درباره این شیوه از استدلال (و این روش از برنامهپُرکنی تلویزیونی) ملاحظاتی چند، قابل تأمل است.
الف: کارشناس محترم برنامه -محمدحسین رجبی دوانی- دانشآموخته دو نهاد شریف دانشگاه و حوزه علمیه است و عمری را در هر دو نهاد، به طلب دانش گذرانده. پس حتماً اولیات مباحثات علمی را میداند و آن اینکه اولی است دانشآموختگان جز در محدوده دانشی که در آن ممحض هستند، نظری اظهار نکنند؛ چه آنکه اهل اندیشه، عموماً از این دست پراکندهگوییها پرهیز دارند. محمدحسین رجبی دوانی پژوهشگر تاریخ اسلام است و حقا در آن حوزه، کسوت استادی دارد؛ پس طبیعی است از او توقع برود بر همین حوزه بسیط، متمرکز بماند و از کولهبار دانش خود، برای پاسخ به انبوه شبهات تاریخی در سدههای نخستین ظهور دین مبین، بهره ببرد.
ب: اینهمانی (قرینهسازی) در هر مقطع تاریخ اگر روا باشد، در مقطع صدر اسلام روا نیست. چه آنکه، آن عصر، عصر حضور «معصوم» است و در محضر معصوم، حق و باطل، صفبندی روشنی دارد. در آن عصر، هر که در اردوگاه امام معصوم قرار دارد، در جبهه حق است و هر که نیست، در سوی باطل ایستاده است. امام معصوم، حق مطلق است و در مقابل او، باطل مطلق ایستاده است. این امر اما اختصاص به همان عصر دارد و نمیتوان آن را به دیگر اعصار تعمیم داد.
پ: از آنجایی که فرض محال، محال نیست، فرض میکنیم قرینهسازی کارشناس محترم برنامه، قرین حقیقت است؛ یعنی آن که او نام میبرد، اشعث زمانه است. آیا این قرینهسازی، جفایی در حق نظام مقدس اسلامی نیست؟ آیا این اینهمانی اقامه ظلم در حق سازوکارهایی از قبیل «شورای نگهبان» نیست که مجال دادهاند تا اشعث کندی، بر جایگاه عالیترین مدیر اجرایی بنشیند و مثلاً ابوموسی اشعری را به مذاکره با سران کفر بفرستد؟
ت: گیرم که گمانهزنی کارشناس محترم برنامه درست؛ از این قرینهسازی چه عاید جامعه میشود؟ آیا این همان جامعهای نیست که بزرگانش، از همدلی و انسجامی که در آن شکل گرفت و نگذاشت دست دشمن بر جان و مال مردمانش (و نظامش) گشاده شود، سخنها گفتند و تجلیلها کردند؟ آیا کارشناس محترم نباید نیمنگاهی هم به این همدلی داشته باشد که با خوندلها فراهم آمده؟ آنهایی که او، دربارهشان لقبپراکنی میکند، برآمده از آرای همین مردم نیستند؟ آیا این مردم و انتخابهایشان، شایسته گفتههایی از این دستاند؟
ث: برنامه «سوره» یادگاری زنده از زندهیاد «مسعود دیانی» است. شایسته نیست تلویزیون، به میراث مردی چوب حراج بزند که کوشید در برنامهاش از دین، چهرهای عالمانه و آگاهانه نشان بدهد. کاش مدیران تلویزیون در خرجکرد این میراث محترم، تحفظ بیشتری از خود نشان بدهند. حقیقت آنکه دیده شدن (به تعبیر بیگانه: وایرال شدن)هایی از این دست، در شأن این برنامه و آن شبکه نیست.
ج: تلویزیون سنتی پسندیده را در مناظرات انتخاباتی شکل داد و آن هم اینکه هر گاه کسی از کاندیداها درباره شخصی سخن میگفت که حضور نداشت، تلویزیون به همان اندازه به آن شخص غایب زمان میداد، تا در دفاع از خود، در تلویزیون حاضر شود و با مخاطبان سخن بگوید. این، سنتی منصفانه است. کاش در غیر ایام انتخابات هم همین قاعده، قانون کار تلویزیون باشد.
نظر شما