در این گفت و گوی تفصیلی، علی ضیایی، رئیس گروه بررسی صحنه جرم سازمان پزشکی قانونی کشور، با نگاهی صریح و انسانی، از سختیهای کار در پزشکی قانونی، نقش این نهاد در کشف حقیقت، و چالشهایی گفت که کمتر به چشم میآیند اما باری سنگین بر دوش کارشناسان آن گذاشتهاند.
پزشکی قانونی برای بسیاری با واژههایی چون «مرگ»، «تشریح» و «صحنه جرم» گره خورده است؛ مفاهیمی که شاید در ذهن عموم با حس ترس و ابهام همراه باشند. اما در دل این واژهها، واقعیتی جاری است که با دقت علمی، تعهد انسانی و حضور در تاریکترین لحظات زندگی مردم معنا پیدا میکند. علی ضیایی، رئیس گروه بررسی صحنه جرم در سازمان پزشکی قانونی روزانه با مرز باریکی از مرگ و حقیقت سروکار دارد. او در این گفتوگو تصویری روشن و بیپرده از عملکرد سازمان، چالشهای میدانی، خاطرات تلخ فجایع جمعی و زوایای نادیده مانده از این نهاد تخصصی ترسیم میکند.
ضیایی اظهار داشت: گروه بررسی صحنه جرم در واقع یکی از زیرمجموعههای اداره کل امور تشریح است که خود اداره کل تشریح و بررسی صحنه جرم،زیرمجموعه معاونت پزشکی آزمایشگاهی سازمان پزشکی قانونی است.
او به ساختار کلی سازمان پزشکی قانونی اشاره کرد و گفت: سازمان پزشکی قانونی در واقع از چند معاونت تشکیل شده است. در بخش فنی، مهمترین معاونت، معاونت پزشکی آزمایشگاهی است که چهار اداره کل دارد: اداره کل امور بررسی صحنه جرم، اداره کل معاینات بالینی، اداره کل امور کمیسیونهای پزشکی و اداره کل امور آزمایشگاهها. من در این قسمت، یعنی اداره کل بررسی صحنه جرم، مشغول فعالیت هستم.
تعریف صحنه جرم و نقش پزشکی قانونی
رئیس گروه بررسی صحنه جرم در تعریف این اصطلاح اظهار داشت: اصولاً صحنه جرم، در تعریفی کلی محدوده فیزیکی و مکانی است که در آن جرم اتفاق افتاده است. حال اگر این جرم با پدیده مرگ و میر همراه باشد، فعالیت پزشکی قانونی در آن نمود پیدا میکند.
وی ادامه داد: البته این اصطلاح "صحنه جرم" در پزشکی قانونی رایج شده، ولی درستتر این است که بگوییم صحنهای که در آن جسد یا بقایای انسانی کشف میشود و در بررسیهای بعدی مشخص میگردد که واقعاً در همان صحنه مرگ یا کشته شدن اتفاق افتاده یا نه؛ یا اینکه جسد به آنجا انتقال داده شده است.
پزشکی قانونی نمیتواند در تمام صحنههای جرم باشد
ضیایی نحوه ورود پزشکی قانونی به صحنه را تشریح کرد و گفت: پزشکی قانونی به عنوان یکی از ارگانهای کارشناسی قوه قضاییه، وقتی جرمی رخ میدهد و مرگ و میر اتفاق میافتد، از طریق سیستم قضایی مطلع میشود و میتواند با دستور قضایی در آن صحنه حضور یافته و کمک کند تا علت مرگ مشخص شود؛ آیا قتل بوده، خودکشی یا حادثهای طبیعی. اما نباید فکر کنیم که بهخصوص در شهرهای بزرگ و کلانشهرهایی مثل تهران، پزشکی قانونی میتواند در تمام صحنههای کشف اجساد حضور داشته باشد؛ چنین چیزی وجود ندارد و احتمالاً در هیچ جای دنیا نیز اینطور نیست.
وی افزود: معمولاً عوامل انتظامی یا ضابطان قضایی به بازپرس اطلاع میدهند. بازپرس، اطلاعات را بررسی میکند و در صورت لزوم و اهمیت موضوع، درخواست میدهد که پزشکی قانونی نیز در صحنه حضور یابد. در واقع، فعالیت پزشکی قانونی در صحنه جرم با دستور مقام قضایی انجام میشود و این مقام، از پزشکی قانونی میخواهد عواملی را که مربوط به پیکر جسد و متعلقاتی است که ممکن است به جسد مربوط باشد بررسی کرده و در تعیین نحوه وقوع فوت اظهار نظر کند.
سختیها و چالشهای فعالیت در پزشکی قانونی
ضیایی به تفاوتهای این سازمان با دیگر مراکز درمانی پرداخت و گفت: پزشکی قانونی به عنوان یک ارگان پزشکی که خدمات پزشکی ارائه میدهد نیست، در واقع خدمات پزشکی را در راستای کار کارشناسی برای سیستم قضایی انجام میدهد و یک سری سختیهای مربوط به خود را دارد. نوع مراجعه و نوع کار در اینجا با سیستم بهداشت و درمان فرق دارد.
اینجا فوتیها شکل و شمایل خاصی دارند!
وی افزود: همکاران ما در قسمت معاینه متوفیات با هر شکل و شمایلی از اجساد و با هر وضعیتی روبهرو هستند. این است که نوع کار کردن واقعاً سخت است. ضمن اینکه در حال حاضر مزایای مادی آنچنان متفاوتی برای کسانی که در پزشکی قانونی کار میکنند نسبت به خارج از آن وجود ندارد. این است که افرادی که میخواهند اینجا کار کنند، باید ویژگیهای خصلتی خاصی داشته باشند و علاقهمندیهای خودشان را دنبال کنند.
خاطرههایی از پلاسکو؛ تکههایی که جسد نبودند!
وی خاطره حادثه پلاسکو را به عنوان یک تجربه تلخ یاداور شد وگفت: در حادثه پلاسکو که سال ۹۵ اتفاق افتاد، ما مدتها درگیرش بودیم. پیکر اجساد به شکل مرتب در حال جست و جو بودند و تکه تکه، منظورم این بود که در روزهای مختلف و ساعات مختلف، قطعاتی از این پیکر اجساد را منتقل می کردند و ما خیلی درگیرش بودیم. پیکرشان چون بیشتر سوخته بود، قابل شناسایی نبود. بعضی اوقات قطعاتی را میآوردند به هوای اینکه شاید پیکر انسانی باشد، بعد معلوم میشد که این قسمت پیکر نیست.
دزدهایی که اتفاقی پیرزن را خفه کردند!
ضیایی در خصوص گستردگی فعالیت سازمان گفت: برعکس آن چیزی که مردم تصور میکنند، پزشکی قانونی را با معاینه اجساد و متوفیات میشناسند، فعالیت پزشکی قانونی در حوزه تشریح و معاینه متوفیات، درصد قابل توجهی از فعالیتش را تشکیل نمیدهد، شاید حول و حوش ۵ درصد از فعالیت پزشکی قانونی در حوزه معاینه اجساد و بررسی صحنه جرم باشد. اما چون این اهمیت بیشتری دارد و نمود ظاهری و بیرونی بیشتری دارد، به این دلیل شناخته شده است.
وی به انواع پروندههای ارجاعی اشاره کرد: خیلی از اجسادی که به پزشکی قانونی منتقل میشوند، چون معلوم نیست که چگونه فوت کردهاند، بعداً در بررسیها مرگشان مرگ طبیعی محسوب میشود. یعنی این نیست که فکر کنید هر کسی به پزشکی قانونی آمد، یا قتل بوده یا خودکشی یا حادثه. به اقتضای شرایط، اطلاعاتی راجع به فوتشان وجود ندارد و فرستاده میشوند پزشکی قانونی و بعد معلوم میشود که فرد به عنوان مرگ طبیعی فوت کرده است.
ضیایی چند نمونه از پروندههای جالبتوجه را شرح داد: یک پیرزنی بود که خیلی مریضاحوال بود. افرادی آمده بودند برای دزدی و دست و پایش را بسته بودند و جلوی دهانش را گرفته بودند. در حین این فعالیت، این فرد فوت میکند، در واقع مرگی برایش اتفاق افتاده که ناشی از اقدام آن سارقان بوده است. بعضیها فکر میکنند اگر فقط جلوی دهان کسی را ببندیم و دماغش باز باشد، خفه نمیشود، اینطور نیست. بعضی اوقات ترشحات مجاری بینی خودش عامل انسداد میشود.
قتل به خاطر یک جای پارک
وی افزود: یا مثلاً سوانحی رفتم دیدم که متأسفانه خیلی شایع است که افراد سر جای پارک با هم مشاجراتی اتفاق میافتد و همین مشاجرات موجب میشود در اثر عصبانیت و فشار هیجانی، فردی که سابقه بیماری قلبی داشته، فوت کند. بعضی از مرگها هم ناشی از مشاجرات در خانوادهها است، مثلاً دو برادر با هم دعوا میکنند و یکی از آنها با چاقو یا چیز دیگری به هم آسیب میزنند و این اتفاق میافتد.
ضیایی با قدردانی از رسانهها، درخواست کرد: فعالیت همکارانمان در سایر حوزهها هم خیلی مهم و حیاتی است. بهتر است مردم با فعالیت آنها هم آشنا بشوند، در حوزه معاینات بالینی، حوزه امور کمیسیونها و امور آزمایشگاهها. سازمان پزشکی قانونی سازمانی است که سعی میکند یک بازوی توانمند برای سیستم قضایی باشد در اجرای احقاق عدالت.
وی افزود: البته این کار علاوه بر اینکه به لحاظ جسمانی و فیزیکی سنگین است، به لحاظ روحی و روانی هم در درازمدت خیلی ممکن است همکاران ما را تحت فشار قرار بدهد. من فقط امیدوارم که سیستمهای سیاستگذاری چه به لحاظ برقراری حقوق و مزایا و چه از نظر استخدامی، شرایط را فراهم کنند که این کار برای همکاران ما قابل تحملتر باشد.
چرا کار در پزشکی قانونی جزو مشاغل سخت نیست؟
ضیایی تأکید کرد: متأسفانه هنوز در پزشکی قانونی جایی به عنوان مشاغل سخت در نظر گرفته نشده که برایشان مزایایی به لحاظ زودتر بازنشسته شدن یا گرفتن مزایای به خصوصی در نظر بگیریم. در جاهای مختلف کشور متفاوت است ولی در تهران متاسفانه با اینکه ما سعی کردیم استانداردهایی را در نظر بگیریم، به دلیل حجم بالا کاری و پرسنل کم عملاً این استانداردها رعایت نمیشود.
نظر شما