این سکوت اما با یک تناقض آشکار همراه است؛ اروپا اکنون به جای محکوم کردن اقدامهای متحدان خود، با تهدید فعالسازی مکانیسم ماشه، سعی در ایجاد فشار بر جمهوری اسلامی دارد؛ ابزاری که به اعتقاد بسیاری از تحلیلگران نه مشروعیت حقوقی دارد و نه اثرگذاری عملی.
در این مسیر، روز گذشته وزیران خارجه تروئیکای اروپایی (انگلیس، فرانسه و آلمان) به همراه مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در تماس با عباس عراقچی، اعلام کردند اتحادیه از ایران میخواهد هر چه سریعتر به مسیر دیپلماتیک بازگردد! و تا پایان تابستان پیشرفتی واقعی، قابل راستیآزمایی و پایدار در مذاکرات حاصل شود؛ چرا که مهلت توافق فعلی در مهرماه (اکتبر) به پایان میرسد.
اروپا از سیاست فرسوده «اسنپبک» دست بردارد
وزیر امور خارجه کشورمان در روایتی از کنفرانس ویدئویی مشترک با اروپاییها در شبکه ایکس خطاب به طرف غربی نوشت: این ایالات متحده بود که از توافقی که طی دو سال و با هماهنگی اتحادیه اروپا در سال ۲۰۱۵ حاصل شده بود، خارج شد- نه ایران؛ و این آمریکا بود که در ژوئن امسال میز مذاکره را ترک کرد و به جای آن گزینه نظامی را برگزید- نه ایران. هر دور جدیدی از مذاکرات فقط زمانی ممکن خواهد بود که طرف مقابل برای یک توافق هستهای عادلانه، متوازن و مبتنی بر منافع متقابل آمادگی داشته باشد. اگر اتحادیه اروپا و سه کشور اروپایی میخواهند نقشی ایفا کنند، باید مسئولانه رفتار کنند و از سیاست فرسوده تهدید و فشار از جمله تهدید به اجرای سازوکار «اسنپبک» که فاقد هر گونه مبنای اخلاقی و حقوقی است، دست بردارند.
واقعیت این است که بازی چشم آبیها با واژه مکانیسم ماشه، به واسطه خروج رسمی آمریکا از برجام در سال ۲۰۱۸، اساساً فاقد بنیان حقوقی است. با این حال تماس اخیر تروئیکای اروپایی با وزیر خارجه کشورمان، نشانهای واضح از تلاش برای بازگرداندن فضای دیپلماتیک به همان مدل ناکارآمد و یکطرفه گذشته است؛ مدلی که در آن ایران هزینه میدهد و غرب امتیاز میگیرد. سه کشور آلمان، فرانسه و انگلیس که از ابتدای برجام همواره نقش پلیس بد را بازی کردهاند، نه تنها در برابر عهدشکنی آمریکا موضع نگرفتهاند بلکه با افزایش تهدیدها علیه جمهوری اسلامی تلاش دارند واشنگتن را راضی نگه دارند.
نقش ثابت اروپا در پروژه فشار بر ایران
در همین راستا؛ دکتر هیراد مخیری، کارشناس مسائل اروپا در گفتوگو با قدس، با اشاره به تحولات اخیر با تأکید بر اینکه تماس تلفنی وزیران خارجه تروئیکا قابل توجه است، گفت: این تماس تلفنی بیش از آنکه نشانهای از حسن نیت اروپاییها باشد، بازتابی از نقش ثابت آنها در پروژه فشار حداکثری علیه ایران است، اروپا اگرچه در ظاهر خود را مشتاق مذاکره نشان میدهد، اما در واقع در چارچوب منافع کلان غرب و امنیت رژیم صهیونیستی حرکت میکند.
وی تصریح کرد: اروپا همزمان دو هدف را دنبال میکند؛ نخست، ارزیابی سطح انعطافپذیری ایران در آستانه دور تازهای از مذاکرات و دوم، ایجاد ضربهای روانی از طریق تهدید به فعالسازی مکانیسم ماشه، بدون آنکه مسئولیت فشارها را به طور مستقیم بر عهده گیرد. این استاد دانشگاه معتقد است: اروپاییها به خوبی میدانند استفاده دوباره از مکانیسم ماشه، اگرچه در ظاهر به معنای بازگشت تحریمهای شورای امنیت است، اما در عمل بیشتر کارکردی تبلیغاتی و روانی دارد. آنها این تهدید را مطرح میکنند تا هم فضای دیپلماسی را مهآلود و هم ابتکار عمل را از ایران سلب کنند.
مخیری با اشاره به تحولات میدانی اخیر در منطقه، خاطرنشان کرد: در حالی که مذاکراتی مهم میان ایران و آمریکا در جریان بود، واشنگتن با همراهی رژیم صهیونیستی اقدام به حمله نظامی علیه ایران کرد. عباس عراقچی این اقدام را «خیانت به دیپلماسی» و ضربهای بیسابقه به حقوق بینالملل و رژیم منع اشاعه توصیف کرده و این تعبیر به روشنی نشان میدهد پشت صحنه تحرکات اروپاییها، چیزی جز همراهی با سناریو تنشزای غرب نیست. وی با تحلیل رفتار اروپا از منظر نظریه رئالیسم گفت: اروپاییها بازیگرانی مستقل نیستند. آنها در چارچوب ائتلاف استراتژیک با آمریکا عمل میکنند و منافع خود را به وضوح در تداوم فشار علیه ایران تعریف کردهاند. حفظ امنیت انرژی، جلوگیری از نفوذ منطقهای ایران و هماهنگی با رژیم صهیونیستی، عناصر کلیدی در راهبرد آنهاست. وی تصریح کرد: جمهوری اسلامی باید با درک کامل از نقش چندلایه اروپا، دیپلماسی خود را مبتنی بر هوشیاری راهبردی طراحی کند. اروپا نه یک شریک صادق، بلکه جزئی از ساختار فشار حداکثری است و هر گونه خوشبینی نسبت به آن، میتواند برای تهران هزینهساز باشد.
با توجه به نکات گفته شده باید یادآور شد که امروز اروپا دیگر صدای مستقل و قدرت تحمیلی نداشته و عملاً به بخشی از پروژه فشار وزارت خارجه آمریکا علیه ایران تبدیل شده است. وابستگی شدید این کشورها به واشنگتن در زمینههای اقتصادی، امنیتی و سیاسی، عملاً مانع اتخاذ سیاست مستقل و قاطعانه در قبال جمهوری اسلامی میشود.
تهدیدهای اروپاییها هم بیشتر بیانگر بنبست استراتژیک غرب و درماندگی آنها در برابر اقتدار ایران است تا نشانه توان واقعی فشار. بر همین اساس، رویکرد دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران باید هوشمندانه، قاطع و مستقل از فضاسازیهای روانی دشمن باشد؛ در برابر هیاهوی رسانهای و تهدیدهای نمایشی اروپا مرعوب نشود و مواضع رسمی را بر پایه اقتدار ملی و فهم دقیق از اهداف پشت پرده تنظیم کند، هر گونه بازگشت احتمالی به مسیر گفتوگو را منوط به دریافت تضمینهای عینی، رفع عملی تحریمها و پایبندی واقعی طرف غربی به تعهدات گذشته کند و سیاست خارجی را با اتکا به پشتوانه مردمی، ظرفیتهای بازدارندگی و اصول عزت و واقعگرایی تداوم بخشد. در واقع، مکانیسم ماشه دیگر نه ماشهای برای شلیک فشار است و نه اهرمی برای اعمال تغییر در رفتار ایران بلکه صداخفهکنی است برای خاموش کردن واقعیت پایداری ملت ایران و شکست قطعی پروژههای فشار حداکثری غرب.
نظر شما