۴۶ سال پس از فاجعه آتش‌سوزی سینما رکس آبادان، زخمی که بیش از ۴۰۰ جان را گرفت، همچنان در حافظه جمعی ایرانیان باز است. آن شب خونین نه‌فقط تراژدی یک سالن سینما، بلکه نماد خاموش‌کردن صداها و سوزاندن امیدها شد.

سالگرد تراژدی سینما رکس آبادان/ وقتی هنوز هم امیدها می‌سوزد
زمان مطالعه: ۴ دقیقه

به گزارش قدس آنلاین، ۲۸ مرداد ۱۳۵۷، شبی بود که تاریخ ایران و سینمای آن با یکی از تلخ‌ترین رویدادهای خود روبه‌رو شد. آتش‌سوزی در سینما رکس آبادان بیش از ۴۰۰ نفر از تماشاگران یک فیلم را به کام مرگ کشاند، به نمادی از خاموش کردن صداها و سوزاندن امیدها در حافظه جمعی تبدیل شد. اکنون و در سالگرد آن فاجعه، بازخوانی این حادثه و پیوند آن با وضعیت امروز سینما، ضرورتی فرهنگی و اجتماعی است.

آتش در تاریکی

شامگاه ۲۸ مرداد، سالن سینما رکس آبادان میزبان یکی از محبوب‌ترین فیلم‌های زمان خود بود؛ «گوزن‌ها» ساخته مسعود کیمیایی. اثری اجتماعی و سیاسی که روایتگر طبقه فرودست و مبارزه با ظلم بود. سالن مملو از تماشاگر بود. در میانه نمایش، ناگهان شعله‌های آتش از بخش‌های مختلف سالن زبانه کشیدند. درهای خروجی بسته بودند و سیستم ایمنی عملاً کار نمی‌کرد. تماشاگران هراسان به سمت خروجی‌ها رفتند، اما بیشتر آن‌ها در میان دود و آتش جان باختند. تعداد قربانیان به بیش از ۴۰۰ نفر رسید؛ رقمی که این حادثه را به یکی از بزرگ‌ترین فجایع انسانی تاریخ معاصر ایران بدل کرد.

ابهام و روایت‌های ضدونقیض پیرامون این حادثه از همان ابتدا آغاز شد. گروهی انگشت اتهام را به سوی ساواک، سازمان امنیت رژیم پهلوی، نشانه رفتند و معتقد بودند این حادثه اقدامی عامدانه برای بدنام کردن نیروهای انقلابی بوده است. گروهی دیگر اما پای مخالفان حکومت را به میان کشیدند. دادگاه‌های پس از انقلاب نیز هیچ‌گاه نتوانستند برای افکار عمومی روشن کنند چه کسی دقیقاً مسئول این فاجعه بوده است. همین ابهام، بار تراژیک حادثه را دوچندان کرد و آن را به روایتی نیمه‌تمام در تاریخ بدل ساخت.

سینما رکس؛ زخمی در حافظه جمعی

فاجعه سینما رکس تنها یک حادثه آتش‌سوزی نبود. این اتفاق به دلیل هم‌زمانی با روزهای پرالتهاب انقلاب، بار سیاسی و اجتماعی سنگینی پیدا کرد. سینما، به‌عنوان نماد مدرنیته و فرهنگ شهری، ناگهان به مکانی برای مرگ و نابودی بدل شد. از آن زمان به بعد، نام سینما رکس برای همیشه با حسرت، ترس و اندوه در ذهن ایرانیان گره خورد. در آبادان هنوز هم خانواده‌های قربانیان هر سال یاد عزیزانشان را زنده می‌کنند و از دادخواهی سخن می‌گویند. این حادثه نشان داد که سالن سینما، که باید پناهگاهی برای تخیل و تجربه جمعی باشد، می‌تواند در لحظه‌ای به مکانی برای خاموش کردن صدا و جان انسان‌ها بدل شود!

آیا دوباره تکرار شد؟

پس از سال ۵۷، در تاریخ سینمای ایران دیگر هیچ حادثه‌ای با ابعاد فاجعه‌بار سینما رکس تکرار نشد. البته مواردی از آتش‌سوزی‌های کوچک یا حوادث فنی در سالن‌های سینما گزارش شده، اما هیچ‌کدام به ابعاد و شدت آن فاجعه نبودند. از نظر تاریخی، سینما رکس همچنان بزرگ‌ترین و دردناک‌ترین حادثه‌ای است که برای سالن‌های سینمای ایران رخ داده است. در عین حال، فقدان تکرار حادثه مشابه به معنای پایان تهدید علیه سینما نیست. اگرچه امروز دیگر کسی سالن‌های سینما را به آتش نمی‌کشد، اما شیوه‌های دیگری برای خاموش کردن چراغ هنر و محدود کردن صداها وجود دارد.

از شعله‌های واقعی تا آتش نامرئی

امروز دشمن سینما بنزین و کبریت در دست ندارد، بلکه ابزارش سیاست‌های محدودکننده، ممیزی‌های پیچیده و فرآیندهای طاقت‌فرسای صدور مجوز است. بسیاری از فیلم‌ها سال‌ها پشت سد توقیف می‌مانند، برخی هرگز اجازه اکران پیدا نمی‌کنند و برخی دیگر پس از نمایش، با تیغ سانسور مواجه می‌شوند. فشارهای مستقیم و غیرمستقیم بر فیلمسازان باعث شده است بسیاری از آن‌ها عطای ساخت فیلم را به لقایش ببخشند یا به ناچار مهاجرت کنند. اگر در سال ۵۷ شعله‌های واقعی پرده سینما را سوزاند، امروز شعله‌های نامرئی سانسور و محدودیت است که روح سینما را می‌خورد.

در این وضعیت، تماشاگر هم بی‌نصیب نمی‌ماند. مردمی که می‌خواهند روایت‌های تازه ببینند، ناچارند با محصولاتی مواجه شوند که یا به‌شدت دستکاری شده یا هرگز به نمایش درنیامده‌اند. فاصله میان مخاطب و سینما در چنین فضایی روزبه‌روز بیشتر می‌شود و سالن‌ها به جای آن‌که مکانی برای گفت‌وگوی اجتماعی باشند، به محلی نیمه‌خاموش بدل می‌شوند.

تراژدی که ادامه دارد

از منظر فرهنگی، سینما رکس یادآور این حقیقت است که هنر همواره در معرض خطر خاموشی قرار دارد. آنچه در ۲۸ مرداد ۵۷ در آبادان رخ داد، یک فاجعه انسانی و سینمایی بود، اما در سطحی نمادین نشان داد که قدرت سیاسی چگونه می‌تواند با هنر در تعارض قرار گیرد. سینما به‌عنوان فضایی جمعی برای تجربه و گفت‌وگو، همیشه برای صاحبان قدرت خطرناک بوده است. زیرا در تاریکی سالن، مردم می‌توانند جهانی متفاوت ببینند، صدایی دیگر بشنوند و حتی در خیال، علیه وضع موجود بایستند.

سینما رکس برای ما تنها یک یادبود تاریخی نیست، بلکه هشداری دائمی است. هشداری که می‌گوید هرگاه قدرت به جای شنیدن صداها، به حذف و خاموش کردن آن‌ها روی آورد، فاجعه‌ای تازه در راه است. این قدرت همیشه هم سیاسی نیست و گاهی مسائل دیگر هم جلوی این آزادی هنری را می‌گیرند. شاید دیگر صدای جیغ و فریاد از دل سالن‌های شعله‌ور بلند نشود، اما هر فیلمی که توقیف می‌شود و هر صدایی که خفه می‌شود، پژواک همان تراژدی است.

سالگرد آتش‌سوزی سینما رکس فرصتی است برای بازاندیشی در نسبت میان سینما و جامعه. این حادثه نشان داد که سینما صرفاً مکانی برای سرگرمی نیست؛ سینما آینه‌ای است که می‌تواند واقعیت را به چالش بکشد. امروز که دیگر خطر آتش‌سوزی سالن‌ها وجود ندارد، باید به این بیندیشیم که چگونه می‌توان در برابر شعله‌های نامرئی سانسور ایستاد. سینما رکس در تاریخ ما باقی مانده است، اما مهم‌تر از یادآوری آن، درک این نکته است که آزادی هنر همچنان شکننده است و هر لحظه ممکن است به شکلی تازه مورد تهدید قرار گیرد.

برچسب‌ها

حرم مطهر رضوی

کاظمین

کربلا

مسجدالنبی

مسجدالحرام

حرم حضرت معصومه

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • مدیر سایت مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات پس از تأیید منتشر می‌شود.
captcha