به گزارش قدس آنلاین، این فرمول جذاب همچنان به عنوان یک اصل مورد استفاده فیلمنامهنویسان آثار جنایی است. قرار دادن نقطه عطف نخست در پانزده دقیقه اول قسمت نخست نیز کلیشه امتحان پسداده ای است که نویسندگان از آن بهره میگیرند. سریال شغال به کارگردانی بهرنگ توفیقی و نوشته زامیاد سعدوندیان یکی از تازهترین نمونهها در این باب به حساب میآید که به تازگی پخش آن از پلتفرم فیلیمو آغاز شده است.
سعدوندیان که نگارش سریالهای زیادی را در کارنامه خود دارد، در شغال سراغ قصهای رفته که پیش از این نمونههای مشابه داشته است. با این تفاوت که بیشتر روی یک تم متمرکز شده و قصه خود را با محوریت موضوعی همچون: تجاوز پیش میبرد. اتفاقی که در همان قسمت نخست رخ داده و مهمترین نقطه عطف سریال به حساب میآید و الباقی قصه حول محور آن شکل میگیرد. آن هم پای میز پوکر که شخصیت مرکزی داستان کامیار کاویان، سند زمین پدرش را باخته و حال برای بیرون آمدن از این مخصمه وارد ماجرای هولناکتری میشود. شخصیتهای پای میز، تیپهای آشنایی هستند که وظیفه خود را در این سکانسها به شکل مطلوبی انجام میدهند.
به ویژه مرد میانسال برنده که شخصیتی خاکستری و در عین حال باورپذیر از کار درآمده است. در طرف دیگر، تماشاگر هم با شخصیت پر از نوسان و خوشگذران کامیار آشنا شده و متزلزل بودناش را به چشم میبیند که این ویژگی تزلزل رفتاری، کلید ورود «کامیار» به عنوان شخصیت محوری «شغال» به حساب میآید.
«آوا» ضلع دیگر شخصیتهای اصلی فیلمنامه است که بخش مهمی از بار دراماتیک قصه را به دوش میکشد؛ دختری از طبقه زیر سطح متوسط که به جای مادرش برای تمیز کردن خانه فرهاد کاویان، آمده و مورد تجاوز قرار میگیرد. قربانی اتفاقی که کوچکترین ربطی به آن نداشته و در عین حال رابطه دوستانهای هم با سیاوش برادر ناتنی کامیار دارد. موضوعی که در دو قسمت نخست شغال به چرایی آن اشارهای نشده و سعدوندیان و توفیقی باید دلیل قانع کنندهای برای این مثلث جور کنند.
با اضافه شدن شخصیتهایی همچون «عطا» که بچه محل «آوا» به حساب میآید و «آزاد» که هنوز وارد داستان نشده اما سایه سنگینی روی آن دارد، تنه اصلی قصه قطورتر شده و داستانکهایی هم شکل میگیرد. داستان فرعیهایی که حکم آب حیات را برای سریال داشته و نقشی کلیدی در عرض بخشیدن به داستان آن دارند.
برای مثال میتوان به ماجرای عبدی خلافکار محله و علاقهاش به مارال اشاره کرد که در قسمتهای بعدی «شغال» پررنگتر خواهد شد. همین طور رابطه بین کامیار و تارا که از کلیشههای آشنا در شکل دادن به آن استفاده زیادی شده است. زوج فرهاد و سیمین که هر کدام ازدواج ناموفقی در گذشته داشته و آرامش شکنندهای دارند، دیگر شخصیتهای کلیدی شغال به حساب میآیند که هر کدام داستانکهایی با خود دارند.
وکیل بودن سیمین هم تمهید خوبی برای قرار گرفتن او درموقعیتهای تنش زا است که مهمترین آن مربوط به پرونده دختر جوانی است که توسط مرد جوان متنفذی مورد توجه تجاوز قرار گرفته و در پایان قسمت دوم، یک نقطه عطف را رقم میزند. فرهاد کاویان هم با وجود آن که نقاط ابهام زیادی دارد اما اخلاقگرا و صاحب اصول به نظر رسیده و نگاه تماشاگر را معطوف به خود میکند.
بهرنگ توفیقی که سریالهای زیادی را کارگردانی کرده و تجربه تولید سریال برای پلتفرم هم دارد، در شغال تلاش کرده قصه را با ریتمی تند و پرتنش روایت کرده و آن را هم در دکوپاژ خود و هم در مونتاژ لحاظ کرده است. برای مثال میتوان به سکانس افتتاحیه شغال اشاره کرد که خوب از آب درآمده است. همین طور کابوسهای آوا که لا به لای سکانسهای بعدی برش خورده و مهیب بودن اتفاق را به خوبی به رخ تماشاگر میکشد.
توفیقی در کستینگ سریال خود، چهرههای شناخته شده این عرصه را در کنار بازیگران جوان قرار داده و ترکیب نسبتا متناسبی را به وجود آورده است. زوج شبنم مقدمی و مهدی سلطانی در نقشهای سیمین و فرهاد کاویان، یکی از نقاط قوت سریال به حساب میآیند که در کنار این دو باید به امیرحسین فتحی، سجاد بابایی و شهروز دلافکار اشاره کرد که با نقشهای خود تا حدود زیادی جفت و جور شدهاند. نورا محقق هم به لحاظ فیزیک و آناتومی صورت، کاملا مناسب نقش بوده و تماشاگر را به همذاتپنداری با خود وا میدارد.
نویسنده: محمد جلیلوند
نظر شما