برخلاف ادعای صهیونیستها، گفتمان انقلابی جمهوری اسلامی نه تنها منشأ این دشمنی نیست بلکه فقط واکنشی در برابر آن است. اگر واقعیت سرمایهداری غرب را در متن تاریخ واکاوی کنیم، بهجز انحصارگرایی، به صفت بارزی برای آن نخواهیم رسید و این صفت در تعریف رایج از سرمایهداری، به عنوان نظامی اقتصادی مبتنی بر مالکیت خصوصی و کسب حداکثر سود با راهبردهای عقلانیت و کارآفرینی نمیگنجد.
انحصارگرایی بینالمللی، کشورها را به دو بخش مرکز و پیرامون تقسیم میکند. پیرامون، نیروی کار و مواد خام را به مرکز و مرکز، محصول قابل مصرف را به پیرامون عرضه میکند. انحصار هم در تقاضا و هم در عرضه صورت میگیرد. با انحصار در تقاضا، دست مردم پیرامون برای قیمتگذاری بر نیروی کار و مواد خام و با انحصار در عرضه، دست آنها برای قیمتگذاری بر محصولات مورد نیازشان که توسط مرکز به فروش میرسد، بسته میشود. انحصارگرایی این فرصت را به مرکز میدهد تا نیروی کار و مواد خام را به کمترین قیمت از پیرامون خریداری کرده و محصولات خود را به بالاترین قیمت به آن بفروشد. حاصل چنین روندی، فقر روزافزون بخش بزرگی از مردم جهان است.
کشورهای مرکز تاکنون انحصارگرایی را با سه روش استعمار کهن، نو و فرانو در کشورهای پیرامون پیش بردهاند. در استعمار کهن که با جنگ جهانی دوم پایان یافت، کشورهای مرکز با اشغال نظامی کشورهای پیرامون، آشکارا امتیاز صادرات و وارداتشان را در انحصار گرفته و آنها را از تبادل آزاد با کشورهای دیگر بازمیداشتند. در استعمار نو، سیاستهای انحصارگرا از طریق دولتهای دستنشانده، نهادهای بینالمللی و شرکتهای چندملیتی در پیرامون پیش میرود. استعمار فرانو، پیشرفتهترین روش انحصارگرایی است که در جریان آن، با پیشگیری از ارتقای سطح دانش کشورهای پیرامون و دستکاری فرهنگ آنها، امکان هرگونه مقاومت در نطفه نابود میشود.
انحصارگرایی غرب بهزودی بیشتر از هر نقطه دیگری از جهان، بر غرب آسیا متمرکز شد؛ چون مهمترین ظرفیتها و در عین حال بزرگترین تهدیدهای خود را در این منطقه یافت. ظرفیتها عبارتاند از: ۱- ذخایر بزرگ نفت و گاز ۲- آبراههای بینالمللی. این تهدیدها کشورهای غربی را واداشت انحصارگرایی در غرب آسیا را بهطور عریانتری، زورمندانه کنند و این کار با تبدیل صهیونیسم از یک آرمان مذهبی به واقعیت سیاسی، صورت گرفت. بنابر اسناد تاریخی، آرمان صهیونیسم که عبارت است از تشکیل دولت یهودی در فلسطین، نخستینبار در قرن ۱۷ میلادی توسط پیوریتانهای مسیحی مطرح شده بود. آنان معتقد بودند مقدمه ظهور مسیح، با بنای معبد سلیمان و تشکیل دولت یهودی فراهم میشود. در نیمه قرن ۱۹ با جدی شدن تهدید مسلمانان برای انحصارگرایی غرب، لرد ارل شافتسبُری هفتم، سیاستمدار انگلیسی گفت: «اسکان یهودیان در فلسطین نه تنها برای انگلستان که برای غرب متمدن سودمند خواهد بود». در ۱۸۴۰ روزنامه تایمز لندن آشکار کرد پنج قدرت بزرگ جهانی حامی استقرار یهودیان در فلسطین هستند. تئودور هرتسل، بنیانگذار صهیونیسم، اعلام کرد: «یهودیان حلّال مشکل غرب در خاورمیانه هستند». در یک جمله مأموریت صهیونیسم، هموار کردن مسیر غارتگری غربیان در غرب آسیا با پیشگیری قهرآمیز از وحدت و رشد علمی مسلمانان است.
۸ مرداد ۱۴۰۴ - ۰۴:۲۸
کد خبر: ۱۰۸۵۱۷۸
دشمنی صهیونیسم با ایران، بخشی از دشمنی او با غرب آسیاست که در اهمیت این منطقه برای نظام سرمایهداری ریشه دارد.

زمان مطالعه: ۲ دقیقه
منبع: روزنامه قدس
نظر شما