۱۴ مرداد ۱۴۰۴ - ۰۶:۱۲
کد خبر: ۱۰۸۶۵۸۲

زیارت پیاده اربعین گرچه با ظهور خودرو طی قرن گذشته کمرنگ شده بود، اما شتابی که خودرو به زندگی بشر داد فقط چند سالی به چشم آمد و نتوانست جای پای پیاده را بگیرد. مردم فارغ از چارچوب‌های مدرن و فهم صنعتی از جهان دوباره به این مسیر انسان‌ساز بازگشتند.

سیره علمایی با پای پیاده
زمان مطالعه: ۶ دقیقه

علمای بزرگ ایرانی نظیر آیت‌الله العظمی شاهرودی، محدث نوری و علامه امینی با اهتمام ویژه بر این سنت و حضور هر ساله خود و شاگردانشان در این مسیر، سنت پیاده‌روی اربعین را احیا و به عالم تشیع معرفی کردند. تا جایی که در دهه ۵۰ شمسی پیاده‌روی اربعین دوباره به مراسمی بزرگ تبدیل شد.

احیای دوباره اربعین

مراسم پیاده‌روی تا عصر مرجعیت شیخ انصاری با شکوه تمام رواج داشت. اما پس از آن کم‌رونق شد و با بروز جنگ‌ها و ظهور خودرو در مسیر فراموشی بود و تقریباً به فقرا اختصاص می‌یافت. مدتی بعد محدث نامدار میرزا حسین نوری این مراسم را در میان مردم رونقی دوباره بخشید.
شیخ آقابزرگ تهرانی که از نزدیک شاهد تلاش استادش بوده، می‌نویسد: استاد ما چون وضع را بدین منوال دید، به شیوه خداپسندانه پیاده‌روی همت گماشت و به آن ملتزم شد و در عید اضحی برای حمل اثاث و بار سفر، حیوان کرایه می‌کرد؛ ولی خود و یارانش پیاده راه می‌رفتند. به دلیل ضعف مزاج نمی‌توانست مسافت میان نجف تا کربلا را با گذراندن یک شب طی کند؛ همان ‌طور که رسم چنین بود. بنابراین سه شب در راه بود و بر اثر این اقدام، در سال‌های بعد رغبت مردم و صالحان به این موضوع بیشتر شد و دیگر عار محسوب نمی‌شد؛ به طوری که در برخی سال‌ها، تعداد خیمه‌های راهپیمایان به ۳۰عدد می‌رسید و در هر خیمه
۲۰ تا ۳۰ نفر بودند.

علمای بزرگ در مسیر امام حسین(ع)

در میان مراجع تقلید، پیاده‌روی اربعینی آیت‌الله العظمی سیدمحمود شاهرودی چیز دیگری بود. او را در کنار محدث نوری از احیاگران پیاده‌روی اربعین شمرده‌اند. با پای پیاده از نجف خارج می‌شد و به سوی کربلا حرکت می‌کرد و سپس سایر علما و طلاب حوزه به دنبالش به راه می‌افتادند.
زیارت اربعین که تمام می‌شد، بیشتر زائران سواره به نجف بازمی‌گشتند؛ اما آیت‌الله شاهرودی در بازگشت هم پای پیاده به نجف بازمی‌گشت. معروف است که این مرجع بزرگ ۴۰سفر با پای پیاده به زیارت امام حسین(ع) مشرف شده بود.
در این دوره علمای بزرگ بسیاری با این کاروان‌ها پیاده به کربلا می‌رفتند. علمایی نظیر مرحوم میرزای نائینی، مرحوم کمپانی و... . علامه امینی از جمله پیشتازان تثبیت و اشاعه شعائر حسینی بود و زیارت پیاده امام حسین(ع) را بر خود واجب می‌دانست و او را جمعی از مؤمنان و دوستانش همراهی می‌کردند.
آیت‌الله مرعشی ‌نجفی زمانی که در نجف بود بیش از ۲۵ بار با پای پیاده به زیارت امام حسین(ع) مشرف شد و در این مسیر تعداد قابل توجهی از طلاب همراهش بودند. امام موسی صدر نیز حضوری عاشقانه در پیاده‌روی اربعین داشت.

هروله‌کنان تا کربلا

شهید محراب آیت‌الله مدنی، در نجف از استادان سرشناس حوزه علمیه بود و عاشق همیشگی مراسم پیاده‌روی به کربلا و زیارت حرم اباعبدالله الحسین(ع).
یکی از همراهانش در یکی از این سفرها می‌گوید: در سفری که مصادف با زمستان بسیار سردی بود، همراه شهید آیت‌الله مدنی از نجف عازم کربلا شدیم تا در روز عرفه به زیارت امام حسین(ع) مشرف شویم. در این سفر مرحوم حجتی‌ کرمانی و مرحوم کافی نیز آیت‌الله مدنی را همراهی می‌کردند. در طول مسیر هر جا که برای استراحت توقف می‌کردیم، آیت‌الله مدنی چند حدیث می‌خواند و نکاتی اخلاقی می‌گفت و گاهی بحثی علمی مطرح می‌کرد.
در طویرج، ۲۰ کیلومتری کربلا گفت: از اینجا تا حرم را پابرهنه و هروله‌کنان ادامه دهیم. با اینکه پادرد و کسالت داشت، خودش جلو افتاد و آیه صفا و مروه را که در مراسم حج و سعی صفا و مروه خوانده می‌شود، هروله‌کنان می‌خواند و می‌رفت.
به شهر کربلا که رسیدیم گفت باید با همین حال خسته و پای آبله‌زده به حرم برویم. یاحسین‌گویان و گریه‌کنان جلو افتاد و به دنبالش وارد حرم حسینی شدیم تا با صدای مرحوم کافی، زیارت‌نامه را زمزمه کنیم و پای روضه و نوحه‌اش بنشینیم.

کاروان‌های حوزوی

به گفته حجت‌الاسلام محتشمی، در نجف بعضی حوزویان به صورت فردی حرکت می‌کردند که مجبور بودند توشه سفر را همراه خود بردارند و در هوای گرم و سوزان عراق، راه رفتن با کوله‌پشتی و بار بسیار دشوار بود؛ ولی کاروان‌هایی هم بود که معمولاً گاری یا وانت بزرگی اجاره می‌کردند و بار اصلی کاروان با آن منتقل می‌شد.
حوزه نجف دارای چند قافله رسمی معروف و بزرگ بود. در این قافله‌ها حدود ۴۰ تا ۵۰ نفر عضو ثابت بودند و تعدادی هم در هر مسیر به آنان اضافه می‌شدند.
برخی از کاروان‌ها مخصوص و مربوط به بیوت مراجع یا مدارس نجف بود؛ مثل کاروان بیت آیت‌الله شاهرودی یا کاروان مدرسه قزوینی‌ها که در چنین کاروان‌هایی معمولاً فرد غریبه وجود نداشت،ولی یکی دو قافله معتبر بودند که طلاب علاقه‌مند اغلب با آن‌ها سفر می‌کردند: یکی قافله منسوب به شهید محراب، آیت‌الله مدنی(ره) که با توجه به روحیات عارفانه و خصوصیات اخلاقی وی، بسیاری از طلاب وارسته سعی می‌کردند در محضر او باشند و دیگری قافله شیخ محمدعلی کاشانی که از مدرسه آیت‌الله بروجردی(ره) حرکت می‌کرد و مرحوم آیت‌الله شهید حاج‌آقا مصطفی خمینی هم با این قافله به کربلا مشرف می‌شد.

اعجاب علمی در مسیر معنوی

آیت‌الله حاج‌آقا مصطفی خمینی در مراسم پیاده‌روی کربلا حضوری پیوسته و جدی داشت. مقید بود در تمام ایام زیارت‌های مخصوص امام حسین(ع)؛ اول و نیمه رجب، نیمه شعبان، عرفه و به‌ویژه اربعین، پیاده از نجف به کربلا برود.
خوش‌مشرب و خوش‌مسافرت بود و سعی می‌کرد به کسی سخت نگذرد و مواظب بود کسی عقب نیفتد و جا نماند. بدون توجه به جایگاه علمی خودش و پدرش مانند یک طلبه ساده به همسفرانش خدمت می‌کرد. هنگام توقف و استراحت هم به بحث علمی می‌پرداخت. یکی از علمای همراهش می‌گوید در باغی اتراق کردیم و همه فضلا دور حاج‌آقا مصطفی را گرفتند. هر کدام در یکی از رشته‌های علوم حوزوی سؤالی می‌پرسید و او جواب می‌داد. چهار ساعت از فقه، اصول، فلسفه، تفسیر، عرفان و اخلاق پرسیدند و بدون مطالعه و مراجعه به کتابی همه را پاسخ داد که اعجاب‌انگیز بود.
گاه پایش تاول می‌زد و زخمی می‌شد، ولی به راهش ادامه می‌داد و اصرار دوستان برای سواره رفتن بخشی از مسیر فایده‌ای نداشت. به نزدیک کربلا که می‌رسید و نگاهش به گنبد و گلدسته‌های حرم و پرچم سرخ حسینی می‌افتاد، اشکی بود که از چشمانش سرازیر می‌شد و ذکر مصیبتی که زمزمه می‌کرد و به سر و سینه می‌زد... .

عاشقانه با امام صدر

امام موسی صدر، رهبر شیعیان لبنان که توسط صهیونیست‌ها ربوده و ناپدید شد، یکی از شیفتگان مراسم پیاده‌روی اربعین از نجف به کربلا بود. یکی از همراهانش می‌گوید: همراه امام موسی صدر با پای پیاده از نجف به کربلا می‌رفتیم، در این سفر حضوری عاشقانه داشت. در وقت دعا و زیارت عاشورا، از همه باحال‌تر بود و چشمانش از شدت گریه سرخ می‌شد. وقتی خودش به ذکر مصیبت و خواندن اشعار و نوحه‌سرایی می‌پرداخت، با حال جانکاهی در مصیبت اهل بیت(ع) اشعار فارسی و عربی را به فصاحت تمام می‌خواند. حتی هنگام کار و حمل اثاثیه سفر هم بیش از همه کار می‌کرد. به وقتش شوخی و مزاح هم می‌کرد؛ اما مزاح‌هایی که جنبه علمی و اخلاقی جالبی داشت.

از روی نعش من بروید!

مرحوم رحیمیان از اعضای بیت امام(ره) که سال‌ها در نجف بود، می‌گوید: هنگام ظهر و مغرب به هر نقطه که می‌رسیدی حق عبور از آنجا را نداشتی؛ چون مالک و ساکن نخلستان سر راه ایستاده بود و زائران را به ضیافت خانه‌اش فرامی‌خواند. راه خاکی کربلا را بخشی از حریم خانه‌اش می‌دانست و خارج شدن میهمان را بدون صرف ناهار یا شام، ننگی بزرگ می‌پنداشت.
گاهی که قصد داشتیم تا پاسی از شب به راه خود ادامه دهیم، عربی روستایی جلو می‌آمد و اصرار می‌کرد و اگر نتیجه نمی‌گرفت، تهدید می‌کرد و با شدت و غضب، تفنگش را آماده شلیک می‌کرد؛ البته نه برای کشتن میهمانان، بلکه آن را به میهمان می‌داد و می‌گفت: باید از روی نعش من بروید!
نشانه بزرگی و بزرگواری این عرب‌ها، بزرگ‌تر بودن سالن پذیرایی از خانه‌شان بود. سالن پذیرایی یا «مضیف» از نِی و شاخه‌های خرما به صورت کانالی با سقف مدوّر ساخته می‌شد و دو سوی آن باز بود و در برابر سرما و گرما کاملاً عایق بود و در تابستان با پاشیدن آب روی آن، هوای درون آن خنک می‌شد.
بزرگ خانواده یا عشیره با میهمانان می‌نشست و جوان‌ها پذیرایی می‌کردند و بهترین چیزهایشان را در طبق اخلاص می‌گذاشتند. همه زندگی‌شان وقف امام حسین(ع) و زائران آن حضرت بود.

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

حرم مطهر رضوی

کاظمین

کربلا

مسجدالنبی

مسجدالحرام

حرم حضرت معصومه

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • مدیر سایت مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات پس از تأیید منتشر می‌شود.
captcha