به گزارش گروه فرهنگی قدس، امسال برخلاف چند سال گذشته، بازار رقابت میان فیلمهایی که به عنوان گزینه نهایی از سینمای ایران به نودوهشتمین دوره آکادمی اسکار معرفی خواهند شد داغ است؛ «پیرپسر»، «زن و بچه» و «غریزه» شانسهای اصلیاند و احتمال پیوستن «ناتور دشت» و «علت مرگ نامعلوم» نیز مطرح شده است. در میان این چند اثر در واقع رقابت اصلی میان دو فیلم نخست است، هر چند «پیر پسر» با فاکتورهایی که دارد راه را بر عرض اندام آثار دیگر میبندد و به نظر میرسد تنها نماینده شایسته و بیبدیل سینمای ایران در اسکار آینده خواهد بود؛ اما رضا درستکار؛ نویسنده، منتقد سینما و عضو هیئت داوران چهل و سومین جشنواره فجر به طور مفصل درباره چرایی و دلایل اهمیت «پیر پسر» و دست بالای این فیلم نسبت به سایر گزینهها نکاتی را مطرح و واکاوی کرده که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
درستکار در واکنش به این گمانهزنیها، با اشاره به اهمیت «پیر پسر» میگوید: گاهی یک فیلم امتیاز و افتخاراتی کسب میکند و جوایزی بدست میآورد و بخشی از اعتبارش را از حضور در رخدادهای بینالمللی میگیرد، اما به محض اینکه این رویدادها به پایان میرسد اعتبار فیلم هم منقضی میشود، اما «پیر پسر» چه به اسکار معرفی شود و چه نشود و چه جایزه بگیرد یا نگیرد، بیتردید و بیتعارف بهترین فیلم چند سال اخیر است، در واقع اگر نگوییم بهترین فیلم پس از انقلاب است قطعاً یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران است.
وی ادامه میدهد: به نظرم کاملاً مشخص است که چرا باید این فیلم انتخاب شود. وقتی همه چیز یک فیلم آن قدر درست باشد که مخاطب را اقناع کند، به قدر کافی سرگرمکننده باشد و زمانی که وارد مرحله بعدی میشویم به اندازه یک شاهنامه موضوعات بنیادین شناختی و تفکری و مسائل فرهنگی ما را بیان میکند؛ خب دیگر یک فیلم باید چه کار کند و دنبال چه چیزی هستیم؟
حسن پورشیرازی یک اتفاق فوق تصور را رقم زده است
عضو هیئت داوران دوره چهل و سوم فیلم فجر با اشاره به اهمیت این فیلم از منظر بازیگری و درخشش حسن پورشیرازی میگوید: من بارها گفتهام بهروز وثوقی را بسیار دوست دارم، او بازیگری است که چندین فیلم درجه یک دارد و با هیچ یک از بازیگران دیگر قابل قیاس نیست. البته این را هم باید اضافه کنم که وقتی میگویم «بهترین»، منظورم این نیست که عزتالله انتظامی، علی نصیریان یا حامد بهداد و ... را رد کنیم. نه! آنها هم در جایگاه خودشان بازیگران خوبی هستند و خدمت بزرگی به سینمای ایران و فرهنگ کردهاند. بعد از بهروز وثوقی، خسرو شکیبایی را برای فیلم «هامون» دوست داشتم. همین یک فیلم «هامون» برای کل سینمای ایران کافی است چه آن کسی که «هامون» را ساخت و چه آن بازیگری که در فیلم بازی کرده و «هامون» برای تاریخ بس است و با احترام به هنرمند نازنین و فرزانه، شادروان خسرو شکیبایی، اما امروز حسن پورشیرازی یک اتفاق فوق تصور را رقم زده و حتی اصلاً نمیشود گفت بازی کرده! در واقع حسن پورشیرازی پدیده دیگری است و موضوع اینجاست که حتی فرعیترین بازیگران این فیلم مانند محمدرضا داودنژاد در نقش غمخوار تا شاگرد او، همه به قدری این فضا را خوب اجرا کردهاند که نشان میدهد کارگردانی آن قدر خوب بوده که توانسته همه بازیگران را به درستی با یکدیگر هماهنگ کند و کنار هم قرار دهد.
درستکار در ادامه به پرسشی اشاره میکند که بارها در ایام برپایی چهل و سومین جشنواره فیلم فجر درباره عدم حضور «پیر پسر» در بخش مسابقه از او پرسیده بودند و با خنده ادامه میدهد: خب معلوم است که چرا این فیلم در بخش مسابقه نبود! که اگر بود دیگر شما جرئت این را نداشتید که به فیلم دیگری جایزه بدهید و تقریباً در تمام شاخهها باید به این فیلم جایزه تعلق میگرفت، زیرا هیچ فیلمی به این اندازه قدرتمند، اقناعکننده، گرم و پیامرسان نیست و من تاکنون هیچ فیلمی به این اندازه ضد اخلاقیات زشت، ضد امور منفی، ضد زنبارگی، ضد مشروبخواری و میگساری و... در تاریخ سینمای ایران ندیدهام و اینها امتیازات بزرگی است که این فیلم به وجود میآورد. در واقع عمق و اثر پیر پسر فراتر از آن چیزی است که ما تصور میکنیم که به نظرم هنوز کشف نشده و درباره آن خیلی حرفها گفته نشده است. بنابراین اصلاً مهم نیست به اسکار معرفی بشود یا نه. این فیلم جایزهای از تاریخ میگیرد که هیچ فیلمی به گرد پایش هم نمیرسد.
«غریزه» فیلمی برای فنهای سینماست
این منتقد سینما درباره «غریزه» دیگر فیلمی که احتمال حضورش در میان گزینههای اسکار وجود دارد، یادآور میشود: این فیلم را همان سال ۱۴۰۰ که ساخته شد دیدم، برای آن سال فیلم مهمی بود که توقیف هم شد و با توجه به فضای خفقانآوری که در سینما ایجاد شده بود و به ویژه با تغییراتی که به وجود آمد، فیلم خوبی بود اما من فکر نمیکنم در فضای ۱۴۰۴ آن قدرت را داشته باشد. با این حال فیلم تمیز، شسته رفته و استانداردی است به ویژه که یک جغرافیای خلاقه نابی را هم به وجود آورده که بیشتر مربوط میشود به فنهای سینما.
در حالی که ما وقتی درباره «پیر پسر» صحبت میکنیم فراتر از سینما حرف میزنیم. به نظر من میتوان از منظر فلسفه، حکمت، جغرافیای روانشناسانه و تبارشناسانه با این فیلم حرف زد اما در مورد «غریزه» نمیتوان این گونه گفت. هر چند که غریزه فیلم خوبی است اما در همان جغرافیای خلاقه تصویری خودش محدود باقی میماند.
سعید روستایی یک خط در میان فیلم خوب ساخته
درستکار در ادامه ارزیابی خود نسبت به گزینههای مطرح، درباره «زن و بچه» و سینمای سعید روستایی این طور اظهار میکند: من از طرفداران و هواداران سعید روستایی بودهام از همان فیلم «ابد و یک روز» که تاریخ سینمای ایران را به پیش و پس از خودش تقسیم کرده و معتقدم اگر امروز «پیر پسر»ی هم هست، بخش مهمش به دلیل فضایی است که «ابد و یک روز» به وجود آورده است. «برادران لیلا» را هم ستایش میکنم به ویژه آن سیلی که به مرد زد قابل ستایش است، هر چند که عدهای بدشان آمده و میگویند این سیلی را به صورت یک مرد و پدر زده در صورتی که چنین چیزی نیست و سیلی را به صورت جهل زده، سیلی به صورت کسی زده که سبب این همه ویرانی، فاجعه، خودفروشی و بدبختی خانواده شده است. من این دو فیلم را دوست دارم اما «متری شیش و نیم» از هر دو این فیلمها ضعیفتر است. من فکر میکنم سعید روستایی یک خط در میان جلو آمده؛ البته پیشنهادهایی که به سینما میدهد خیلی خوب است و تایپ سینما را عوض کرده اما اگر بخواهم با وجود فیلم جدید روستایی، اثری را انتخاب کنم به نظرم گزینه اصلی همان «پیر پسر» است.
ضرورت حضور فیلم در محافل و رویدادهای بینالمللی
وی در پاسخ به پرسشی دیگر مبنی بر اینکه آیا حضور یک فیلم در کن میتواند دلیل قانعکننده و متقنی برای انتخاب آن به عنوان نماینده در اسکار باشد، میگوید: اگر منصف باشیم و مانند برخی دوستان مغرضانه صحبت نکنیم، این گونه است که اگر شما یک تهیهکننده یا پخشکننده خارجی داشته باشی یا در ایونتها و محافل فستیوالی خارج و بازارهای فیلم شرکت کرده باشی و در کنار اینها، منتقدان و روزنامهنگاران خارجی هم برای فیلم مطلب نوشته باشند، این فاکتورها میتواند نقشآفرین باشد اما اینها امتیازات جانبی هستند و در معدل کلی فیلم میتوانند یک تفاوت کوچک به وجود بیاورند. همین حالا اگر ما «پیر پسر» را به اسکار هم بفرستیم من به شما میگویم که هیچ اتفاقی نمیافتد، برای بالاتر از «پیر پسر» هم اتفاقی رخ نمیدهد؛ چون فیلم باید برود و در گعدهها و میهمانیهای مختلف وارد شود. نمایش خصوصی برایش گرفته شود و باید فیلم را به دست اعضای آکادمی اسکار رساند و دستکم ۳ یا ۴ هزار نفر از اعضا آن را ببینند که بتوانند در انتخاب نهایی رأی غالب را بگیرند.
آوازه «پیر پسر» به اعضای آکادمی هم میرسد
البته من مطمئن هستم که آوازه «پیر پسر» به اعضای آکادمی هم میرسد بنابراین ممکن است برخی مشتاق باشند فیلم را ببینند. پس ضمن اینکه بر اهمیت حضور فیلم در جشنوارههای خارجی صحه میگذارم و میگویم بله قطعاً مؤثر است، اما همچنان تأکید میکنم هیچ اثری بالاتر از خوب بودن خودِ فیلم نیست.
چرا در سال ۷۶ «بچههای آسمان» رقابت را به «گبه» باخت؟
این منتقد در ادامه درباره اهمیت پرزنت کردن فیلم در رخدادهای بینالمللی به دوره هفتادمین دوره اسکار اشاره میکند و این طور ادامه میدهد: نخستین سالی که فیلم «بچههای آسمان» نامزد اسکار شد یک اتفاق تاریخی افتاد. همان زمان که میخواستند فیلم انتخاب کنند آقای هوشنگ گلمکانی پرزنتر فیلم «گبه» آقای مخلباف بود. «گبه» تقریباً در نصف جشنوارههای دنیا حضور داشت، نقدهای خیلی خوبی هم گرفت و جوایز بسیاری هم کسب کرده بود. در همان سال آقای گلمکانی عضو هیئت انتخاب فیلم برای اسکار بود و ایشان در لحظه آخر رأی جمع را تغییر و همه به اتفاق به فیلم «گبه» رأی میدهند و این فیلم به اسکار معرفی میشود.
حال که در همان سال کمپانی میراماکس فیلمی نداشت و به کمیته انتخاب فشار میآورد که «بچههای آسمان» را که قبلاً گرفته بودند به اسکار معرفی کنند و گفته بودند برایش اسکار میگیریم، اما در نهایت حرفهای آقای هاروی واینستین که رئیس کمپانی میراماکس بود در کمیته انتخاب افاقه نکرد و هیئت انتخاب فیلم «گبه» را برای اسکار فرستاد که هیچ موفقیتی هم بدست نیاورد و اساساً انتخابش اشتباه بود، زیرا با توجه به ذائقه داستانپردازانه قدرتمندی که در سینمای آمریکا وجود دارد و اینکه اساساً آکادمی اسکار نسبت به فیلمهایی با رویکرد آرتیستیک و هنری همسازی ندارد، «گبه» هم نتیجهای نگرفت.
اما سال بعد یعنی ۱۹۹۸، یک کار غیرقانونی انجام شد؛ «بچههای آسمان» برای بار دوم در کمیته اسکار بررسی شد و صحبتهای هاروی واینستین را به گوش کمیته انتخاب رساندند، تا آن زمان فیلم هم به جشنوارههای متعددی رفته بود و برای حضور در اسکار انتخاب و ارسال شد. اما آن سال کمپانی میراماکس به جز «بچههای آسمان»، فیلم «زندگی زیباست» از ایتالیا را هم داشت و اساساً برای کمپانی فرقی نمیکرد کدام فیلم برنده شود و دیگر روی «بچههای آسمان» تمرکز نکرد. در نهایت هر دو فیلم نامزد اسکار هفتاد و یکم شدند اما جایزه نهایی را به فیلم ایتالیایی دادند و دست سینمای ایران از اسکار خالی ماند.
مهم است که چه فیلمی با چه مختصاتی به اسکار ارائه میدهیم
در حال حاضر هم بحث اهم و مهم کردن موضوعات مختلف است. بله حضور در جشنوارهها مهم است اما در نهایت باید ببینیم چه چیزی را میخواهیم ارائه کنیم. من فکر میکنم «پیر پسر» داستان پر پیچ و خم و پر از ظرافت و لایهلایهای است که یک بهروز شدگی در شرایط اجتماعی، فرهنگی و تاریخی ما دارد که اگر کسی به آن دقت کند میتواند هزار برابر لذتش را ببرد و این فیلم قدرت را خود به خود به مخاطب انتقال میدهد و مبهوت آن میشود. در واقع به طور معجزهواری همه چیز این فیلم درآمده و فارغ از محتوا، همین بس که یک فیلم سرگرمکننده عالی داریم که خیلی خوب است و معتقدم تنها گزینه قابل قبول ما در اسکار است.
صبا کریمی
نظر شما