در پی تحولات اخیر و تصمیم دولت ایران مبنی بر اخراج گسترده اتباع افغانستانی، بحث کمبود نیروی کار در صنایع کشور بیش از پیش داغ شده است. در حالی که برخی این کمبود را به بازگشت مهاجران افغانستانی مرتبط میدانند، به نظر میرسد ریشهیابی علمی این پدیده، ابعاد عمیقتری را آشکار میکند که نیاز به بازنگری اساسی در نظام دستمزدها و جذابیتبخشی به مشاغل صنعتی دارد.
دادهها و تحلیلهای اقتصادی نشان میدهد که یکی از دلایل اصلی عدم تمایل جوانان ایرانی به ورود به بخش صنعت، سهم بسیار ناچیز دستمزد نیروی کار در هزینه تمام شده تولید صنعتی است. با سهمی حدود 5 درصد، دستمزد کارگر صنعتی عملاً تأثیر چندانی در سودآوری تولیدکننده ندارد و همین امر موجب میشود که کارفرمایان تمایل چندانی به افزایش واقعی دستمزدها نداشته باشند.
این وضعیت، چشمانداز اقتصادی جذابی را برای نیروی کار ایرانی ترسیم نمیکند و در نتیجه، بسیاری از جوانان ترجیح میدهند به سمت مشاغل خدماتی یا حتی فعالیتهای غیررسمی روی بیاورند که شاید درآمد بیشتری را تضمین کند.
ادعای اینکه نیروی کار ایرانی با دستمزد پایین قابل استثمار نیست، دربردارندهی حقیقتی اساسی است. جامعه ایران در سالیان اخیر شاهد افزایش سطح آگاهی، دسترسی به اطلاعات و انتظارات عمومی از زندگی بوده است. این تغییرات، در کنار نرخ تورم و هزینههای بالای معیشت، باعث شده است که کارگر ایرانی دیگر حاضر به پذیرش دستمزدهای ناچیز نباشد که تنها به استمرار بقا کمک میکند و نه بهبود کیفیت زندگی.
این موضوع، تفاوت عمدهای با شرایطی دارد که نیروی کار در برخی کشورهای توسعهنیافتهتر ممکن است ناچار به پذیرش آن باشد.
راهکار بلندمدت و اساسی برای حل مشکل کمبود نیروی کار در صنعت، نه در مهاجرت و بازگشت مهاجران، بلکه در تحول بنیادین نظام دستمزدها نهفته است. این تحول باید به گونهای باشد که:
دستمزدها متناسب با تورم و هزینههای زندگی تعیین شود: صرف نظر از چانهزنیهای سالانه، باید سازوکاری برای تعیین دستمزدهای واقعی و با قدرت خرید مناسب تعریف شود.
سهم دستمزد در هزینهی تولید افزایش یابد: این امر میتواند با مشوقهای دولتی برای کارفرمایانی که دستمزدهای بالاتر میپردازند، یا حتی با بازنگری در مدلهای اقتصادی صنایع، محقق شود.
مشاغل صنعتی جذابتر شوند: علاوه بر دستمزد، شرایط کاری، امنیت شغلی، آموزش و فرصتهای پیشرفت نیز باید مورد توجه قرار گیرند تا کار در صنعت برای جوانان ایرانی به یک انتخاب اولویتدار تبدیل شود.
در نهایت، حل مسئله کمبود نیروی کار در ایران نیازمند رویکردی جامع و واقعبینانه است که فراتر از عوامل بیرونی، به ریشههای ساختاری و اقتصادی موجود در بازار کار و نظام دستمزدها بپردازد.
تنها با ایجاد یک محیط کاری عادلانه و جذاب، میتوان انتظار داشت که جوانان ایرانی با انگیزه و علاقه به سمت مشاغل مولد در بخش صنعت سوق یابند.
نظر شما