بازی با تاریخ در ادبیات سیاسی صهیونیست‌ها جایگاهی محوری دارد. آن‌ها عادت دارند تاریخ موردنظر خودشان را به دیگر ملت‌ها دیکته کنند و همچنین عادت دارند دیگر اقوام و ملیت‌ها در برابر ادعای گزاف تاریخی آن‌ها، مطیع و رام باشند.

ایران‌ستیزی با چاشنی «تاریخ‌بافی»
زمان مطالعه: ۸ دقیقه

در نگاه صهیونیست‌ها، تاریخ مدون دیگر ملل، محلی از اعراب ندارد، چون فاقد وجاهت علمی است! حتی اگر اسناد متعدد و غیرقابل انکار درباره آن وجود داشته‌باشد. اما در همان حال، مو لای درز ادعاهای تاریخی آن‌ها نمی‌رود و اصلاً مبنای مطالعات تاریخی همین اصول متعارف اعلام شده از سوی آن‌هاست.
در تفکر نژادپرستانه صهیونیست‌ها، هولوکاست با وجود همه اشکالات تاریخی و فقدان شواهد قابل اتکا و صرفاً به دلیل ادعا و طرح آن در یک دادگاه کاملاً جانبدارانه و یک‌طرفه به نام «نورنبرگ»، حقیقتی غیرقابل انکار فرض و منکر آن شایسته سخت‌ترین مجازات‌ها دانسته می‌شود، اما در باب زندگی چندهزارساله فلسطینیان در سرزمین مادری‌شان، چیزی که قابل عرضه باشد وجود ندارد و «گلدا مایر» (نخست‌وزیر اسبق رژیم صهیونیستی) با وقاحت تمام اعلام می‌کند «فلسطینی‌ها وجود ندارند، نه آنکه ما آن‌ها را نادیده بگیریم، آن‌ها اصلاً وجود ندارند»! صهیونیست‌هایی مانند «ناحوم سوکولوف» حتی در تدوین تاریخ تحلیلی پیدایش رژیم صهیونیستی، چنان آسمان و ریسمان به هم می‌بافند و تاریخ می‌سازند که حیرت مورخان منصف یهودی و هم‌کیشان خود را نیز بر می‌انگیزند.
صهیونیست‌ها برای عقاید افراطی و ویرانگر خود که به زحمت یک قرن قدمت دارد، پرونده‌ای چند صد ساله و حتی چند هزار ساله می‌سازند چنان‌که گویی –نعوذ بالله– انبیای بنی‌اسرائیل جملگی از صهیونیست‌های دوآتشه و طرفداران دیدگاه‌های سیاسی تئودور هرتسل بوده‌اند! در سال‌های اخیر، بازی با تاریخ به عرصه‌های دیگر ورود کرده و در مشروعیت بخشیدن به اقدامات تجاوزگرانه رژیم اشغالگر قدس علیه مردم ایران هم تسری پیدا کرده‌است.
به‌تازگی بنیامین نتانیاهو در یک شوِ تبلیغاتی مدعی شد یهودیان بابت رهایی‌شان از ستم پادشاه «بابِل» به کوروش هخامنشی بدهکارند و باید به مردم ایران کمک کنند! البته او ظاهراً نخواسته درباره سخنان چند سال قبلش در کنست (مجلس) رژیم صهیونیستی حرفی بزند، زمانی که با نقل افسانه «استر و مُردخای» و با حالتی کاملاً هیستریک، از کشتار ایرانیان در این داستان تاریخی برای پیچیدن نسخه‌ای جدید علیه مردم ما استفاده می‌کرد؛ افسانه «پوریم» که یک عید معتبر یهودی است و امروزه در سرزمین‌های اشغالی از سوی صهیونیست‌ها به‌شدت جدی گرفته می‌شود، یک روایت صد درصد ضدایرانی است که با وجود نداشتن منابع تاریخی، دستمایه تبلیغات گسترده و ایران‌ستیزی‌های افسارگسیخته، به‌ویژه در میان صهیونیست‌های افراطی می‌شود.

«پوریم» به روایت متون یهود

پیش از آنکه بخواهیم درباره درستی یا نادرستی ماجرای «پوریم» سخن بگوییم، باید دریابیم براساس متون یهودی، این ماجرا چگونه رخ داده است. ماجرای پوریم در کتاب «استر» چهاردهمین کتاب عهد عتیق (که در ایران عموماً به اشتباه تورات خوانده می‌شود) آمده است. براساس این کتاب، «استر» دختری یهودی، زیبا و یتیم بود که تحت کفالت پسرعموی خود، «مُردخای» قرار داشت. «مُردخای» از مکنت چندانی برخوردار نبود. روزی «اخشوروش» (که برخی او را خشایارشا، پسر داریوش هخامنشی می دانند) از ملکه خود «وشتی» می‌خواهد در مجلس میگساری حضور یابد.
«وشتی» از این کار سر باز می زند. به پیشنهاد سران هفت خاندان بزرگ پارسی، برای آن که نافرمانی از شوهر رواج پیدا نکند «اخشوروش» همسرش را از مقام «ملکه» برکنار می‌کند و از بزرگان می‌خواهد دخترانی را از سراسر قلمرو او گرد آورده تا شاه یکی از آن‌ها را برای مقام «ملکه» برگزیند. «مُردخای» از ماجرا آگاه می شود و «استر» را به دربار می‌فرستد (کیفیت این کار در متون یهودی دقیقاً معلوم نیست).
در همین بین،«اخشوروش» فردی به نام «هامان» را به عنوان وزیر خود برمی‌گزیند و به او اختیارات فراوان می‌دهد.
«هامان» در ماجرایی از بی‌احترامی «مُردخای» خشمگین می‌شود و به «اخشوروش» پیشنهاد می‌کند تمام یهودیان را که در سراسر قلمرو وی پراکنده‌اند، قتل‌عام کند و «اخشوروش» می‌پذیرد. «مُردخای» پس از آگاهی از ماجرا، از «استر» می‌خواهد نزد شاه شفاعت کند و مانع قتل‌عام یهودیان شود.
«استر» پس از مدتی تردید، پادشاه را از یهودی بودن خود و نقشه «هامان» آگاه می‌کند. شاه که جواز قتل‌عام را صادر کرده بود، به دلیل این توطئه، بر «هامان» خشم می‌گیرد و دستور می‌دهد وی، خانواده و طرفدارانش را به قتل برسانند. روز ۱۳ ماه «آذار» (ظاهراً در اسفندماه) زمانی که قرار بود قتل‌عام یهودیان آغاز شود، با فرمان «اخشوروش»، یهودیان به «هامان» و طرفداران او حمله کردند و در شوش، ۵۰۰نفر از آن‌ها، از جمله ۱۰ پسر هامان را به قتل رساندند. نویسنده کتاب «استر» مدعی است یهودیان در این واقعه، بیش از ۷۰هزار نفر از دشمنانشان را کشتند. آن‌ها پس از این واقعه، روز ۱۳ ماه «آذار» هرسال را جشن می‌گیرند.

رمزگشایی از یک افسانه

داستان «استر و مُردخای» و ماجرای «پوریم» تنها در کتاب عهدعتیق آمده است. در تمامی آثار قدیمی و الواح بدست آمده از دوران هخامنشی، حتی نامی از «استر» وجود ندارد. «هرودوت» که از او به عنوان پدر علم تاریخ یاد می‌کنند و کتاب خود را در دوره هخامنشی به رشته تحریر درآورده، کوچک‌ترین اشاره‌ای به واقعه «پوریم» نکرده است. براساس نوشته‌های هرودوت که فاصله زمانی حیات او تا دوران خشایارشا به کمتر از ۱۰۰سال می‌رسد، همسر خشایارشا، ملکه ایران و مادر «اردشیر یکم»، «آمستریس» دختر «هوتن» یا «اتانُس» بوده است. «هوتن» پدر همسر خشایارشا، یکی از سران هفت خاندان پارسی است که داریوش بزرگ، پدر خشایارشا را برای رسیدن به سلطنت یاری کردند.
پروفسور «امیلی کورت» استاد تاریخ «کالج سلطنتی لندن» در کتاب «The Persian Empire» تأکید می‌کند کتاب استر در دوره «هلنیستی» (یونانی مآبی) تدوین شده و تصویر ارائه شده از دربار ایران، شبیه تصویری است که در نوشته‌های یونانی دیده می‌شود. معنای این سخن آن است به اعتقاد «کورت»، کتاب «استر» قرن‌ها پس از زمان مورد ادعای یهودیان و دست‌کم در زمان حاکمیت جانشینان «اسکندر» در خاورمیانه (سلوکیان) نوشته شده است. کشف «الواح بحرالمیت» که از قدیمی‌ترین آثار مکتوب یهودی هستند، این نظر را تأیید می‌کند. در میان نزدیک به ۱۰۰طوماری که در سال‌های ۱۹۴۷ تا ۱۹۵۶ میلادی در «بحرالمیت» کشف شد، اثری از کتاب استر وجود ندارد.

آیا «اخشوروش» همان خشایارشاست؟

افزون بر این موارد، برخی از پژوهشگران تاریخ ایران باستان مانند «ایمان نوروزی» نبود اشاره مستقیم به خداوند در این کتاب، برخلاف سایر متون مقدس یهودی و نیز تلاش علمای کلیسای کاتولیک برای اضافه کردن ۶ فصل با موضوع دعا به درگاه خداوند به این کتاب را دلیلی بر غیریهودی بودن این داستان می‌دانند و معتقدند احتمالاً این داستان از افسانه‌ها و روایت‌های بین‌النهرین به ادبیات یهودی راه یافته است. از طرف دیگر، باید توجه داشت برخی از مورخان دوران باستان مانند «یوسفوس» (۳۷-۱۰ میلادی) که ظاهراً یهودی است، نام «اخشوروش» را ترجمه یونانی «اردشیر» می‌دانند و برخی از متفکران مسیحی مانند «ابوالفرج بن هارون ملطی» اسقف کلیسای ارتدکس شرق، «اخشوروش» را «اردشیر دوم» هخامنشی معرفی کرده‌اند نه «خشایارشا».

تردیدهای یک مورخ صهیونیست!

ماجرای «پوریم» در کتاب «استر» به قدری شبهه‌آمیز و قابل تشکیک است که حتی مورخان صهیونیست نیز نتوانسته‌اند آن را به‌طور کامل تأیید کنند. «شائول شاکد» استاد تاریخ دانشگاه عبری در بیت‌المقدس، در دانشنامه «ایرانیکا» زیر عنوان «کتاب استر» می‌نویسد: «کتاب استر، کتابی کوتاه در عهد عتیق است که به زبان عبری نوشته شده و بازگوکننده حوادثی است که در زمان یکی از پادشاهان هخامنشی روی می‌دهد.
این پادشاه در متن عبری، آهاس وِروس (Ahašweroš) ذکر شده است که معمولاً آن را در انگلیسی «Ahasuerus» می‌خوانند و می‌نویسند. در تطبیق این نام با پادشاهان هخامنشی، «خشایارشا» از مقبولیت بیشتری برخوردار است.
با این حال، تاریخ تنظیم کتاب مشخص نیست، اما بیشتر دانشمندان معتقدند این کتاب سال‌ها پس از سقوط پادشاهی هخامنشی و احتمالاً در قرن دوم یا سوم پیش از میلاد، در زمان اشکانیان به رشته تحریر درآمده است. باور عمومی این است این کتاب احتمالاً میان یهودیان دیاسپورا (خارج از فلسطین)، ساکن ایران یا بابِل نوشته شده باشد... با وجود این، هیچ سندی در منابع تاریخی معتبر برای اثبات حوادث یاد شده در کتاب استر وجود ندارد.
به همین دلیل در مورد صحت مندرجات آن شک و تردید فراوانی وجود دارد. برخی کوشیده‌اند این کتاب را به عنوان برداشتی از روایات تمثیلی و اسطوره‌ای بین‌النهرین عنوان کنند، اما چنین توضیحی هم نمی‌تواند متقاعدکننده باشد.
شاید بهتر باشد این‌طور وانمود کنیم که کتاب استر بر پایه روایتی عامه‌پسند از یک توطئه در دربار پادشاه شکل گرفته باشد؛ توطئه‌ای که با فراری معجزه‌آمیز توأم شده است».
با این حال، دانشنامه صهیونیستی «جودائیکا» همچنان مُصِر است «داستان استر» را یک واقعیت تاریخی معرفی کند؛ اما نویسندگان دانشنامه «بریتانیکا» نیز تردیدهای «شائول شاکد» را تأیید می‌کنند و می‌نویسند: «واقعیت تاریخی کتاب استر، اغلب مورد شک و تردید واقع می‌شود. با وجود اینکه نشانه‌هایی تاریخی، مبنی بر برپایی جشن پوریم از قرن دوم میلادی وجود دارد، اما ریشه‌های آن ناشناخته است».


«رابرت لیتمن» و بازخوانی تناقض‌های تاریخی

موضوع تناقض‌های تاریخی و افسانه بودن کتاب «استر» و داستان «پوریم» توسط «رابرت.ج.لیتمن» استاد تاریخ دانشگاه هاوایی آمریکا در مقاله مفصل و جامع او با عنوان «سیاست دینی خشایارشا و کتاب استر» هم مورد تأکید قرار گرفته است.
وی در این مقاله می‌نویسد: «در سال‌های اخیر، پژوهشگران کتاب استر را بیشتر یک رمان یا داستان تاریخی محسوب می‌کنند تا یک سند تاریخی؛ زیرا در این کتاب، تناقضات تاریخی آشکار وجود دارد. واقعیت این است اصولاً خشایارشا نمی‌توانسته با یک زن یهودی ازدواج کند، چرا که این کار برخلاف رسوم پادشاهان پارس بود. آنان باید همسر خود را از میان هفت خاندان بزرگ پارسی انتخاب می‌کردند. تاریخ به ما می‌گوید خشایارشا با آمستریس ازدواج کرده است، نه وشتی یا استر.
در منابع تاریخی موجود، اثری از شخص مُردخای یا استر یا ملکه‌ای که وشتی نام داشته یا حتی وزیری که هامان نامیده می‌شده است، وجود ندارد. از شخصی به نام مُردخای، تنها در منابع مربوط به زمان تصرف اورشلیم توسط بخت‌النصر یاد شده است. حال آنکه می‌دانیم میان دوران بخت‌النصر تا دوران خشایارشا، دست‌کم یک فاصله تاریخی ۱۱۲ساله وجود دارد».

سخن آخر

با وجود چنین تناقض‌های تاریخی آشکاری، داستان‌های جعلی صهیونیست‌ها بر موج رسانه‌ای غرب جولان می‌دهد. بسیاری از مخاطبان پست‌های فضای مجازی و تولیدات سینمایی، متوهم از احساس روشنفکرانه منبعث از القائات چنین آثاری، با آن نرد عشق می‌بازند و از چنین اباطیلی، به مثابه مقدس‌ترین حقایق تاریخی دفاع می‌کنند.
امروزه جعل تاریخ به بخشی مهم از حمله رسانه‌ای و جنگ ترکیبی دشمنان ایران تبدیل شده‌است؛ جنگی که فقط با آگاه کردن مردم می‌توان در آن پیروز شد.

منبع: روزنامه شرق

برچسب‌ها

حرم مطهر رضوی

کاظمین

کربلا

مسجدالنبی

مسجدالحرام

حرم حضرت معصومه

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • مدیر سایت مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات پس از تأیید منتشر می‌شود.
captcha