این روزنامهنگاران با اینترنتی نیمهجان و کمرمق، حرفهایترین راویان روزهای سخت و هولناک جنگ شدند. برخی به اجبار خانوادههایشان و برخی دیگر به درخواست رسانه، دورکار شدند. اما بهای این دورکاری برای آنها پس از آتشبس، اخراج بود و تعدیل نیرو!
بهانههای غیرقابل قبول
یک حقوقدان و عضو پیشین هیئت مدیره انجمن صنفی روزنامهنگاران با اشاره به تعطیلی برخی رسانهها و تعدیل تعدادی از خبرنگاران به بهانههایی همچون مشکلات مالی و بحران اقتصادی پس از جنگ ۱۲ روزه، به قدس میگوید: این بهانهها در سطح استانداردهای حرفهای و حقوقی قابل قبول نیستند، چراکه روزنامهنگاران باید امنیت شغلی داشته باشند و در صورت اخراج، حقوق قانونی آنها طبق قانون کار ایران پرداخت شود.
کامبیز نوروزی ادامه میدهد: واقعیت این است شرایط کاری در رسانههای ایران بسیار سخت و بحرانی است و این بحرانها ناشی از مشکلات اقتصادی کشور، کاهش مخاطب، شمارگان و رقابت شبکههای اجتماعی است.
همچنین کاهش کیفیت ارتباط با مخاطب و کاهش درآمدهای اقتصادی، رسانهها را وادار به کاهش هزینهها، کاهش تعداد صفحات و استخدام افراد بیتجربهتر کرده است تا بتوانند حقوق کمتری به آنها بپردازند.
این عوامل منجر به کاهش کیفیت و درآمد رسانهها شده و در نتیجه کاهش حقوق و کاهش تعداد روزنامهها و صفحات تولیدی را در پی داشته است.
نقش سیاستهای دولت در بحران رسانهها
عضو انجمن صنفی روزنامهنگاران میگوید: دولتها در دهههای گذشته سیاست حمایتی مشخصی از رسانهها نداشتهاند و تنها یارانههای محدود و نادرستی توزیع شده که نه تنها کمکی به توسعه حرفهای آنها نمیکند بلکه مانع رشد و استقلال رسانهها میشود.در نتیجه، رسانههای وابسته به دولت و سازمانهای عمومی به دلیل تکیه به یک سیستم مالی قدرتمند، در مقابل رسانههایی که با بودجه خصوصی اداره میشوند مشکلات اقتصادی کمتری دارند و راحتتر میتوانند کار کنند.
عضو پیشین هیئت مدیره انجمن روزنامهنگاران با تأکید بر اهمیت حمایت دولت از رسانهها در قالب سیاستهای مالی، سیاسی و حقوقی عنوان میکند: کاهش فشارهای امنیتی و قضایی و اصلاح ساختار صداوسیما ازجمله راهکارهای احیای مرجعیت رسانهای داخلی است. در حال حاضر بخشی از جامعه ایران مرجعیت رسانهای خود را به شبکههای ماهوارهای و شبکههای اجتماعی خارج از کشور سپرده که این موضوع آسیب جدی به امنیت ملی و هویت فرهنگی کشور وارد میکند.
او درباره نقش انجمن صنفی روزنامهنگاران در حمایت از مطبوعات میگوید: این انجمنها در حال حاضر توانایی حمایت مالی و دائمی از روزنامهنگاران تعدیل شده یا آسیبدیده را ندارند و تنها قادرند در موارد خاص، کمکهای فکری، حقوقی و معنوی ارائه دهند.وظیفه اصلی این انجمنها، تعامل با کارفرمایان و حمایتهای صنفی است بنابراین توانایی حمایتهای مالی، مستمر و گسترده ندارند و بیشتر میتوانند به شیوه مسالمتآمیز یا کدخدامنشی، مشکلات میان مدیران مسئول و روزنامهنگاران را برطرف کنند.
نوروزی معتقد است: براساس اصول حرفهای روزنامهنگاری، باید امنیت شغلی و حمایت حقوقی از روزنامهنگاران حفظ شود.
برمبنای واقعیتهای موجود در فضای رسانهای ایران که نشان میدهد شرایط کاری و اقتصادی رسانهها در دهههای اخیر بهشدت بحرانی شده است، کمتوجهی دولت به حمایت مالی و سیاستهای حمایتی از رسانهها، نقش مهمی در این وضعیت دارد. دولت در بخش صنعت و کشاورزی سیاستهای حمایتی دارد، اما در حوزه رسانهها هیچ برنامه مشخصی برای حمایت مالی، کاهش فشارهای قضایی و توسعه رسانههای مستقل ندارد. نتیجه این وضعیت، کاهش مرجعیت رسانههای داخلی و انتقال آن به شبکههای ماهوارهای و شبکههای اجتماعی خارج از کشور است که آسیبهایی جدی به اعتماد عمومی و هویت رسانهای کشور وارد میکند.
برای حل این مشکلات، اصلاحات اساسی در سیاستها و روشهای سازمان صدا و سیما و حمایتهای مالی و حقوقی از رسانههای مستقل پیشنهاد میشود. همچنین، احیای رسانههای مستقل و تقویت ارتباط آنها با جامعه میتواند مرجعیت رسانهای داخلی را بازگرداند.
کاهش بنیه مالی برخی مشاغل در بحرانها
یک استاد ارتباطات نیز درباره تعدیل روزنامهنگاران به ما میگوید: در شرایط خاص مانند بحرانهایی که برای حوزه اقتصاد کشور پیش میآید یا صنایع و مشاغلی که بنا به دلایل مختلف بنیه مالیشان کاهش پیدا میکند، تعدیل نیرو موضوعی عجیب و غیرطبیعی نیست.
صدیقه ببران ادامه میدهد: اما پرسش مهم اینجاست در شرایطی که کشورها دچار بحرانهای اقتصادی کلان یا بحرانهایی مانند جنگ و... میشوند آیا باید مشاغلی ازجمله روزنامهنگاری نیز با تعدیل روبهرو شود؟
آیا یک مدیر و مالک رسانه آنقدر تمهیدات در نظر نگرفته و سناریوهای متعدد را در حوزه کاری خود نداشته که مجبور شده است به دلیل جنگی ۱۲روزه نیروی رسانهای خود را اخراج کند؟
او میافزاید: جنگ هنوز تمام نشده و معلوم نیست چقدر ادامه پیدا کند و همچنان در شرایط بحران هستیم.
این موضوع به لحاظ مسئولیت اجتماعی و مسئولیت اخلاق حرفهای مهم است که وقتی مالک رسانه عدهای را استخدام میکند باید نسبت به آنها مسئولیت داشته باشد و فکر این روزها را کرده و پیش از وقوع بحران، رویکردهایی را برای دوام در شرایط اضطراری پیشبینی کند. برای مثال رسانه میتواند هزینههای غیرضروری خود را کاهش دهد و حتی از حوزه حقوق مدیریتی خود بسیاری از ریختوپاشهای مجموعه را حذف کند تا بتواند در چنین شرایطی، تا حد ممکن نیروهای خود را حفظ کند.
نکته مهم دیگر، تنوع بخشیدن به منابع مالی و درآمدی رسانه است؛ به عبارتی باید سیستمهای تبلیغاتی و سیستمهای اشتراکی وارد حوزههای روزنامهنگاری شوند و تولید محتواهای سفارشی انجام شود.
این در حالی است که چنانچه بخش خصوصی پس از فشار شدید اقتصادی مجبور به تعدیل کارکنان شد باید بتواند تا زمان پیدا شدن شغل جدید، تا حد قابل توجهی نیروهای تعدیل شده را از نظر مالی حمایت کند. برای مثال آنها را به رسانههای دیگر معرفی و یا وارد پروژههای مستقل کند تا به این شکل تا حدی ضرر و زیان تعدیل نیرو جبران شود.از سوی دیگر چنانچه تعدیل نیرو اجتنابناپذیر بود حتماً باید مدیر رسانه با شفافیت آن را عنوان کند تا اعتماد نیروها حفظ شود.
ببران که روزنامهنگاری را نیز تجربه کرده، عنوان میکند: اگر مدیر رسانه با کارکنانش صمیمی و شفاف باشد آنها نیز مشکلات و فشارهای سازمان را با صبوری میپذیرند و حتی حاضرند برای دریافت حقوق عقب افتاده خود چندین ماه صبر کنند.
مدیر میتواند تابآوری افراد و کارکنان خود را افزایش دهد. این موضوع مستلزم اعتماد متقابل است که به رفتار صاحبان حوزه رسانه و مدیران آن وابسته است.
در شرایط بحرانی که منجر به تعدیل خبرنگاران میشود، حضور و نقش پررنگ انجمنهای صنفی و نهادهای مدافع روزنامهنگاری بسیار اهمیت دارد. متأسفانه در ایران در چند مرحله نهادهایی به وجود آمدند اما برخی از آنها به دلایل گوناگون تعطیل شدند و تعدادی که باقی ماندند نیز کارایی لازم را ندارند.وی ادامه میدهد: انجمنهای صنفی و نهادهای مدافع رسانه، باید بخشهای حقوقی و مالی مفصلی را در خود پرورش دهند و با ایجاد صندوقهای اضطراری برای روزنامهنگاران بیکار، مدافع حقوق آنها باشند.علاوه بر انجمنها و نهادهای صنفی، مالکان و مدیران رسانهها نیز باید تدابیری را برای ایجاد اینگونه صندوقها بیندیشند و برای روزهای بحران سرمایهگذاریهای لازم را پیشبینی کنند.بخش دیگر این موضوع مربوط به دولت است که باید همراستا با نهادها و انجمنها در چنین شرایطی مدافع حقوق روزنامهنگاران در حمایتهای مالی و حقوقی از این حرفه باشد.دولت، نهادها و انجمنهای حرفهای به عنوان پل میان رسانهها میتوانند از طریق شبکهسازی، خبرنگاران بیکار شده را به دیگر رسانهها معرفی و منتقل کنند.
همچنین در طول مدت بیکاری، برای آنها زمینه آموزش، بازآموزی و مهارتافزایی ایجاد کنند.از سوی دیگر انجمن صنفی روزنامهنگاران، نهادهای دولتی و غیردولتی، از طریق وکلای انجمن صنفی به خبرنگار تعدیل شده کمک کنند بتواند حقوق از دست رفته خود را پس بگیرد. این اقدامات حمایت از امنیت حرفهای خبرنگاران در برابر تهدیدهای متعدد است. اما فراموش نکنیم قوی بودن مالک و صاحب رسانه بیشتر از هر انجمن یا نهادی، در حمایت از روزنامهنگار برای روزهای سخت اهمیت دارد.
این استاد ارتباطات با اشاره به نقش دولت در حمایت از صنایع و مشاغل مختلف میگوید: همه ما شاهد زیان بورس یا حوزههای دیگری بودهایم؛ در این شرایط، دولت از طریق تزریق بودجه، برای کمتر متضرر شدن مردم کمک کرده است.
بنابراین دولت با سیاستگذاری مناسب میتواند از رسانهها و روزنامهنگاران نیز حمایت کند و به آنها یارانههای بیشتری اختصاص دهد و یا تبلیغات دولتی بیشتری به آنها واگذار کند.
این در حالی است که رسانههای دولتی که وابسته به خود دولت هستند دلشان به حضور دولت گرم است و کمتر دچار مشکلات مالی میشوند.دولت میتواند تمهیداتی در نظر بگیرد تا در شرایط بحرانی، مدیران رسانهها اعم از خصوصی، دولتی، نیمهدولتی، خصولتی و... بتوانند برای رفع مشکلات مالی از وام استفاده کنند و بهتدریج بدهی خود را به بانک بپردازند.
همچنین با ایجاد فرصتهای شغلی جایگزین برای روزنامهنگاران اخراج یا تعدیل شده، آنها را در بخشهای مختلف فرهنگی و اطلاعرسانی استخدام کنند تا استقلال حرفهای این افراد فراهم شود.هرچند موضوع تعدیل نیرو گاهی غیرقابل اجتناب و از سر اجبار اتفاق میافتد اما با تصویب قوانین ضد تعدیل نیرو، قوانین حمایتی تقویت خواهد شد.
بحران در رسانه نیز باید مانند دیگر بحرانها «پیش از بحران، هنگام بحران و پس از بحران» مدیریت شود، چراکه در یک رسانه ممکن است هر اتفاق غیرمنتظرهای رخ دهد و حتی به یکباره ورشکست شود، بنابراین باید پیشبینی لازم را در این خصوص در نظر گرفت.
این استاد ارتباطات معتقد است: رسانه همچنان در کشور ما جایگاه یک صنعت را پیدا نکرده است، چراکه اگر این ویژگی را داشت میدانست روشهای کسب درآمد تنها به تولید محتوای معمولی نیست.هر رسانه برای روشهای کسب درآمد از حوزه رسانه و اقتصاد رسانه، میتواند علاوه بر استراتژیهای مدیریتی، استراتژیهای اقتصاد رسانه را نیز دنبال کند. به تعبیری دیگر باید رسانه در پی نیروهای خوب و مدیران کارآمد باشد تا استراتژیهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی را سامان دهند.
ببران به افرادی که به حرفه رسانه رو میآورند توصیه میکند حتی در صورت حمایت دولت از آنها خود را به بودجه دولتی وابسته نکنند و تنوع حوزه درآمدهای اقتصادی خود را افزایش دهند که این موضوع، خود نیازمند نوآوری و ابتکار بسیار است.
دولت در حمایت از رسانهها، سیاستگذاری روشنی ندارد
یک فعال خانه مطبوعات کشور نیز در گفتوگو با ما از موقعیت شکننده خبرنگاران در رسانهها میگوید و تأکید میکند: یکی از دلایل وضعیت نامتعادل برخی همکاران رسانهای ما این است که سیاستگذاری دولت در این خصوص مشخص و بارز نیست و در حقیقت برنامه مشخصی برای حمایت از سوی دولت تدوین نشده و تنها یکسری تعریفهای شعاری صورت گرفته است.
برای مثال درباره بیمه خبرنگاران یا قراردادهای درازمدت آنها ارادهای جدی از سوی دولت و دیگر متولیان این مهم وجود ندارد.
مازیار هوشمند ادامه میدهد: ما در بخش خصوصی، رسانههای قدرتمندی نداشتهایم که در قالب یک مجموعه مدون و منظم، در آن مجموعه نظم حمایتی برقرار کنند.
این خبرنگار میافزاید: بخش مهمی از این موضوع به دلیل آن است که امروزه تعداد رسانهها بسیار زیاد و افرادی که به این حرفه وارد شدهاند، برنامه درازمدت ندارند تا روزهای سخت و نابسامان اقتصادی را که برای رسانهها پیش میآید، پیشبینی کنند.
روزهای سخت تنها محدود به روزهای جنگ نیست؛ نبود کاغذ، کمبود یارانه و مشکلاتی از این دست هم جزو سختیهای کار رسانه است که صاحبان رسانه را با مشکلات اقتصادی درگیر میکند و در نهایت آنچه در این میان آسیب میبیند همان رکن اصلی رسانه یعنی خبرنگار یا دیگر همکاران رسانهای ما هستند.
البته دولت نیز باید پیشتر و بیشتر از همه، از رسانهها حمایت کند. هرچند دولت در سالهای مختلف نوید حمایت داده بود اما در سالهای اخیر همان حمایتهای اندک نیز کمرنگتر شده و به عبارتی از مأموریت اصلی خود فاصله گرفته است.
به هر حال دولت قطعاً برای حمایت از رسانهها برنامهای داشته است که در روزهای بحرانی بتواند بیشتر کمک کند، اما متأسفانه نه تنها کمک نمیکند بلکه کمکهایی که پیش از این وجود داشت یا کاهش پیدا کرده یا کاملاً حذف شده است.
این خبرنگار میگوید: هرچند به حمایت صد درصدی دولت از رسانهها معتقد نیستم اما اینکه دولت از زیر بار این مسئولیت شانه خالی کند نیز جای سؤال دارد؛ چراکه این کنارهگیری سبب تعدیل روزنامهنگاران در برخی رسانهها میشود تا جایی که حتی در شرایط بحرانی و روزهای جنگ دچار مشکلات فراوانی شدهاند.
هوشمند درباره نقش انجمنهای صنفی در حمایت از رسانهها تصریح میکند: انجمنهای صنفی میتوانند کمک حال و کمک کار رسانهها در چنین بحرانهایی باشند اما متأسفانه تشکلهای رسانهای نیز چشم امیدشان به دولت است.
نظر شما