به اعتقاد بسیاری تهران در جنگ غافلگیر شد، علت چه بود؟
درباره پرسش شما هم میتوان به برخی مشاورههای غلط و هم در مورد امید بستن بیش از اندازه به مذاکره اشاره کرد. واقعیت این است که شاید مسئولان ایران هیچ وقت فکر نمیکردند که اگر قرار است تهاجمی هم به کشور بشود این یک تهاجم چندلایه و چندجانبه خواهد بود. در حالی که تصور این بود که رژیم یک به یک از ظرفیتهای خود استفاده کند اما دشمن همزمان بسیاری از ظرفیتهای خود را در جنگ ۱۲روزه وارد میدان کرد. در تجاوز اخیر ما دامنهای از اهداف خصمانه از جمله نفوذ، عملیات کماندویی، هک پدافندها و... را شاهد بودیم. البته وقوع رخدادهایی مانند شهادت اسماعیل هنیه و... بیانگر این است که آنها پیشتر روی موضوع نفوذ اقدامهایی انجام داده و قاعدتاً سیستم باید به این نتیجه میرسید که اسرائیلیها دست از کارشان برنداشتند. اما اینکه برخی میگویند آمریکاییها قول داده بودند اسرائیل حین مذاکرات حمله نمیکند یعنی ما آن قدر دلبستگی به مذاکره داشتیم که تصور چنین تهاجمی را آن هم در این مقطع نداشتیم. البته یکسری مشاوره غلط که از همان ۷ اکتبر وجود داشت مانند برجسته کردن مفهوم تله تنش یا امیدواری به اختلافافکنی میان آمریکا و رژیم اسرائیل یا اینکه اگر در تحولات غزه دخالت نکنیم، به دلیل اعتراضهای داخلی دولت نتانیاهو سرنگون خواهد شد سبب بروز برخی اشتباههای محاسباتی بعدی شد.
با وجود همراهی گسترده مردم در جنگ، این روزها ناترازیها در حوزه انرژی شهروندان را آزار میدهد. برای مدیریت این مسئله و کاهش نارضایتی اجتماعی در پساجنگ چه باید کرد؟
موضوع ناترازی انرژی و به ویژه قطع مکرر برق چند ماهی میشود که زمینهساز نارضایتی در افکار عمومی شده است. البته بسیاری از کشورها با ناترازی مواجه هستند اما به گونهای آن را مدیریت میکنند که به معضل اجتماعی تبدیل نشود. این گونه مسائل در وهله نخست از طریق نهادهای مرتبط (وزارتخانههای نفت، نیرو، صنعت، معدن و تجارت و...) باید به گونهای جامع مدیریت شود که مردم کمترین ضرر را ببینند. اما مهمتر از همه اینکه باید از طرح این مسائل در دعواهای سیاسی خودداری کرد؛ چراکه اگر چنین اتفاقی بیفتد ضمن ایجاد آشفتگی اجتماعی، موجب انحراف افکار از مسائل و چالشهای اصلی شده و برای کشور هزینهزا خواهد بود. مهم این است که ما با درس گرفتن از شرایط جنگی، ضمن انجام اصلاحات سعی کنیم آرامش روانی جامعه را نیز تقویت کنیم.
تحلیل شما درباره آینده نزاع میان ایران و غرب چیست؟ پروژه ترسناک امنیتی کردن ایران آیا رقم خورده است؟
این روزها عملاً مفهوم مکانیسم ماشه به عاملی دیگر برای جنگ روانی علیه کشورمان تبدیل شده است. با این حال اولاً برنامه هستهای ایران هیچ گاه موضوع فصل هفتم منشور ملل متحد نبوده و ثانیاً در قطعنامههای شورای امنیت مسئله ماده ۴۲ و اجازه توسل به زور طبق آنها نیامده است. همه ذیل بند ۴۱ است و تأکید دارد نباید از زور استفاده شود. بنابراین اصلاً توجیهی برای روی آوردن به جنگ در پیگیری پرونده هستهای جمهوری اسلامی نیست هر چند که آمریکا و اسرائیل نشان دادند برای تجاوزهای خود نیاز به توجیه و استدلال ندارند.بنابراین در حالی که اتحادیه اروپا توان ورود به هیچ درگیری در سطح جهانی را ندارد، مکانیسم ماشه روی برگشت تحریمهای سازمان ملل بر اساس قطعنامه ۱۹۲۹ به ویژه در موضوع هستهای و موشکی ایران تأکید دارد. با این حال شبکه تحریمی آمریکا علیه ایران در سالهای گذشته علناً بسیار وسیعتر از تحریمهای پیشبینی شده در قطعنامه مذکور است و اثرگذاری گذشته خود را نخواهد داشت. ضمن اینکه کانال فروش نفت ایران به چین که با دور زدن تحریمها ایجاد شده تا حد زیادی از اقدامهای خصمانه ایالات متحده مصون است. این را هم باید در نظر بگیریم که این روزها تحت تأثیر اقدامهای خصمانه واشنگتن بسیاری از کشورها از جمله روسیه و چین خواهان توسعه مناسبات با تهران در شرایط جدید هستند، موضوعی که باب میل غرب نبوده و نقشههای واشنگتن را خنثی میکند.
خبرنگار: محمدحسین واحدی
نظر شما