در دل سرزمینی کوچک و محصور، میان آوار دیوارها و خاکستر رؤیاها، کودکانی هستند که هنوز بازی میکنند؛ با لبخندی نیمهجان و چشمانی که زودتر از زمان، طعم اندوه را چشیدهاند. مادرانی که چشم به آسمان دوختهاند، با دلی لرزان و دعایی خاموش؛ مبادا انفجار بعدی، نام فرزندشان را از فهرست زندگی پاک کند. اینجا غزه است؛ زخمی کهنه بر پیشانی تاریخ، اما با قلبهایی که هنوز میتپند، هنوز میجنگند، هنوز امیدوارند.
و اینک، صدایی مرموز از آن سوی مرزها میآید؛ صدایی که به جای فریاد همدلی، نوای تبعید در گوش جهان زمزمه میکند. دیوید بارنئا، رئیس موساد در لفافهای از سیاست و نیرنگ، طرحی شیطنتآمیز را پیش کشیده است؛ انتقال اجباری صدها هزار فلسطینی از غزه، به بهانه نجات. اما در پس این طرح به اصطلاح «نجات»، تبعید به دوردستها نهفته است؛ اندونزی، اتیوپی، لیبی... سرزمینهایی که حال باید بار جنایتی تاریخی را به دوش بکشند.
این طرح، نه رحمت است و نه راه نجات؛ بلکه همان نام آشنای اشغال است، در نقابی تازه؛ کوششی برای زدودن نام غزه از نقشه، برای محو صدای فلسطین از حافظه جهان و این بار، زیر پرچم کمک بشردوستانه. آیا نباید پرسید کدام دست یاری، خانه را از صاحبش میگیرد؟ کدام نجات بر تبعید تکیه دارد؟
اندونزی، این کشور مسلمان و فریادگر عدالت، اکنون در گذرگاهی تاریخی ایستاده است. انتخابش، نه تنها بر سرنوشت فلسطینیان، بلکه بر وجدان جهان تأثیر خواهد گذاشت. آیا تسلیم این فریب خواهد شد یا در برابر این توطئه، چونان صخرهای در برابر موج خواهد ایستاد؟ سناتور آمریکایی، کریس ونهولن با صداقت گفت: این طرح «توهینآمیز و مشمئزکننده» است؛ چرا که بوی نسلکشی میدهد، نه یاری.اندونزی باید بداند تخلیه غزه پایان یک جغرافیا نیست، بلکه پایان یک رؤیاست؛ رؤیای بازگشت، رؤیای بقا. آنان که از ۱۹۴۸ آواره شدهاند، هنوز کلید خانهای را بر گردن دارند که دیوارهایش زیر خاک رفته است و اکنون، آخرین سنگرشان، غزه، زیر تیغ نابودی است. اگر امروز حتی به ظاهر، کوچ کنند، فردا هیچگاه بازنخواهند گشت.
رهبران مذهبی اندونزی، بویا انوار عباس و خلیل نافیس، این خطر را درک کردهاند. آنان هشدار دادهاند راه حل، کوچ نیست، عدالت است. راه چاره، کمک به بقاست، نه ترک وطن. این سخنی است که بارها از زبان وجدانهای بیدار جهان نیز شنیدهایم؛ جابهجایی اجباری، جنایتی است در لباس همدلی.
آیا میتوان باور کرد کسی که مردم را هزاران کیلومتر از خانهشان دور میکند، برایشان خیر میخواهد؟ یا این، نقشی است در سناریویی شوم که هدفش پاککردن نام فلسطین از روی زمین است؟ هر قدمی که به خارج از غزه برداشته شود، گامی به سوی فراموشی است؛ فراموشی فرهنگی، جغرافیایی و انسانی.
اما هنوز امید هست. اندونزی میتواند پیامآور عدالت باشد؛ میتواند بهجای میزبانی از آوارگان، حامی بازگشت آنان باشد. میتواند بهجای امضای نقشه تبعید، سازنده بیمارستان، مدرسه و پناه باشد. کمک واقعی، کمک به ماندن است، نه به رفتن.
غزه خانه است، نه اردوگاه موقت. غزه وطن است، نه تبعیدگاه. اکنون لحظه تصمیم است. اندونزی میتواند نامش را در کتب تاریخی، در کنار ملتهایی ثبت کند که نگذاشتند نور امید خاموش شود و فریاد بزند: نه به موساد، نه به تخلیه اجباری، نه به همدستی با ظلم.
تاریخ در حال نظاره است. سکوت، دیگر بیطرفی نیست؛ انتخاب است و جهان چشم به راه ایستادگی است.
۳۱ تیر ۱۴۰۴ - ۰۲:۴۶
کد خبر: ۱۰۸۳۲۶۸
در دل ویرانههای غزه، کودکان با لبخندی نیمهجان بازی میکنند و مادران با دلی لرزان چشم به آسمان دوختهاند. غزه، زخمی کهنه اما زنده، هنوز میتپد، میجنگد و امیدوار است.

زمان مطالعه: ۲ دقیقه
منبع: روزنامه قدس
نظر شما