با این حال هر ساله با فرارسیدن فصل گرما، این زیباییها در معرض تهدید جدی قرار میگیرند؛ آتشسوزیهای گسترده، هر ساله بخشی از منابع طبیعی را به خاکستر تبدیل میکند؛ مراتعی که روزگاری سبز و پرطراوت بودند، در عرض چند ساعت به زمینهای سوختهای تبدیل میشوند که بازگشتشان به وضعیت اولیه قرنها زمان خواهد برد.
خشکی هوا، افزایش دما و وزش بادهای گرم موجب میشود کوچکترین جرقهای بتواند فاجعهای عظیم بیافریند؛ در کنار این عوامل طبیعی، بیاحتیاطیهای انسانی مانند روشن کردن آتش در طبیعت، رها کردن زبالههای قابل اشتعال و سهلانگاری در کنترل بقایای کشاورزی، هر ساله جنگلها، مراتع و حیات وحش این منطقه را تهدید میکند. به طوری که این آتشسوزیها تنها چند درخت را از بین نمیبرند، بلکه زیستگاههای جانوری را نابود کرده، کیفیت خاک را کاهش میدهند و اکوسیستم منطقه را دچار اختلال میکنند.
به منظور واکاوی دلایل و تدابیر اندیشیده شده برای پیشگیری از آتشسوزی در جنگلهای زاگرس با دکتر هادی کیادلیری، معاون آموزش و مشارکتهای مردمی سازمان حفاظت محیط زیست کشور و نایب رئیس انجمن علمی جنگلهای ایران به گفتوگو نشستیم که در ادامه میخوانید.

دلایل آتشسوزی هر ساله در جنگلهای زاگرس چیست؟
با تغییر اقلیم، افزایش شدید درجه حرارت، کاهش رطوبت هوا و مواد قابل اشتعال- موادی که به راحتی در اثر حرارت، جرقه یا شعله آتش میگیرند- به نظر میرسد با تغییرات اقلیمی به وجود آمده از این پس شاهد افزایش این آتشسوزیها خواهیم بود. اما بر اساس آمارهای اعلام شده از سوی دستگاههای متولی عامل ۹۰ درصد این آتشسوزیها انسان است که عامدانه یا سهواً اتفاق میافتد. البته تفاوتی که آتشسوزیهای سالهای اخیر با سالهای گذشته دارد این است که شدت و حدت این آتشسوزیها افزایش یافته و هشداردهنده است.
به طور متوسط در ۱۰ سال اخیر سالانه بیش از ۱۸ هزار هکتار آتشسوزی داشتهایم، البته در این مدت سالهایی هم بوده که بیش از ۴۰ تا ۵۰ هزار هکتار از جنگلهای زاگرس طعمه آتش شده است. بنابراین شاید تعداد آتشسوزیها در مقایسه با دهههای قبل کاهش یافته اما سطحی که دچار آتشسوزی میشود بسیار گسترده شده است.
تا چه میزان امکانات لازم برای مقابله با این حوادث در اختیار است؟
کمبود تجهیزات حفاظت از محیط زیست یکی از چالشهای جدی در ایران است که میتواند به طور مستقیم بر کیفیت هوا، منابع طبیعی و تنوع زیستی تأثیر بگذارد. این کمبودها شامل نبود تجهیزات بهروز، نیروی انسانی کافی و قوانین حمایتی لازم برای محیطبانان و همچنین نبود سیستم اطفای حریق است که منجر به فشار مضاعف بر این قشر و کاهش اثربخشی آنها شده است. ما نیازمند سیستم اطفای حریق هستیم تا در کوتاهترین زمان ممکن مکان آتشسوزی در جنگلها شناسایی شده و آتش خاموش شود تا از گسترش آن پیشگیری گردد. افزون بر نبود سیستم اطفای حریق، تجهیزات محیطبانان ما برای خاموش کردن آتش بسیار کم است به طوری که در برخی مواقع مشاهده میشود محیطبانان تلاش میکنند با بیل و ریختن خاک روی آتش و یا شاخههای بلوط آتش را خاموش کنند. ضمن آنکه تعداد افراد آموزش دیده ما برای خاموش کردن آتش و کمک به محیطبانان بسیار اندک است و ضرورت دارد به کمک تشکلها و انجمنهای مردمی آموزشهای لازم به داوطلبان داده شود تا سلامت آنها به خطر نیفتد. متأسفانه در چند روز گذشته در یکی از آتشسوزیهای جنگلهای زاگرس یکی از این عزیزان را از دست دادیم.
آتشسوزیها چه خسارتی به کشور و منافع ملی تحمیل میکند؟
اگر خدمات اکوسیستمها را برآورد کنید متوجه خواهید شد با وقوع این حوادث کشور چه ثروت عظیمی را از دست میدهد. خوشبختانه در سازمان حفاظت از محیط زیست برنامه ارزشگذاری روی اکوسیستمها در حال اجراست که نشان میدهد وجود هر اکوسیستم چه ارزش و فواید اقتصادی برای کشور دارد و از دست دادن آن چه پیامدها و خسارتهایی برای کشور به بار میآورد.
ارزشگذاری روی اکوسیستمها نشان داده ارزش خدمات اکوسیستم هزاران برابر هزینهای است که صرف حفاظت از آن میشود. به این ترتیب در آتشسوزیهای جنگلهای زاگرس افزون بر آنکه خدمات اکوسیستم این جنگلها از بین میروند، خدمه اکوسیستم – موجودات حیات وحش – را هم از دست میدهیم که بازگرداندن آنها به چرخه طبیعت بسیار دشوار بوده و ممکن است هزاران سال طول بکشد. به همین دلیل کشورهای توسعه یافته به این نتیجه رسیدهاند که به جای استفاده از اصل منابع، از خدمات اکوسیستمها- تصفیه هوا، ذخیره آب، گیاهان دارویی، حاصلخیزی خاک، حشرات مفید، کنترلکنندههای بیولوژیک و...- استفاده کنند.
نتایج مطالعهای جهانی درباره ارزشگذاری یک جنگل نشان میدهد اگر بخواهند درختان این جنگل را قطع کنند، ارزش درختان این جنگل ۲۰ میلیون دلار و ارزش راهاندازی گردشگری در جنگل مورد نظر ۴۰ میلیون دلار برآورد شده است اما ادامه مطالعه نشان داد اگر هیچ اقدامی صورت نگیرد و فقط از جنگل برای ذخیره آب حفاظت شود ارزش آن برابر با ۳۰۰ میلیون دلار خواهد بود و نتایج این تحقیق نشان داد ارزش واقعی اکوسیستمها، خدمات آنهاست که با گذشت زمان افزایش مییابد و ما باید بکوشیم اصل منابع را حفظ کنیم.
آیا در قانون توجهی به تأمین تجهیزات برای سازمان حفاظت از محیط زیست شده است؟
قانون به سازمان حفاظت از محیط زیست اجازه داده در چنین مواردی از ظرفیت همه دستگاههای کشور استفاده کند، در واقع همه دستگاههای کشور موظف هستند وقتی سازمان حفاظت از محیط زیست اعلام کمک کرد، همه امکانات خود را در اختیار سازمان مذکور قرار دهند. اما پرسش نخست اینجاست که آیا سایر سازمانها و دستگاههای کشور تجهیزات تخصصی و امکانات مورد نیاز سازمان حفاظت از محیط زیست برای مقابله با بحرانهایی همچون آتشسوزی جنگلها را در اختیار دارند، دوم اینکه آیا در صورت داشتن امکانات پاسخ مثبت به این درخواست سازمان حفاظت از محیط زیست میدهند و اگر این دستگاهها پاسخ مثبت به درخواست سازمان متولی ندادند، آیا طبق قانون سازمان حفاظت از محیط زیست میتواند از آنها شکایت کند تا سازمانها مجبور به همکاری شوند؟
بنابراین ضرورت دارد مجموعه این موارد بررسی شود؛ چراکه این آتشسوزیها همچنان ادامه خواهد داشت و ضرورت دارد ما به لحاظ فنی، منابع انسانی و امکانات؛ آمادگی لازم برای اطفای حریق جنگلها را داشته باشیم و گریزی غیر از این وجود ندارد،زیرا نبود سیستم اطفای حریق میتواند منجر به خسارتهای زیست محیطی گستردهای شود که این خسارتها شامل آلودگی هوا و خاک، از بین رفتن پوشش گیاهی، آسیب به حیات وحش و تغییرات اقلیمی میشود. از دست رفتن منابع طبیعی و افزایش گازهای گلخانهای نیز از دیگر عواقب نبود سیستمهای اطفای حریق است.
همکاری دیگر نهادها با سازمان حفاظت از محیط زیست برای اطفای حریق چگونه است؟
همه دستگاهها و سازمانها موظف به همکاری با سازمان محیط زیست هستند، اما واقعیت این است که این سازمانها از جمله سازمان آتشنشانی آمادگی لازم برای مواجهه با آتشسوزی در این ارتفاعات را ندارند، ضمن آنکه امکانات آنها نیز مناسب برای استفاده در ارتفاعات زاگرس نیست. از آنجا که مسائل محیط زیستی خیلی بحرانی شده، کاری که ما میتوانیم برای کشورمان انجام دهیم این است که حفاظت از محیط زیست – نه تنها در حوزه پیشگیری از آتشسوزی- باید در دستور کار همه سازمانها قرار گیرد و بخشی از فعالیتهای خود را در حوزه محیط زیست تعریف کنند، زیرا با توجه به شرایط فعلی کشور سازمان جنگلهای محیط زیست به تنهایی نمیتواند مسائل موجود را حل کند.
دلیل آتشسوزیهای عمدی در جنگلهای زاگرس چیست؟
متأسفانه موارد عمدی متعددی اثبات شده که آتشافروزی با انگیزه افزایش سطح زمینهای کشاورزی صورت گرفته است.
حفاظت از زاگرس به چه دلایلی مهم و حیاتی است؟
ما با از دست دادن یک اصله درخت هم ضرر میکنیم و حتی به سایه درختان خشکیده هم نیاز داریم. ما از هم اکنون با بحران آب مواجه شدهایم و اگر زاگرس – که عرصه ذخیرهکننده آبهای شیرین کشور است- را از دست بدهیم، افزون بر بحران آب، مسئله گرد و غبار هم از مرز بحران عبور خواهد کرد و مسائل متعدد دیگری برای کشور به وجود میآید. برخلاف آنچه در اخبار درباره سطحی بودن آتشسوزیهای زاگرس منتشر میشود، این آتشسوزیهای به ظاهر سطحی افزون بر ایجاد آلودگی هوا و خاک، از بین رفتن پوشش گیاهی و آسیب جبرانناپذیر به حیات وحش، زادآوری نهالها را از بین میبرد و آینده این اکوسیستم را با چالشهای بسیار جدی مواجه میکند. حالا بماند که آتشسوزی تنها چالش جنگلهای زاگرس نیست و چرای بیرویه دام – چندین برابر ظرفیت این جنگلها – بلای دیگری است که از چند دهه گذشته به جان جنگلهای زاگرس افتاده است. همچنین فرسایش خاک ناشی از زراعت یک میلیون هکتار گندم در این جنگلها مورد دیگری بوده که جنگلهای زاگرس را از چالش اشباع کرده و به مرز ابرچالش رسانده است.
با این حال اقدامهایی که انجام میدهیم در حد تزئین امور است و تا زمانی که همه نهادها، دستگاهها و سازمانها وظایف محیط زیستی خود را به درستی آموزش نبینند و به آنها عمل نکنند راه به جایی نخواهیم برد که البته اطلاعرسانیها و آموزش به مردم، نهادها و سازمانهای کشور وظیفه سازمان حفاظت از محیط زیست و سازمان جنگلهاست تا آنها را با خود همراه کنند.
در مصائب زیست محیطی از این دست، سهم دولت پررنگتر است یا مردم؟
به اعتقاد من مردم نقشی در مصائب محیط زیستی ندارند و دولتها مسبب مشکلات به وجود آمده هستند؛ چراکه وظیفه دولتها بوده که در حوزههای مختلف کشاورزی، دامپروری، مصرف آب، مسئله انرژی و... برنامهریزی کنند. اما دلیل اینکه ما بر همکاری مردم تأکید داریم این است که اعتقاد داریم با وجود آنکه مردم در ایجاد مشکلات محیط زیستی نقش چندانی نداشتهاند ولی میتوانند در درمان این مشکلات نقش مؤثری داشته باشند؛ چراکه مردم به عنوان منابع فکری، مالی و سیاسی میتوانند پشتیبان باشند و به مسئولان کمک کنند و هنگامی که جامعهای آگاه باشد اگر مدیران بخواهند تصمیمهای غلط یا جسورانهای برای حل مسائل بگیرند، مردم مانع آنها میشوند، در واقع مردم نقش مؤثری در اجرای تصمیمهای درست دارند.
نظر شما