در حالی که منتقدان بر خطرات امنیتی، اقتصادی و حقوقی ساخت سلاح هستهای تأکید میکنند، طرفداران آن بر این باورند در جهانی فاقد تضمینهای امنیتی فراگیر، دستیابی به چنین سلاحی میتواند تضمینکننده بقا باشد. این تحلیل با نگاهی چندجانبه تلاش دارد مزایا، چالشها و پیامدهای احتمالی دستیابی ایران به سلاح هستهای را در بستر تحولات بینالمللی و منطقهای بررسی و تحلیل کند.
تحلیل مقایسهای: سلاح هستهای برای ایران مفید است؟
برخی معتقدند دستیابی به سلاح هستهای میتواند امنیت ایران را در برابر حمله نظامی تضمین کرده یا دستکم احتمال آن را کاهش دهد، همان گونه که تجربه کره شمالی نشان میدهد. در مقابل، منتقدان هشدار میدهند چنین اقدامی ممکن است موجب تحریک اسرائیل، ایالات متحده و حتی کشورهای اروپایی شود و زمینهساز حمله نظامی گسترده به ایران شود؛ همان گونه که در مورد عراق در سال ۲۰۰۳ اتفاق افتاد. این نگرانی نیز وجود دارد که حتی روسیه و چین با وجود مخالفت با تغییر رژیم در ایران- در صورت نقض آشکار تعهدات بینالمللی، واکنشی حمایتی نشان ندهند. در سطح پایینتر، خطر تشدید تحریمهای اقتصادی و افزایش انزوای دیپلماتیک بسیار محتمل است. در مقابل، موافقان تولید سلاح هستهای استدلال میکنند چنین سلاحی میتواند قدرت چانهزنی ایران را در مذاکرات افزایش دهد. آنان تجربه هند و پاکستان را شاهد میآورند که پس از آزمایشهای هستهای خود، توانستند جایگاه منطقهای و بینالمللی بهتری بدست آورند.
با این حال، باید توجه داشت شرایط ایران از جهات گوناگون با این کشورها تفاوت دارد. هند و پاکستان از ابتدا در محیطی مملو از تهدیدهای متقابل و تنشهای مرزی مزمن فعالیت میکردند و روابطشان با غرب اساساً بر مبنای منافع استراتژیک تعریف شده بود. کره شمالی نیز با اتکای شدید به چین و در فضایی منزوی و بسته توانسته وضعیت خود را تثبیت کند. در حالی که ایران با نظام بینالمللی موجود - بهویژه نظم مدنظر ایالات متحده و متحدانش - در چالش بنیادین قرار دارد و هر گونه تغییر در وضعیت هستهای آن میتواند پیامدهای ژئوپلیتیکی گستردهای ایجاد کند، از جمله افزایش نگرانی نسبت به تهدید وجودی اسرائیل و آغاز احتمالی رقابت تسلیحاتی در منطقهای به شدت ناپایدار مانند خاورمیانه.
مزایای بازدارندگی هستهای
۱- بازدارندگی در برابر تهدیدهای وجودی: سلاح هستهای میتواند بهعنوان آخرین خط دفاعی عمل کرده و احتمال حمله مستقیم به کشور را کاهش دهد. نمونهها: هند و پاکستان پس از آزمایشهای سال ۱۹۹۸ از جنگ تمامعیار پرهیز کردند. کره شمالی نیز با وجود فقر شدید، به دلیل بازدارندگی هستهای در برابر مداخله نظامی مستقیم مصون مانده است.
۲- افزایش قدرت چانهزنی دیپلماتیک: قدرتهای هستهای، حتی غیررسمی مانند اسرائیل، از مزیت ژئوپلیتیکی هستهای برخوردارند. مثال: پاکستان پس از آزمایشهای هستهای در دهه ۹۰، با وجود تحریمهای اولیه، به شریک استراتژیک غرب در مقابله با تروریسم تبدیل شد؛ چرا که در تعارض با نظام بینالملل ساخته شده توسط آمریکا قرار نداشت. کره شمالی نیز از سلاح هستهای برای ورود به مذاکره مستقیم با آمریکا استفاده کرده است.
۳- کاهش احتمال جنگ متعارف: نظریه «صلح هستهای» معتقد است قدرتهای هستهای به دلیل خطر نابودی متقابل، کمتر وارد درگیری مستقیم میشوند. نمونه: در جنگ روسیه و اوکراین، برخی تحلیلگران معتقدند اگر اوکراین سلاح هستهای میداشت، احتمال حمله روسیه بسیار کمتر میبود. این در حالی است که منتقدان میگویند سلاح هستهای فقط برای قدرتهای بزرگ آن هم در برابر تهدید هستهای طرف مقابل نقش بازدارندگی دارد یعنی اگر در چارچوب جنگ با سلاحهای متعارف قرار گیریم سلاح هستهای بازدارنده نیست.
۴- افزایش امنیت در محیطهای بیثبات منطقهای: به باور موافقان، در منطقهای راهبردی مانند خاورمیانه که اسرائیل و پاکستان سلاح هستهای دارند، نبود چنین سلاحی میتواند آسیبپذیری کشورها را افزایش دهد. همچنان که عراق و لیبی پس از توقف برنامه هستهای خود مورد حمله نظامی قرار گرفتند، در حالی که کره شمالی مصون ماند. در مقابل مخالفان استدلال میکنند لیبی صنعت هستهای وارداتی داشت و به شکل محدود کار میکرد به طوری که در زمان تحویل تجهیزات آن سوار بر یک کشتی به آمریکا برده شد. در مورد عراق هم که پیش از اینکه عراق بخواهد اقدامی بکند مرکز اتمی آن با حمله اسرائیل نابود شد و پس از حمله آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ روشن شد اتهام تولید سلاح هستهای کاملاً ساخته دستگاه تبلیغات سیا در رسانههای مختلف بود.
چالشها و مخاطرات بازدارندگی هستهای
۱- تحریمها و انزوای بینالمللی: دستیابی به سلاح هستهای میتواند منجر به تشدید تحریمها و فشارهای دیپلماتیک شود، مانند مورد کره شمالی. البته تجربه هند، پاکستان و اسرائیل نشان میدهد در بلندمدت ممکن است راهی برای پذیرش در نظام بینالمللی وجود داشته باشد، مشروط به شرایط خاص ژئوپلیتیکی یعنی ایران به واسطه موقعیت خاص ژئواستراتژیک خود در منطقه راهبردی خلیج فارس اگر بپذیرد در چارچوب نظام بینالمللی ساخته شده توسط آمریکا کار کند ممکن است با شرایط ایران هستهای کنار بیایند.
۲- خطر تشدید رقابت هستهای منطقهای: همچنان که رقابت تسلیحاتی هند-پاکستان شبهقاره هند را به بیثباتی کشانده و در مواردی منجر به درگیری ناخواسته شده است، اشتباه محاسباتی مانند بحران موشکی کوبا، در چنین شرایطی میتواند فاجعهبار باشد. بنابراین اگر ایران به سمت تولید سلاح هستهای برود به احتمال زیاد دولتهای عربستان، ترکیه و مصر نیز به دنبال دستیابی به سلاح هستهای خواهند رفت و این به زیان همه کشورهای منطقه است، پس بهتر است همه کشورها به دنبال خاورمیانه عاری از سلاحهای هستهای باشند که اسرائیل را هم شامل شود، در چنین شرایطی منطقه بحرانخیز خاورمیانه میتواند اقبال بیشتری برای ایجاد ثبات و امنیت پایدار داشته باشد.
۳- محدودیت بازدارندگی در برابر تهدیدهای غیرمتعارف: سلاح هستهای در برابر تهدیدهایی مانند تروریسم، جنگهای نیابتی یا حملات سایبری کارایی محدودی دارد. آمریکا و شوروی در دوران جنگ سرد مستقیماً درگیر نشدند اما در جنگهای نیابتی متعددی با یکدیگر رقابت کردند. در شرایطی که تروریسم داعش و تکفیریها در شکلهای مختلف خود در حال تکثیر هستند کافی است آنها نیز به نوعی دنبال دستیابی به سلاحهای هستهای کوچک اما مرگبار باشند. در کشورهایی مانند سوریه و عراق که با بیثباتی سیاسی، نارضایتی عمومی یا نفوذ گروههای افراطی روبهرو هستند، خطر انتقال فناوری یا حتی سلاح به بازیگران غیردولتی وجود دارد.
۴- پیشنهاد راهبردی برای شرایط پس از جنگ ۱۲روزه: اتخاذ الگوی ابهام هستهای (مانند اسرائیل) ممکن است میان بازدارندگی و جلوگیری از تحریم، توازن برقرار کند، البته تنها در شرایط خاص و با قابلیت اعتماد بالا به ساختارهای پنهانسازی و دیپلماسی. تقویت همکاریهای منطقهای و بینالمللی به ویژه با کشورهایی مانند روسیه و چین میتواند امنیت را بدون ورود به رقابت تسلیحاتی افزایش دهد. بازنگری در استراتژی امنیت ملی، با تمرکز بر بازدارندگی ترکیبی (هستهای بالقوه + غیرهستهای بالفعل) و بهرهگیری از دیپلماسی چندلایه میتواند گزینهای واقعگرایانهتر باشد.
جمعبندی و سناریوهای جایگزین
اگر ایران به سلاح هستهای دست یابد احتمال حمله نظامی مستقیم کاهش مییابد. اما ریسک تحریمهای شدیدتر، انزوای دیپلماتیک و تحریک یک رقابت تسلیحاتی منطقهای افزایش خواهد یافت. در مقابل اگر ایران از ساخت سلاح هستهای اجتناب کند، میتواند با تقویت بازدارندگی متعارف (موشکی، پهپادی و سایبری) و دیپلماسی فعال، امنیت خود را حفظ کند. اما همچنان در برابر کشورهای دارای سلاح هستهای مانند اسرائیل در موقعیت آسیبپذیرتری قرار دارد. سلاح هستهای ابزاری دولبه است؛ میتواند سطحی از بازدارندگی و امنیت را فراهم کند، اما در عین حال زمینهساز تهدیدهای بزرگتر - داخلی و خارجی - نیز هست. تصمیمگیری در این زمینه، نیازمند تحلیل دقیق هزینه- فایده با در نظر گرفتن واقعیتهای ژئوپلیتیکی، اقتصادی، اجتماعی و حقوقی کشور است. در نهایت، مسیر امنیت پایدار نه صرفاً از طریق انباشت قدرت نظامی، بلکه از مسیر تعادل میان بازدارندگی، مشروعیت بینالمللی و توسعه پایدار داخلی میگذرد.
نظر شما