در پی درگذشت استاد محمود فرشچیان، پای صحبت چند تن از شاگردان او در حرم امام رضا(ع) نشستیم.

هنرمندی که هنر را زندگی کرد
زمان مطالعه: ۴ دقیقه

استاد فرشچیان هنرمندی بود که با دل و جان، هنر را زندگی می‌کرد. او آثار بی‌نظیری را وقف آستان قدس رضوی کرد و امروز موزه‌ای در حرم مطهر به نام و یاد او مزین شده؛ موزه‌ای که گنجینه‌ای از عشق، عرفان و زیبایی را در خود جای داده است. گفت‌وگوی ما با شاگردان استاد در فضای معنوی حرم منور رضوی انجام شد؛ جایی که حضور آثار استاد با نور و رنگ، حال و هوای خاصی به این مکان مقدس بخشیده است. در ادامه، روایت‌هایی شنیدنی و صمیمی از سه هنرمند برجسته را می‌خوانید. خاطراتی که از استاد فرشچیان چهره‌ای فراتر از یک هنرمند را به تصویر می‌کشند.

شاهکاری از دل یک اشتباه

کاظم چلیپا متولد ۱۳۳۶ در تهران از چهره‌های برجسته‌ نقاشی ایران است. او با تحصیلات عالی در رشته نقاشی و پژوهش هنر و دریافت جوایز بین‌المللی جایگاه ویژه‌ای در هنر معاصر ایران دارد.چلیپا از نخستین روزهای آشنایی‌اش با استاد فرشچیان چنین می‌گوید: «در هنرستان هنرهای زیبا درسی داشتیم به نام «تجربه نگارگری». استاد فرشچیان آمد و با همان وقار و آرامش همیشگی شروع به آموزش کرد. او با وجود آوازه‌ بلندش، همراه و همقدم ما بود. خودش کنار بچه‌ها می‌ایستاد، طرح‌ها را بررسی می‌کرد و با دقت و حوصله راهنمایی می‌داد». او خاطره‌ای شیرین از آن روزها نقل می‌کند: یکی از بچه‌ها در حال کار روی تابلو «خان سوم شاهنامه» بود. همان داستانی که رستم به جنگ اژدها می‌رود. لیوان آب چرک روی بومش ریخت و همه چیز خراب شد. طوری خراب شد که صدای گریه‌اش بلند شد. استاد فرشچیان آمد، نگاهی انداخت، قلم آبرنگ را برداشت و با چند حرکت، منظره‌ای تازه خلق کرد. سپس با قلم‌گیری سفید، اژدهایی را کشید که به پای اسب رستم پیچیده بود. نقاشی از زمین تا آسمان تغییر کرد. استاد لبخند زد و با همان لهجه شیرین اصفهانی‌اش گفت: «خب، حالا خوب شد. رستم تا حالا داشت توی پارک راه می‌رفت، حالا رفته به جنگ اژدها!». چلیپا می‌گوید: «آنجا بود که معنای واقعی استادی را فهمیدم؛ اینکه چگونه می‌توان از دل یک اشتباه، شاهکاری خلق کرد».

دیانت، مهربانی و نبوغ

محمدعلی رجبی دوانی متولد ۱۳۳۰ در قم، نگارگر، پژوهشگر و نظریه‌پرداز برجسته‌ هنر ایران است. او نقش مهمی در تربیت نسل جدید هنرمندان داشته و آثار پژوهشی‌اش در حوزه هنر انقلاب جایگاه ویژه‌ای به او بخشیده است.استاد رجبی دوانی از نخستین دیدارهایش با استاد فرشچیان چنین یاد می‌کند: «در هنرستان هنرهای زیبا با ایشان آشنا شدم. پس از گرفتن دیپلم، استاد از من خواست به منزلش بروم تا آموزش ببینم. ایشان بسیار مهربان و دیندار بود. در ماه رمضان هیچ ‌کس جرئت نمی‌کرد جلو ایشان سیگار بکشد. همیشه می‌گفت: نمازم را اول وقت می‌خوانم، بعد کارم را شروع می‌کنم. اگر توفیقی دارم، از همین است». او ادامه می‌دهد: «استاد فرشچیان با اینکه در جوانی به خارج از کشور رفت و وضعیت مالی خوبی داشت، اما فقط برای یادگیری رفت و برگشت تا برای ایران کار کند. به یاد دارم در زمان پهلوی، هنرهای سنتی را مسخره می‌کردند، اما استاد با تکنیک‌های بی‌نظیرش نشان داد هنر ایرانی زنده و پویاست. یونسکو ایشان را هنرمند بشری معرفی کرد و برایش کتاب چاپ کرد؛ این یعنی هنر ایران حرفی برای گفتن دارد». استاد رجبی خاطره‌ای شیرین از استاد نقل می‌کند: «روزی به منزل استاد رفتم. ایشان مشغول کشیدن تابلو «پنجمین روز آفرینش» بود. از من خواست نظر بدهم. گفتم: «همه حیوانات خلق شده‌اند، خوب است چند تایی را در حال آفرینش بکشید». استاد با لهجه شیرین اصفهانی گفت: «باریکلا باریکلا!» و با چند حرکت، حیواناتی در حال خلق را به تصویر کشید. ایشان همیشه نظر می‌خواست، حتی از یک نوجوان هنرستانی».

فرشچیان فراتر از یک هنرمند

دکتر خشایار قاضی‌زاده متولد ۱۳۴۰ در تهران، استاد دانشگاه و پژوهشگر برجسته‌ هنرهای تجسمی است. او با تحصیلات عالی در رشته‌های نقاشی، ارتباط تصویری و پژوهش هنر و عضویت در مکتب نگارگری کمال‌الدین بهزاد نقش مهمی در آموزش و ترویج هنر ایرانی دارد.او از خاطره‌ای در همایش «نگارگری کمال‌الدین بهزاد» در سال ۱۳۸۲ چنین می‌گوید: «استاد فرشچیان با اینکه آن موقع هفتاد و هشت ساله بود، از صبح تا شب ایستاده پاسخگوی پرسش‌ها بود. با تک‌تک هنرمندان با حوصله ارتباط برقرار می‌کرد، بی‌هیچ خستگی و غروری. آنجا بود که فهمیدم این همه عظمت هنری، با صفای درونی و عرفان باطنی در وجود ایشان آمیخته شده. این ترکیب نبوغ و معرفت، فرشچیانی ساخته که فراتر از یک هنرمند است». دکتر قاضی‌زاده می‌افزاید: «آثار من از ضرب قلم‌های سیال و رنگ‌های زنده، تأثیر گرفته از استاد فرشچیان است. ایشان به هنر روح بخشید؛ هنری که علاوه بر زیبایی، معنا هم دارد». استاد محمود فرشچیان هنرمندی بود که نه ‌تنها با رنگ و قلم، بلکه با روح و معرفت، هنر را معنا کرد. آثار او در حرم مطهر رضوی گواهی بر پیوند قلبی‌اش با امام رضا(ع) است؛ پیوندی که در هر ضرب قلم، در هر رنگ، و در هر خاطره‌ای از شاگردانش جاری است. او رفت، اما میراثش در دل‌ها و در حرم مطهر جاودانه ماند.

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

حرم مطهر رضوی

کاظمین

کربلا

مسجدالنبی

مسجدالحرام

حرم حضرت معصومه

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • مدیر سایت مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات پس از تأیید منتشر می‌شود.
captcha