اما آن تکلیف فقهی که بر گردن ولی فقیه است و شجاعت و شهامت ایشان، اجازه نداد چنین اتفاقی بیفتد
تفاوت ماهوی؛ نظام فقاهت در برابر رژیم طاغوت
او با اشاره به تاریخ معاصر ایران، به تفاوتهای بنیادین میپردازد. او تصریح میکند: اگر به دوران طاغوت نگاه کنیم، دو پادشاه، پدر و پسر، سه بار از این مملکت فرار کردند و هیچ دفاعی از خود نشان ندادند؛ ارتش¬شان تسلیم شد و خودشان گریختند. اما آن مبانی معرفتی و فقهی، هرگز اجازه نداد در نظام ولایت فقیه و نظامی که مبتنی بر فقاهت است، چنین اتفاقی بیفتد. این تفاوت بنیادین، نشاندهنده قدرت و صلابت نظام برخاسته از دین است. بنابراین، باید به این نکته توجه داشت و تحلیلهای علمی و عمیقتری بر روی ظرفیتها و پتانسیلهای فقه و نقش بیبدیل ولایت فقیه در استقلال، دفاع، عزت، سربلندی، امنیت و خودکفایی یک سرزمین انجام گیرد. متأسفانه بسیاری از تحلیلها از این رویکرد حیاتی غافلاند.
نبرد تمدنها؛ چشمانداز پیروزی حق
در پایان این گفتوگو، حجتالاسلام جبرائیلی چشمانداز این رویارویی را تبیین میکند. او میگوید: خداوند متعال این کشور، این سرزمین، نظام اسلامی و کشورهای اسلامی را از هرگونه گزند و شرارتی که دشمنان این مرز و بوم و دشمنان دین ما دارند، حفظ کند. چرا که این جنگ، یک جنگ تمدنی است؛ تمدن غرب با تمام وجود و کلیت خود در برابر تمدن اسلامی قرار گرفته است. ایدههای متفکرین و استراتژیستهای غربی، آمریکایی و صهیونیستی، تقابل این دو تمدن را رقم زده و اکنون نیز ادامه دارد. همانطور که رهبر معظم انقلاب فرمودند، این جنگ از هر دو طرف سرنوشتساز است و مرگ و حیات هر دو طرف در این نزاع تمدنی رقم خواهد خورد. انشاءالله خداوند نظام اسلامی را حفظ میکند و حق قطعاً بر باطل پیروز خواهد شد و زمینه ظهور حجت کبرای پروردگار فراهم شود.
نظر شما