در این محفل صمیمی که در محل سالن جلسات معاونت تبلیغات اسلامی حرم مطهر رضوی برگزار شد، شاعران آئینی تازهترین اشعار و سرودههای خود با موضوعهای مختلف مذهبی، اجتماعی و ملی را در سایه آرامش و معنویت بارگاه قدسی رضوی، قرائت کردند.
چراغ این بزم ادبیِ صمیمانه با شعرخوانی رضا رحیمی عنبران روشن شد. او که شاعری انقلابی است این بار دیوار نگاره صحن پیامبر اعظم(ص) حرم مطهر رضوی را دستمایه شعرش قرار داده و قصیده بلند و زیبایی که در این باره نوشته است را با صدایی آرام و سرشار از عشق و امید برای حاضران میخواند تا به مقام شامخ شهدای اقتدار ملی، ادای احترام کند؛
آیهی راجعون که بر لب ماست، آیت روشنی به سوی خداست
آیهی «ارجعی الی ربک»، پاسخ حق به سیدالشهداست
خواست مهلت امام قدر شبی، مطلع این قیام تاسوعاست
خواند «والفجر و لیال عشر»، مطلعالفجر، صبح عاشوراست
شد مهیای حرب در محراب، فکر الله اکبر فرداست
علی اصغر که راوی فتح است، سورهی نصر و آیت کبری ست
بی تشهد نماز کامل نیست، اوج معراج ما شهادت ماست
منظر ماست عشق و جانبازی، منطق ما فقط بر این مبناست
دست ماهم اگر جدا گردد، عهد ما با امام پابرجاست
آنچه از مشک آب ریخته است، آرزوهای حضرت سقاست
تا علم در کف علمدار است، پرچم اقتدار ما بالاست
باور سبز و بال سرخ امروز، بر مدار سپیدهی فرداست
رکن دین لااله الا الله، اصل ایمان ولایت مولاست
به یدالله فوق ایدیهم، دست شیعه فقط به دست خداست
به امان نامه تن نخواهد داد، آنکه سر باز سیدالشهداست
اینک ابن زیاد اسرائیل، و یزید زمانه آمریکاست!
نپذیریم صلح تحمیلی، ما و سازش؟ نه راه شیعه جداست
بین هر کارزار پیروزیم، تا صلاح و سلاح اشک و دعاست
راه نیل از فرات میگذرد، مقصد شیعه مسجد الاقصاست
آری ای ملت امام حسین ، راه ما امتداد عاشوراست
آه از لحظههای تلخ وداع، لحظههایی که سخت جانفرساست
تا قیامت قیام او باقیست، اشکها چشمه چشمه آب بقاست
باتو از شام و کوفه میگویم، گرچه تاریخ کاملا گویاست!
با خطابه عقیله مثل علی، برعلیه ستمگران برخاست
گفت: ای کوفیان کافر کیش، شام تاریک پیش روی شماست
آتشی در بهشت افکندید، به جهنم اگر روید رواست
کار دنیا همیشه برعکس است، کوفه تاریک خانهی دنیاست
خواهر زینبیِ ما امروز، وارث خطبههای رعد آساست
آسمان نگاه آبی ما، روشن از نور چادر زهراست
مبدا و مقصد شهادت ما، تا ابد مشهد امام رضاست
کی غم آخرالزمان داریم، حضرت صاحب الزمان با ماست
ایام ماه صفر، ماه اسارت آلالله و ماه حزن و اندوه اهل بیت(ع) است و غلامرضا غلامپور دهسرخی، یکی دیگر از شعرای آئینی حاضر در این بزم ادبی در دل تاریکی شب با شعلهای از شمع شعر سری به خرابه شام زده است و با زبان شعر مرثیهخوان دختر سه ساله ارباب؛ حضرت رقیه خاتون(س) شده است، تا با واژههای شعرش مرهمی بر دل داغدار کاروان عاشورائیان بگذارد؛
در خرابه غیر اشک و آه در بستر نداشت
همچو شمعی جز هوای سوختن در سر نداشت
تا که از سنگ حوادث قلب آن کودک شکست
غصهاش بسیار گشت و قصهاش آخر نداشت
غنچه دور از باغ بود و عمهای دلخسته بود
داغ گلهای پیمبر را کسی باور نداشت
ناله میزد در دل شب کودکی دلتنگ بود
خواهشی جز دیدن بابا و چشم تر نداشت
تا که روشن شد دل ویرانه از نور خدا
خلوت ماه و ستاره قصهای دیگر نداشت
درد دل میکرد گاهی زیر لب میگفت آه
بعد تو بابا رقیه سایهای بر سر نداشت
ای سرت خورشید نیزه جان به قربان سرت
این سر در تشت زر بابا مگر پیکر نداشت
محفل بزم یزید و خیزران و دیدهام
تاب دیدار گلی خونین و تشت زر نداشت
غنچهای پرپر شد آن شب در خرابه وای من
هیچ باغی این همه آلالۀ پرپر نداشت
نوبت به سید امین موسوی که میرسد، حاضران را میهمان غزلی پر احساس و شورانگیز میکند، غزلی که از آن بوی عشق به اهل بیت(ع) و وطن پرستی به مشام میرسد؛
جامه عزت ببین عشق در آن تن زده
داغ تو در قلب ما نقش تهمتن زده
شادی اگر میکند آل زیاد از کمی
بر غم این فتنهها کیست که دامن زده؟
خادم ملی دین در غم تو این چنین
عطر شهادت به خویش حضرت میهن زده
طعنه زدی گور را میشنوم سور را
رخت شهادت هراس در دل دشمن زده
سوگ و بلا تیزی لطف خدا بوده است
هرچه که آهنگری پتک بر آهن زده
از حرم شمس توس، آمدهای و رضا(ع)
بر دل تو تا ابد مهر نمردن زده
و علیاصغر شکفته، دیگر شاعر آئینی و خوش ذوق هم با خواندن غزلی با لهجه شیرین مشهدی در وصف خراسان و حال و هوای امام رضایی این سرزمین دلها را بر سر ذوق آورد؛
هیچ کجایی تو خودش مثل خُراسون نِدره
هرکه اهلِ مِشَده غُصۀ پنهون نِدره
اِقذِر اینجِ باصفایه به خدا که نِمدنی
هیچکی تو شهر مِشَدحال پریشون نِدره
ایوونِ طِلا خودش یک پا بهشتِ تِمومه
صفایِ بهشتِ شَ قصرسُلیمون نِدره
اینجِه زائرا همه خواهر برارَن پِندری
کُرد و لُر ترک و بلوچ بچۀ تهرون نِدره
گنبد و گلدِسته از هرجای شهر دیده مِره
ای صفا رَ بِخدا هیچ جای ایرون نِدره
رو به رو ضریح مِیَه هُرُّ و هُر اشکش مِریزه
اوکه هیچ جایِ دِگه دیدۀ گریون نِدره
به خدا دیوَنه شن انگاری همّی اَ دما
تویِ دنیا هیچ کجا ای همه حیرون نِدره
دور تا دور حرمش پر از گلِ شکفته یَه
عطر ای گل خَنَه ره ،گلاب کاشون نِدره
مِریضِ دکتر جواب کرده زیادهِ تو حرم
اینجِه درمون مِشَه هر دردی که درمون نِدره
شاعران آئینی محافل ادبی تشرف و شکوه خراسان نخستین محفل ادبی مشترک خود را در فضایی سرشار از معنویت و صفا در حرم مطهر رضوی برگزار کردند و چه بسا که این رویداد فرهنگی آغازگر فصلی جدید در همافزایی شاعران آئینی شهر بهشت و الگویی برای همنشینی و هماندیشی این شاعران باشد.
نظر شما