یکی از صریحترین و بنیادینترین نقدهای رهبر معظم انقلاب به حوزههای علمیه در سخنرانی تاریخی ۲۱ تیر ۱۴۰۲، مسئله نگاه سطحی و نازل به تبلیغ بود؛ آنجا که فرمودند:
«امروز نگاه رایج در حوزههای علمیّه این است که تبلیغ در مرتبهی دوّم قرار دارد. مرتبهی اوّل چیزهای دیگر است... ما از این نگاه باید عبور کنیم. تبلیغ، مرتبهی اوّل است.»
در سپیدهدم تاریخ، تمدن اسلامی چون خورشیدی تابان، جهان را با نور دانش، معنویت و عدالت روشن ساخت. دانشمندان مسلمان، از ابنسینا تا خوارزمی، از رازی تا ابنهیثم، نه تنها میراثداران حکمت یونانی و ایرانی بودند، بلکه با نوآوریهای بینظیر خود، پایههای علوم مدرن را بنا نهادند. مساجد، تنها جایگاه عبادت نبودند، بلکه دانشگاههایی بودند که در آنها فلسفه، نجوم، ریاضیات و پزشکی تدریس میشد. بازارها، نه صرفاً محل تجارت، که کانونهای گفتوگوی تمدنها بودند. این تمدن درخشان، بر سه ستون استوار بود: عقلانیت، عدالت و زیبایی. اما امروز، چه شده است که تبلیغات دینی، این میراث عظیم را به درستی بازتاب نمیدهد؟ چرا به جای الهامبخشی به جهان، در حاشیهای از کلیشهها و منازعات فرسایشی گرفتار شدهایم؟
اسلام تمدن ساز، از حاشیه بودن تا پیشتازی در عصر جدید
در عصر حاضر، تبلیغات اسلامی با چالشهای عمیقی روبهروست. از یک سو، فردیشدنِ دین، آن را از نقش اجتماعی و تمدنیاش تهی کرده و مفاهیم بلند اسلامی را به مجموعهای از عبادات شخصی تقلیل داده است. از سوی دیگر، تقابلِ ساختگیِ دین و علم، جوانان پرسشگر را از گنجینهی معارف اسلامی دور نگه داشته است. رسانههای مدرن، عرصه را بر روایتهای سنتی تنگ کردهاند، اما متأسفانه پاسخهای ما به این تحولات، گاه بیشتر شبیه مقاومتِ منفعلانه است تا خلاقیتِ تمدنی. آیا میتوان بار دیگر، همانند دوران طلایی اسلام، پرچمدار دانش و اخلاق شد؟ آیا میتوان تبلیغات اسلامی را از حاشیه به متن زندگی مدرن بازگرداند؟
این نوشتار، با نگاهی راهبردی و همهجانبه، در پی ترسیم نقشهی جدید تبلیغات اسلامی است؛ نقشهای که نه در برابر مدرنیته موضعگیری میکند و نه در دام کهنهگرایی میافتد، بلکه با ترکیبی از خردورزی، عدالتطلبی و زیباییشناسی، میکوشد تمدن اسلامی را در افق جهانی احیا کند.
ما معتقدیم تبلیغات دینیِ امروز، باید چندبعدی، جذاب و مسئلهمحور باشد؛ باید بتواند هم در دانشگاههای معتبر جهان سخن بگوید، هم در شبکههای اجتماعی طنینانداز شود، هم دردهای جامعه را التیام بخشد و هم آیندهای درخشان را ترسیم کند.
در این مسیر، الگوی چهاربعدیِ تبلیغ داخلی (علمی-فناورانه، هنری-رسانهای، اجتماعی-اقتصادی و سیاسی-تمدنی) و همچنین استراتژیهای منطقهای و جهانی پیشنهاد میشود تا با زبانی نو، پیام اسلام را به گوش جهانیان برساند. این طرح، تنها یک نظریه نیست، بلکه دعوتی است به اقدام؛ اقدام برای ساختن تمدنی که در آن، علم بدون معنویت، و معنویت بدون خردورزی معنا ندارد. تمدنی که نه از گذشتهاش میگسلد، و نه از آینده میهراسد.
آغازگر این راه، نه شعار که عمل است، نه انزوا که گفتوگوست، و نه ترس که امید است. بیایید با هم، فصل جدیدی از تبلیغ اسلامی را بنویسیم؛ فصلی که تاریخ، آن را به یاد خواهد سپرد.
طرحی نو برای تبلیغ دینی؛ الگوی جامعه تمدن ساز اسلامی
پس در مسیر احیای تمدن درخشان اسلامی، نیازمند طراحی الگویی جامع و پویا برای تبلیغات دینی هستیم که بتواند در سطوح مختلف ملی، منطقهای و جهانی تأثیرگذار باشد. این الگو باید از رویکردی چندبعدی برخوردار باشد تا بتواند تمام زوایای حیات فردی و اجتماعی را تحت پوشش قرار دهد.
اما در سطح ملی، باید به طراحی مدلی چهاربعدی برای تبلیغ داخلی پرداخت که ابعاد علمی-فناورانه، هنری-رسانهای، اجتماعی-اقتصادی و سیاسی-تمدنی را دربرگیرد. در بُعد علمی، ایجاد رشتههای نوین میانرشتهای مانند فقه هوش مصنوعی، اخلاق زیستفناوری و اقتصاد اسلامی دیجیتال میتواند پلی بین سنت و مدرنیته ایجاد کند. برگزاری مسابقات علمی با محوریت آیات علمی قرآن و تولید انیمیشنهای آموزشی درباره دانشمندان مسلمان نیز از دیگر راهکارهای مؤثر در این حوزه محسوب میشود.
بُعد هنری و رسانهای این الگو، بر راهاندازی استودیوهای حرفهای برای تولید سریالهای تاریخی با موضوع تمدن اسلامی، بازیهای رایانهای با محتوای ارزشی و موسیقیهای معنوی مدرن تأکید دارد. آموزش سواد رسانهای دینی به مبلغان نیز از ضروریات عصر حاضر به شمار میرود.
در حوزه اجتماعی-اقتصادی، طراحی کارگاههای مهارتآموزی با رویکرد کارآفرینی اسلامی، مدیریت مالی شرعی و اقتصاد مقاومتی میتواند به توانمندسازی جامعه بینجامد. ایجاد نظام رتبهبندی مساجد بر اساس خدمات اجتماعی نیز میتواند این نهادهای دینی را به کانونهای فعال اجتماعی تبدیل کند.
بُعد سیاسی-تمدنی این الگو، برگزاری کرسیهای آزاداندیشی درباره موضوعاتی مانند الگوی حکمرانی اسلامی، حقوق شهروندی در اسلام و روابط بینالملل اسلامی را پیشنهاد میدهد که میتواند به تقویت گفتمان اسلامی در عرصه سیاسی کمک کند.
در سطح منطقهای و در گستره جهان اسلام، استراتژی سهمحوری اتحاد رسانهای، همکاریهای علمی و دیپلماسی فرهنگی میتواند به تقویت همبستگی امت اسلامی بینجامد. ایجاد شبکه خبری مشترک، تأسیس دانشگاه مجازی جهان اسلام و برگزاری جشنوارههای هنری مشترک از جمله اقدامات مؤثر در این زمینه است.
در عرصه جهانی، راهبرد پنجگانه شامل ایجاد مراکز مطالعات اسلامی هوشمند، تشکیل نهادهای حقوقی بینالمللی، توسعه فعالیتهای انساندوستانه، تقویت دیپلماسی علمی و فرهنگسازی دیجیتال میتواند تصویری روشن و جذاب از اسلام ارائه دهد. راهاندازی شبکههای پاسخگویی به شبهات به زبانهای مختلف، تشکیل کمیتههای حقوق بشری اسلامی و تولید محتوای جذاب در شبکههای اجتماعی از جمله اقدامات مؤثر در این سطح است.
با این حال، اجرای این الگو با چالشهایی همچون مقاومت جریانهای سنتی، کمبود بودجه و ضعف در مدیریت نوین روبرو است که برای غلبه بر آنها میتوان به راهکارهایی مانند ایجاد شورای عالی تبلیغات تمدنی، راهاندازی صندوق وقف تبلیغ و تربیت مبلغان چندزبانه حرفهای متوسل شد.
تبلیغات تمدنساز نیازمند گذار از رویکرد دفاعی به تهاجمی فرهنگی، تغییر از محتوای کلیشهای به محتواهای جذاب و تحول از ساختارهای متمرکز به شبکههای خودجوش است. الگوی نهایی باید ترکیبی از حکمت، عدالت و زیباییشناسی را در قالب رسانههای نوین و با رویکرد علمی-اجتماعی ارائه دهد.
تمدن نوین اسلامی محصول تبلیغاتی است که مرزهای دانش را درمینوردد، به جای ترس از آینده به آیندهسازی میپردازد و از فردسازی به نهادسازی و جامعهسازی گام برمیدارد. چنین تبلیغاتی به جای تمرکز بر قهرمانسازی فردی، به سمت تبیین مسائل اساسی دین حرکت میکند و همه افراد جامعه را به نقشآفرینی در ساختن تمدنی نوین فرا میخواند.
حجت الاسلام رسول ملکیان اصفهانی
نظر شما