۱۵ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۲:۰۰
کد خبر: ۱۰۸۶۸۶۰

در دنیای پیچیدۀ امروز، پرورش نوجوانانی با بصیرت سیاسی و اجتماعی، نه تنها یک ضرورت تربیتی، بلکه سرمایه‌ای برای آینده‌ای روشن است. اما چگونه می‌توان ذهن پرسشگر نوجوانان را به‌سوی تحلیل عمیق مسائل سیاسی هدایت کرد؟

چگونه بصیرت سیاسی را در نوجوانان تقویت کنیم؟
زمان مطالعه: ۱۳ دقیقه
سیاست، تنها عرصه‌ای برای تصمیم‌گیران و بزرگان نیست؛ بلکه جریانی زنده است که بر زندگی تک‌تک ما سایه می‌افکند. نوجوانان، با آن شور جوانی و فطرت پاکشان، بیش از هر زمان دیگری نیازمند درک این جریان‌ها هستند تا نه در دام شعارهای فریبنده گرفتار آیند و نه در برابر امواج تحریف‌ها آسیب‌پذیر شوند.

اما بصیرت سیاسی چیست؟ آیا می‌توان به نوجوانان آموخت که رویدادها را فراتر از ظواهر ببینند و در پسِ هر حادثه، شبکه‌ای از علت‌ها و معلول‌ها را کشف کنند؟

برای پاسخ به این پرسش، به سراغ حجت‌الاسلام والمسلمین محمد وحیدی، پژوهشگر تاریخ و تحلیلگر مسائل سیاسی رفته‌ایم.

اینک این مصاحبه را با امید به آنکه گامی در جهت پرورش نسلی بصیر و آگاه باشد، به پیشگاه شما تقدیم می‌کنیم.

باتشکر صمیمانه از فرصتی که در اختیار خبرگزاری رسمی حوزه قرار دادید در ابتدا بفرمایید :

بصیرت سیاسی در نوجوانان چگونه تعریف می‌شود؟

بصیرت به معنای نگاه عمیق و تحلیلی به مسائل است، و اگر این نگاه در حوزۀ سیاسی وجود داشته باشد، به آن «بصیرت سیاسی» می‌گویند. یعنی فرد بتواند رویدادها و قضایای سیاسی را به صورت سیستماتیک تحلیل کند، علت و معلول ها را ببیند، و مسائل را در یک فضای سه‌بعدی (گذشته و قضایای هم عرض که میتواند با آن مرتبط باشد) و تحلیل آینده ارزیابی نماید.

موانع بصیرت سیاسی در نوجوانان

اگرچه نوجوانان از انرژی و اشتیاق بالایی برای مشارکت در مسائل سیاسی برخوردارند، اما تحلیل‌های آنها گاهی با محدودیت‌هایی همراه است. یکی از این چالش‌ها، کمبود تجربه است؛ به‌دلیل سن پایین و مواجهۀ کمتر با مسائل پیچیدۀ سیاسی، ممکن است تحلیل‌هایشان سطحی‌تر باشد. علاوه بر این، عدم پیگیری مستمر مسائل سیاسی نیز نقش دارد، چراکه فضای ذهنی نوجوانان معمولاً بیشتر معطوف به دغدغه‌های شخصی، تحصیلی و اجتماعی است و در نتیجه، کمتر به سیاست توجه می‌کنند.

از سوی دیگر، تأثیرپذیری از فضای احساسی نیز می‌تواند تحلیل آنها را تحت‌الشعاع قرار دهد؛ گاهی تحت تأثیر جو هیجانی یا شعارهای ساده‌انگارانه قرار می‌گیرند و کمتر به ارزیابی عقلانی و عمیق مسائل می‌پردازند. بنابراین، هرچند حضور نوجوانان در عرصه‌های سیاسی می‌تواند امیدبخش باشد، اما پرورش تفکر نقادانه و آگاهی عمیق‌تر در این زمینه ضروری به نظر می‌رسد.

امتیازات بصیرت سیاسی در نوجوانان

پاکی و عدالت‌طلبی: نوجوانان معمولاً با انگیزه‌های خالص‌تر و دور از منافع شخصی به مسائل نگاه می‌کنند، بنابراین تحلیل‌هایشان کمتر آلوده به سیاست‌بازی‌های رایج است.

تازگی ذهن: ذهن نوجوان به‌دلیل پیش‌داوری‌های کمتر، گاهی نگاههای نو و خلاقانه‌تری به مسائل دارد.

اشتیاق یادگیری: اگر نوجوانی علاقه‌مند به سیاست شود، با انرژی و کنجکاوی بیشتری به مطالعه و تحلیل می‌پردازد.

بنابراین بصیرت سیاسی در نوجوانان ممکن است به‌دلیل کمبود تجربه محدود باشد، اما از جهت اخلاقی و انگیزشی می‌تواند بسیار ارزشمند باشد. تقویت مطالعۀ تحلیلی، گفت‌وگوهای منطقی و آشنایی با تاریخ سیاسی می‌تواند به رشد بصیرت سیاسی نوجوانان کمک کند.

بصیرت سیاسی چگونه شکل می گیرد؟

بصیرت سیاسی یعنی اینکه اتفاقات را تنها به صورت یک نقطه مجزا نبینیم، بلکه آن را در یک شبکه به هم پیوسته از علت‌ها و معلول‌ها تحلیل کنیم. اتفاقات قبلی و بعدی و در یک فضای سه بعدی آن را ببینیم وقتی اتفاقی رخ می‌دهد، بصیرت سیاسی به ما کمک می‌کند نه فقط خود رویداد، بلکه ارتباطش با جریان‌های بزرگتر و نتایج احتمالی آینده را ببینیم. مثل این است که به جای نگاه کردن به یک دانه تسبیح، تمام رشته آن را دنبال کنیم تا بفهمیم این دانه خاص چرا اینجا قرار گرفته و حرکت بعدی چیست. مثل جریانات اخیر کشورمان که پیش بینی کنیم آیا جنگ می‌شود یا نمی‌شود؟

مثلاً وقتی مقام معظم رهبری تاکید می‌کنند اقتدار داشتن، مانع جنگ می‌شود، این یک تحلیل بصیرتی است: اگر کشوری ضعیف به نظر برسد، دشمن جرأت حمله پیدا می‌کند، اما اگر قوی و هوشیار باشد، حتی فکر تجاوز هم به ذهن دشمن خطور نمی‌کند. این یعنی پیش از وقوع جنگ، با تقویت اقتدار نظامی و دیپلماسی هوشمند، می‌توان از آن جلوگیری کرد.

پس بصیرت سیاسی دو بخش دارد:

تحلیل چندلایه: دیدن رویدادها در چارچوب زمان (گذشته، حال، آینده) و فضای سیاسی گسترده‌تر.

عمل هوشمندانه: تنظیم مواضع و اقدامات امروز بر اساس این تحلیل، تا از تهدیدها جلوگیری کنیم یا فرصت‌ها را تقویت نماییم.

چه راهکارهای عملی برای افزایش آگاهی سیاسی و اجتماعی فرزندانمان پیشنهاد می‌کنید؟

راهکارهای عملی برای بصیرت سیاسی فرزندان این است که یاد بدهیم در همه مسائل و اتفاقات نگاه تحلیلی داشته باشند.

برای تربیت فرزندانی با آگاهی سیاسی و اجتماعی، باید از همان سال‌های نخست زندگی، مهارت تحلیل رویدادها را در وجودشان نهادینه کنیم. این آموزش با تمرین عملی تحلیل مسائل روزمره محقق می‌شود.

وقتی فرزندمان در امتحانی نتیجه مطلوب نگرفته، این فرصت ارزشمندی است تا به او بیاموزیم که هیچ رویدادی به تنهایی رخ نمی‌دهد، بلکه زنجیره‌ای از عوامل در شکل‌گیری آن مؤثر بوده‌اند.

در چنین موقعیتی، به جای سرزنش یا قضاوت شتابزده، همراه فرزندمان می‌نشینیم و با هم واکاوی می‌کنیم که این نتیجه، محصول چه عواملی بوده است؟

آیا برنامه‌ریزی تحصیلی مناسبی داشت؟ آیا در کلاس با تمرکز کامل حضور می‌یافت؟ آیا به درس خوب گوش نمی داده؟ آیا مشکلات عاطفی یا خانوادگی بر عملکردش تأثیر گذاشته؟ آیا کیفیت آموزش و فضای مدرسه مطلوب بوده؟ این رویکرد تحلیلی را می‌توان به تمام جنبه‌های زندگی تعمیم داد.

ما باید به آنها کمک کنیم علت اتفاقات خوب یا بد را در زندگی‌شان پیدا کنند.

همین روش را هنگام بررسی موفقیت‌ها نیز به کار می‌گیریم.

اگر فرزندمان در زمینه‌ای به نتیجه خوبی رسید، با هم بررسی می‌کنیم که این موفقیت مرهون چه عواملی بوده: پشتکار شخصی، حمایت خانواده، راهنمایی‌های معلمان یا فرصت‌های محیطی. این تمرین مستمر، ذهن فرزندمان را برای درک پیچیدگی‌های مسائل اجتماعی و سیاسی آماده می‌سازد.

به تدریج، این مهارت تحلیلی از حیطه مسائل شخصی فراتر رفته و به درک مسائل اجتماعی و سیاسی گسترش می‌یابد. فرزند ما می‌آموزد که تحولات سیاسی و اجتماعی نیز مانند مسائل شخصی، ریشه در عوامل متعدد و درهم‌تنیده‌ای دارند و برای درک آن‌ها باید از نگاه تک‌بعدی و سطحی پرهیز کرد. این‌گونه است که فرزندی با بصیرت سیاسی و اجتماعی پرورش می‌یابد؛ فرزندی که می‌داند هر پدیده‌ای را باید در شبکه‌ای از علل و عوامل بررسی کرد و از قضاوت‌های شتابزده پرهیز نمود.

پرورش ذهن تحلیلگر و ایجاد بصیرت سیاسی در فرزندان از طریق روایت‌های تاریخی

برای تربیت نسلی آگاه و دارای بصیرت سیاسی، باید از همان سال‌های نخست زندگی، ذهن فرزندانمان را با شیوه‌ای طبیعی و جذاب با تحلیل رویدادها آشنا کنیم. این آموزش را می‌توانیم با روایت داستان‌های تاریخی و مذهبی آغاز کنیم، اما نه به صورت نقل صرف حوادث، بلکه با واکاوی علل و عوامل شکل‌دهنده هر رویداد.

وقتی واقعه عاشورا را برای فرزندمان روایت می‌کنیم، نباید آن را به یک گزارش ساده از شهادت امام حسین(ع) در روز عاشورا تقلیل دهیم. بلکه باید این رویداد را همچون حلقه‌ای از زنجیره‌ای طولانی نشان دهیم که ریشه‌هایش به دوران پیامبر(ص) بازمی‌گردد. برای نمونه می‌توانیم توضیح دهیم چگونه رفتارهای منافقان در زمان پیامبر(ص)، زمینه‌ساز حوادث پس از ایشان شد، یا چگونه تغییرات تدریجی در ارزش‌های جامعه آن روز، به تراژدی کربلا انجامید.

این روش را می‌توان در توضیح تمام وقایع تاریخی به کار برد. وقتی از نامه‌نگاری‌های امام حسین(ع) و پاسخ‌های نگرفته سخن می‌گوییم، این پرسش را مطرح می‌کنیم که چرا با وجود ایمان بسیاری از افراد، آن‌ها به یاری امام نشتافتند؟

این باعث می‌شود که بچه ها ذهن تحلیلگری پیدا می‌کنند

نسبت به مسائل اطرافشون خود، اوضاع جامعه و اوضاع سیاسی خود به دنبال علیت و چرایی آن می‌گردند و این باعث بوجود آمدن بصیرت سیاسی می‌گردد.

مدرسه و نظام آموزشی چگونه می‌تواند در این زمینه موثر باشد؟

نظام آموزشی فعلی ما عمدتاً نتیجه‌محور است و تنها به نمره و معدل دانش‌آموزان توجه می‌کند، بدون اینکه فرآیند یادگیری و تلاش‌های فردی آن‌ها را در نظر بگیرد.

این رویکرد دو مشکل اساسی ایجاد می‌کند: اول اینکه ذهن دانش‌آموزان را به نتیجه‌گرایی محض عادت می‌دهد و دوم اینکه باعث سرخوردگی دانش‌آموزانی می‌شود که به دلایلی خارج از اختیارشان نتایج مطلوب را کسب نکرده‌اند.

برای تبدیل این نظام به سیستم فرآیندمحور، باید به پیشرفت فردی هر دانش‌آموز توجه کنیم، نه مقایسه او با دیگران. وقتی دانش‌آموزی در درسی پیشرفت داشته، حتی اگر به نمره کامل نرسیده، این تلاش باید دیده و تقدیر شود.

همچنین باید عوامل زمینه‌ای موفقیت و شکست را بررسی کنیم آیا مشکل از شرایط خانوادگی بوده؟ از روش تدریس معلم؟ یا از کمبود امکانات آموزشی؟

در نتیجه، محوریت دانش آموز ممتاز بر اساس معدل بالا، نگاهی نتیجه گراست. اما اگر به جای نتیجه گرایی، بر فرایندمحوری تمرکز کنیم، هرچند این کار بسیار سخت است و شاید در سیستم آموزشی کلان کشوری امکانپذیر نباشد، در سطح مدرسه و به صورت جزئی شاید عملی شود. حتی در سطح کلی نیز میتوان نگاه هایی برای اجرای آن داشت، هرچند چالش های اجرایی زیادی وجود دارد.

در یک سیستم آموزشی ایده آل، باید فرایندمحور باشیم و زحمات دانش آموزان را ببینیم، نه صرفاً نتایج نهایی را. موانعی مانند شرایطی که دانش آموز در انتخاب آنها نقشی نداشته مثل مشکلات خانوادگی، محیط آموزشی نامناسب، یا حتی ویژگی های فردی مانند حافظه یا استعداد نباید مبنای قضاوت قرار گیرند. حافظه، استعداد، یا حتی زیبایی اموری خدادادی و تا حد زیادی خارج از کنترل فرد هستند و دانش آموز را نباید به خاطر آنها سرزنش کرد.

اما در مقابل، کم‌کاری، بازیگوشی، یا بی‌توجهی به درس، مواردی هستند که میتوان درباره آنها قضاوت کرد.

اگر بخواهیم دانش‌آموزانی بصیر و آگاه پرورش دهیم، خود سیستم آموزشی باید فرایندمحور باشد و به جای تأکید صرف بر نمره و معدل، تلاش‌ها، رشد و چالش‌های فردی دانش‌آموزان را در نظر بگیرد.

به جای تکیه بر آزمون‌های حافظه‌محور، باید پروژه‌های تحلیلی طراحی کنیم که تفکر عمیق را تقویت کنند. مثلاً در تاریخ، به جای پرسیدن تاریخ وقایع، از دانش‌آموزان بخواهیم علل و نتایج رویدادها را تحلیل کنند. استفاده از بازی‌های نقش‌آفرینی نیز می‌تواند به درک سیستماتیک مسائل کمک کند.

معلمان باید به جای انتقال صرف اطلاعات، مربیان تفکر تحلیلی باشند. آن‌ها باید به دانش‌آموزان بیاموزند که هر پدیده‌ای را در چارچوب علت‌ها و معلول‌هایش ببینند. این مهارت در آینده به آن‌ها کمک می‌کند مسائل سیاسی و اجتماعی را به صورت ریشه‌ای تحلیل کنند، نه اینکه صرفاً به ظواهر قضایا بسنده کنند.

چگونه به کودکان و نوجوانان بیاموزیم که دنباله‌رو افکار دیگران نباشند و درست و غلط را از هم تشخیص دهند؟

این موضوع نیازمند یک نگاه تربیتی بلندمدت، حوصله و سعه صدر زیاد است. یکی از اولین آموزش هایی که می توان نوعی بصیرت سیاسی، اجتماعی نامید (متناسب با سن کودک)، این است که به آنها یاد دهیم: «همه کسانی که با مهربانی و هدیه پیش می‌آیند، لزوماً دوست تو نیستند.»

آنها می‌توانند دشمن تو باشند یا دزد باشند.

این آموزش را از کودکی شروع میکنیم؛ مثلاً در داستان «شنگول و منگول و حبه انگور» به کودک می فهمانیم که هر غریبه‌ای که با شیرینی و خوراکی می‌آید، ممکن است دشمن یا خطرناک باشد. این درس، پایه‌ای برای هوشیاری اجتماعی است و در سنین بالاتر هم ادامه می‌یابد.

در نوجوانی این آموزشها را به فضای مجازی و رسانه‌ها گسترش دهیم:

-«هر خبری را باور نکن! اول منبعش را بررسی کن.»

-«کسانی که با حرفهای زیبا می‌آیند، ممکن است قصد فریب داشته باشند.»

- درباره خبرگزاری‌ها مشکوک، شایعات و تبلیغات دشمن صحبت کنیم و روش‌های تشخیص حقایق را آموزش دهیم.

تربیت سیاسی کودکان: پرورش تفکر مستقل به جای تحمیل عقاید

در فرآیند تربیت سیاسی کودکان، باید به یک اصل بنیادین توجه کرد: انسان ذاتاً موجودی انتخابگر است. این ویژگی در کودکان به شکل رفتارهایی که ما «لجبازی» می‌نامیم بروز می‌کند، اما در واقع نشانه‌ای از نیاز طبیعی آنان به استقلال فکری است.

مسئله تربیت سیاسی کودکان و نوجوانان مثل همان داستان شنگول و منگول است، اما در ابعاد بزرگتر. همان گرگی که با ظاهر فریبنده می‌آید، امروز در قالب شبکه‌های معاند و فضای مجازی خودنمایی می‌کند. تفاوتش فقط در شکل و شمایل است، اما ماهیتش همان است. نکته کلیدی اینجاست که ما این آموزش‌ها را در کودکی شروع می‌کنیم، اما متأسفانه ادامه نمی‌دهیم، در حالی که باید متناسب با رشد سنی فرزندان، این آگاهی‌بخشی را توسعه دهیم.

تربیت و تغییر در بزرگترها چه مقدار در بصیرت سیاسی بچه ها تاثیر دارد؟

محیط خانواده و رفتار والدین سنگ بنای اصلی شکل‌گیری تفکر سیاسی فرزندان است. بچه‌ها مثل اسفنج هستند که تمام رفتارها و گفتارهای پدر و مادر را جذب می‌کنند. امروزه با نسل آلفا روبرو هستیم که بیشتر از آنکه با والدینشان زندگی کنند، در فضای مجازی غرق شده‌اند. در چنین شرایطی، نقش والدین از آمر و ناهی به «راهنمای دلسوز» تغییر می‌کند. باید بپرسیم فرزندانمان چه کسی را بیشتر در کنار خود احساس می‌کنند؟ با چه کسی بیشتر انس دارند؟ اینجاست که تأثیر محیط آشکار می‌شود.

در سنین نوجوانی که گروه‌گرایی اوج می‌گیرد، تأثیر دوستان و محیط اجتماعی به شدت افزایش می‌یابد. ممکن است فرزندی از خانواده مذهبی تحت تأثیر دوستان غیرمذهبی قرار گیرد یا بالعکس. اینجا همان نقطه‌ای است که بصیرت سیاسی شکل گرفته در کودکی محک می‌خورد. والدین هوشمند به جای تحمیل عقاید، به فرزندانشان می‌آموزند که چگونه فکر کنند، نه اینکه چه فکر کنند. آنها می‌دانند که تربیت سیاسی مؤثر، شبیه کاشتن بذری است که باید به تدریج رشد کند، نه ساختن مجسمه‌ای که یکشبه ساخته شود. رمز موفقیت در تداوم، صبر و روش‌های غیرمستقیم آموزشی است، نه شتاب و تحمیل عقاید.

نقش بی‌بدیل والدین در تربیت سیاسی نوجوانان با تکیه بر فطرت پاک آنان

والدین همچنان سنگ بنای اصلی تربیت فرزندان هستند، حتی در عصر غلبه فضای مجازی. این یک اشتباه راهبردی است اگر پدر و مادرها به بهانه حضور پررنگ فضای مجازی، از نقش بی‌بدیل خود در تربیت عقب‌نشینی کنند. تجربه دفاع مقدس به وضوح نشان داد که چگونه نوجوانان با فطرت پاک و عدالت‌خواه خود می‌توانند درک عمیقی از حق و باطل داشته باشند و انتخاب‌های سرنوشت‌سازی انجام دهند.

فرصت طلایی تربیت نوجوانان در مسیر بصیرت سیاسی و اجتماعی

دوران نوجوانی با ویژگی‌های منحصر به فردی همراه است که آن را به بهترین زمان برای پرورش بصیرت سیاسی و اجتماعی تبدیل می‌کند. پاکی فطرت، شجاعت، صداقت و دوری از منفعت‌طلبی در این سن، نوجوانان را به تحلیلگرانی بی‌طرف و قضاوت‌کنندگانی منصف تبدیل می‌کند. نمونه‌های درخشان این ظرفیت را در تاریخ انقلاب و دفاع مقدس شاهد بودیم؛ نوجوانانی مانند شهید حسین فهمیده که با وجود سن کم، چنان بصیرت و شجاعتی از خود نشان دادند که مورد تقدیر امام راحل قرار گرفتند.

چگونه می‌توان از این ظرفیت بی‌نظیر بهره برد؟

برای بهره‌گیری از این ظرفیت بی‌نظیر نوجوانان در مسیر کسب بصیرت سیاسی و اجتماعی، باید از روش‌های جامع و اثربخشی استفاده کنیم که هم جنبه آموزشی داشته باشد و هم جنبه عملی. ابتدا لازم است آموزش‌ها را از پایه و به صورت اصولی آغاز کنیم، همان‌گونه که در دوران کودکی با داستان‌های ساده و جذاب، مفاهیم اولیه را منتقل می‌کردیم، در دوران نوجوانی نیز باید با ارائه روایت‌های واقعی و معرفی الگوهای ملموس مانند شهیدان نوجوان دفاع مقدس، به تقویت بینش سیاسی و اجتماعی آنان پرداخت. استفاده از خاطرات و وقایع تاریخی به عنوان ابزار آموزشی می‌تواند به نوجوانان کمک کند تا توانایی تحلیل و تشخیص حق از باطل را در خود پرورش دهند.

در گام بعدی، باید به تقویت مهارت‌های تحلیلی نوجوانان توجه ویژه‌ای داشت. این کار از طریق آموزش جریان‌شناسی و معرفی نحوه عملکرد گروه‌های مختلف فکری و سیاسی ممکن می‌شود. همچنین، پرورش توانایی نقد و ارزیابی اخبار و اطلاعات، به ویژه در فضای مجازی که امروزه به یکی از اصلی‌ترین منابع دریافت اطلاعات تبدیل شده است، از اهمیت بالایی برخوردار است. ایجاد فضای گفت‌وگوی آزاد و امن برای طرح پرسش‌ها و تبادل نظر نیز می‌تواند به نوجوانان کمک کند تا با اعتماد به نفس بیشتری به تحلیل مسائل بپردازند و دیدگاه‌های خود را بیان کنند.

الگوسازی عملی نیز یکی از مؤثرترین روش‌ها در این مسیر است. معرفی شخصیت‌های نوجوان موفق و بصیر در تاریخ معاصر به عنوان نمونه‌های عینی می‌تواند الهام‌بخش نوجوانان باشد. ارتباط دادن مفاهیم آموزشی به مسائل روز جامعه نیز به آنان کمک می‌کند تا بهتر با واقعیت‌های اطراف خود ارتباط برقرار کنند و درک عمیق‌تری از مسائل پیدا کنند.

در این میان، نقش خانواده و مربیان بسیار حیاتی است. والدین و معلمان باید با حفظ ارتباط عاطفی قوی و ایجاد فضایی صمیمی و باز، امکان بحث و تبادل نظر را برای نوجوانان فراهم کنند. پرهیز از تحمیل عقیده و تقویت روحیه پرسشگری و تحقیق در نوجوانان از جمله مواردی است که می‌تواند به آنان کمک کند تا با اعتماد به نفس بیشتری به تحلیل مسائل بپردازند و دیدگاه‌های خود را شکل دهند.

در نهایت، باید به این نکته توجه داشت که تربیت نسل بصیر و آگاه نیازمند صبر، برنامه‌ریزی و استفاده از روش‌های خلاقانه است. با بهره‌گیری از این روش‌ها می‌توانیم نسلی را پرورش دهیم که همانند نوجوانان دوران دفاع مقدس، با بصیرت و آگاهی، در عرصه‌های مختلف بدرخشند و آینده‌ای پرافتخار برای کشورمان رقم بزنند.

منبع: خبرگزاری رسمی حوزه

برچسب‌ها

حرم مطهر رضوی

کاظمین

کربلا

مسجدالنبی

مسجدالحرام

حرم حضرت معصومه

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • مدیر سایت مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات پس از تأیید منتشر می‌شود.
captcha