کتاب «هیولاهایی که لایق‌شان هستیم» نوشته مارکوس سجویک داستانی دلهره‌آور از تنهایی یک نویسنده در کلبه‌ای در دل کوهستان آلپ را روایت می‌کند.

نگاهی به کتاب «هیولاهایی که لایق‌شان هستیم»؛ وقتی وحشت در تنهایی سراغ آدم می‌آید
زمان مطالعه: ۲ دقیقه

به گزارش گروه فرهنگی قدس، مارکوس سجویک، نویسنده، تصویرگر و موسیقی‌دان انگلیسی است که در سال ۱۹۶۸ متولد شده است. او قبلاً در دو گروه موسیقی نوازنده گیتار بوده و از او رمان‌های زیادی چاپ شده است.

اولین نسخه کتاب «ده قرن عاشقی» او در سال ۲۰۱۱ برنده جایزه مایکل ال پرینتز شد و به دلیل نثر شیوا و خواندنی‌اش از طرف انجمن کتابخانه‌های امریکا به عنوان کتاب برگزیده سال برای نوجوانان انتخاب شد. همچنین او جایزه گاردین را نیز از آن خود کرده است. او تا به حال چندین کتاب تصویری کودک نوشته و مجموعه ای از داستان های اساطیری و قصه های قومیتی برای مخاطبین بزرگسال را تصویرسازی کرده است.

«هیولاهایی که لایق‌شان نیستیم» عنوان کتابی از این نویسنده و برای گروه سنی نوجوان و در ژانر وحشت است که توسط فرزین سوری به فارسی برگردانده شده است.

«هیولاهایی که لایق‌شان نیستیم» با جمله معروفی از فریدریش نیچه آغاز می شود؛ «آن که به شکار هیولا می رود، مراقب باشد که در ورطه ی هیولا شدن قدم می گذارد. آن گاه که به حد کافی به درون ورطه خیره شود، ورطه هم سر برمی گرداند و به درونش خیره می شود».

این کتاب داستان نویسنده‌ای را روایت می کند که برای نوشتن داستان وحشت بعدی‌اش به کوهستان آلپ رفته تا در یک کلبه وسط جنگل تنهایی زندگی کند و بتواند داستانش را بنویسد. این قصه قرار است ترسناک‌ترین داستانی باشد که نویسنده تا امروز نوشته است. در تنهایی و دورافتادگی این کلبه وسط کوهستان آلپ، نویسنده شروع به نوشتن نامه‌هایی برای ناشرش می‌کند. قصه نوشته شدن فرانکنشتاین مری شلی به ذهنش فشار می‌آورد. کم کم متوجه می‌شود که در این کلبه‌ دورافتاده به هیچ‌وجه تنها نیست. هیولایی هر شب می‌آید و به صدای نفس کشیدن نویسنده گوش می‌دهد. خیلی زود نویسنده چیزهایی می‌بیند که مطمئن می‌شود در کلبه تنها نیست.

در پشت جلد «هیولاهایی که لایق‌شان هستیم» می‌خوانیم؛ «در میان مثلثی شوم گرفتار شده‌ام. یک رأسش هیولایی است چهل‌تکه، دوخته‌شده از اعضای بدن مرده‌ها؛ راس دومش پزشکی است که جز فراموش کردن مادر مرده‌اش به چیز دیگری فکر نمی‌کند؛ و راس سوم، نویسنده این تراژدی عظیم است. این رمان بازگویی روایتی قدیمی است. روایت عشق، هیولا، مرگ… روایت هیولاهایی که لایق‌شان هستیم...»

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم؛ «چیزی نمانده. فردا باید وقت بگذارم و کنده های بیشتری را داخل خانه بیاورم. سرما دیوارهای چوبی خانه را مسخر کرده. شب قاهر است. سکوت به محض اینکه قلمم را زمین بگذارم فرمان را به دست می گیرد. خش خش قلم که به پایان برسد، صدای نفس کشیدن راخواهم شنید. نفس کشیدن. خواهم شنید؟ منظورم از «خواهم» چیست؟

گوش می سپرم. به گوش هایم فشار می آورم. ذهنم را از شورش وحشت و تخیلات افسار گسیخته رها می کنم و گوش می سپرم. ولی صدایی در کار نیست. به خودم می گویم که خسته ام و نسخه ی پلاسیده ی فرانکنشتاینم را روی میز باقی می گذارم و به سمت تختم می روم...»

«هیولاهایی که لایق‌شان هستیم» توسط گروه فرهنگی انتشارات پیدایش در ۲۲۰ صفحه منتشر شده است.

برچسب‌ها

حرم مطهر رضوی

کاظمین

کربلا

مسجدالنبی

مسجدالحرام

حرم حضرت معصومه

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • مدیر سایت مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات پس از تأیید منتشر می‌شود.
captcha