در ایام حزن و اندوه ارتحال پیامبر رحمت و مهربانی، حضرت محمد مصطفی(ص) قرار داریم؛ ایامی که دلها بیش از پیش هوای کوی او را دارد و جانها تشنه زلال معارف نبوی است. اگرچه جسم مطهرش از میان ما رخت بربست، اما روح بلند و آموزههای جاودانهاش تا ابد چراغ راه بشریت است و سیره و کلام آن اسوه حسنه، گنجینهای بیکران برای سعادت دنیا و آخرت.
در این روزها که یاد و نام آن بزرگمرد تاریخ، عطرآگینکننده فضای جان و جهان ماست، بازخوانی و تدبر در ابعاد مختلف مکتب حیاتبخش او، راهگشای فهم عمیقتر مسیر بندگی و کمال است. در دنیای پرچالش امروز، که هر لحظه با بحرانهای جدیدی روبروست، آموزههای پیامبر اکرم(ص) نه تنها یک خاطره تاریخی، بلکه راهنمایی پویا و الهامبخش برای ساختن جامعهای آرمانی و حل معضلات معاصر است.
برای واکاوی چگونگی بهرهگیری از این میراث گرانبها در عصر حاضر، با حجتالاسلام والمسلمین دکتر حمیدرضا شاکرین، پژوهشگر برجسته پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و نویسنده مجموعه ارزشمند از نگاه نبوی(ص)، گفتوگویی روشنگرانه ترتیب دادهایم که در ادامه از نظر شما میگذرد.
اخلاص: بینش توحیدی عمیق برای بیداری پایدار در عصر مدرن
دکتر شاکرین در ابتدا و در پاسخ به این پرسش کلیدی که چگونه میتوان مفهوم محوری «اخلاص» را به عنوان یک اصل راهبردی و جهتدهنده در مواجهه با پیچیدگیها و چالشهای زندگی مدرن (مانند بحرانهای هویتی، مصرفگرایی و سطحینگری) به نسل امروز منتقل کرد، میگوید: نگاه رایج به اخلاص، نگاهی ناقص است که تنها به پالایش انگیزهها در رفتارها محدود میشود. اخلاص مجموعهای گسترده است که ریشه در جهانبینی، بینش، بصیرت و شناختی عمیق دارد و عمق نگرش توحیدی است. وقتی فرد به این عمق نگرش دست یابد، بالندگی مییابد و در پرتو آن، تمام حوزههای رفتاری، کنشی، منش و انگیزههای انسان پالایش میشوند. بنابراین، برای ترویج و فرهنگسازی اخلاص و دستیابی به یک بیداری حقیقی و پایدار در دنیای جدید، گام نخست ارتقای سطح معرفت و شناخت این حقیقت عمیق است؛ همانگونه که پیامبر اکرم(ص) برای جامعهسازی، از رکن توحیدی آغاز کرد و با فرمایش «قولوا لا اله الا الله» نه صرفاً کلمهای بر زبان، بلکه جهانبینی و بصیرت را معرفی نمود.
ایشان در ادامه توضیح میدهد: برای انتقال این بینش عمیق و مقابله با بحرانهای موجود، علاوه بر تقویت سطح معرفت، باید از شیوه قرآن مجید در معرفی الگوهای برجسته و شخصیتهای مهم تاریخی بهره برد. قرآن کریم با برجستهسازی صحنههایی از زندگی پیامبران الهی، نظیر حضرت یوسف(ع)، ارتباط میان عظمت و کار مهمی که آنها انجام دادند و توانست در تاریخ ماندگار شود را با اخلاصشان به خوبی تصویرسازی میکند. اگر اخلاص نبود، یوسف(ع) نیز مانند دیگران در چالشی که میتوانست تمام وجود او را در بر بگیرد، شکست میخورد. این نمونهها و حوادث برجسته تاریخی، خود دارای زیبایی و جذابیت ذاتی هستند و اگر به درستی و متناسب با شرایط هر دوران و هر نسلی عرضه شوند، جاذبه حقیقت آنها نسل امروز را جذب و تحت تأثیر قرار خواهد داد و میتواند راهگشای آنها در مواجهه با چالشهای هویتی، مصرفگرایی و سطحینگری باشد.
مدارا و همزیستی در سیره نبوی
این استاد حوزه و دانشگاه در پاسخ به این پرسش مهم که سیره نبوی در مدارا و رفتار با مخالفان چه درسهای عملی و راهبردی برای جوامع امروز دارد، توضیح میدهد: پیامبر اکرم(ص) تجسم اعلای کنار هم گذاشتن دوگانهها و همساز کردن آنهاست. در عصری که شاهد افزایش قطببندیها، نزاعهای هویتی و افراطگرایی هستیم و در عین حال تمایل به همزیستی مسالمتآمیز وجود دارد، او تأکید میکند که همزیستی مسالمتآمیز بدون زیربناهای بنیادین نظری و بینشی امکانپذیر نیست. طرحهای جهانی صلح، مدارا و تعامل، پس از مدتی به ضد خود تبدیل شدهاند و حتی ابزار نفاق و تقویت ظلم گشتهاند، چرا که از بنیادهای ریشهای برخوردار نبودهاند؛ نهادهای بینالمللی که زمانی مدعی جایگزینی دین و ترویج صلح و عدالت بودند، عملاً به ابزاری برای نفاق و ظلم بر محرومان تبدیل شدهاند، زیرا از آن بنیادهای عمیق ریشه نگرفتهاند.
ایشان ادامه میدهد: قرآن مجید، ریشه اساسی این قضیه را بر همان بنیاد توحیدی قرار داده است. با اشاره به آیه «قُلْ تَعَالَوْا إِلَی کَلِمَةٍ سَوَاءٍ» (بگو بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما یکسان است)، بیان میکند که هسته مشترک و مبنای نظری و بینشی مشترک، همان اصل توحید است. با این مبناست که میتوان به همزیستی دست یافت، چرا که اساس وحدت و جهت وحدت در فطرت توحیدی انسان نهفته است. سیره نبوی این اصل را برجسته کرده و بر اساس آن دعوت به همزیستی میکند. او متذکر میشود که این همزیستی به معنای حل شدن در دیگران نیست، بلکه معنا و جهتگیری خاص خود را دارد و با پایبندی به اخلاص و اصول توحیدی، میتوان زیباترین جلوههای همزیستی را مشاهده کرد.
دکتر شاکرین برای تبیین این همزیستی عملی، نمونهای برجسته از سیره پیامبر اعظم(ص) را مطرح کرده و میگوید: در ماجرای زن یهودی که گوشت مسموم برای پیامبر(ص) آورد و منجر به شهادت یکی از صحابه شد، پیامبر(ص) با وجود شجاعت بینظیرشان (که حتی امیرالمؤمنین(ع) نیز در اوج سختی جنگ به ایشان پناه میبرد)، آن زن را فراخواندند و پس از اعتراف زن، او را بخشیدند. علاوه بر این، برای جلوگیری از تبدیل شدن این واقعه به یک نزاع گسترده میان مسلمانان و قبایل یهود و خونخواهی مسلمانان، پیامبر(ص) خود دیه آن فرد مسلمان را به خانوادهاش پرداخت کردند. اما این مدارا به معنای پذیرش هر عقیدهای نیست؛ پیامبر(ص) از یک سو بتشکنی میکند، زیرا بتپرستی عقل و خرد بشر را در بند میکشد، اما در عین حال با پیروان ادیان دیگر چنین رفتار مدارا آمیزی دارد. این رویکرد نیازمند ریشههای معرفتی عمیق است و اگر آن بینش درست شکل گیرد، سیره نبوی ابعاد رفتاری را نیز به خوبی نشان میدهد که درسهایی عملی برای ایستادگی و مقاومت بر اصول در حد اعلا، و در عین حال همزیستی مسالمتآمیز در جای خود، ارائه میدهد و میتواند به اعتلای جامعه اسلامی و کل جامعه بشری منجر شود.
بازخوانی مدل حکومتی و اقتصادی نبوی برای چالشهای دولت-ملتهای مدرن
مدیر گروه منطق فهم دین پژوهشکده حکمت و دینپژوهی پژوهشگاه در پاسخ به این پرسش که چگونه میتوان مدل عملی و اصول بنیادین پیامبر اکرم(ص) در حوزه حکومت و اقتصاد را برای مقابله با چالشهایی نظیر نابرابریهای اقتصادی، فساد و عدم مشارکت اجتماعی در ساختارهای دولت-ملتهای امروزی بازخوانی و بومیسازی کرد، میگوید: این مسیر نیازمند تلاشی گسترده است. بحث ذهنیت یا سابجکتیویتی در علم مدیریت، تأکید میکند که یک مدیر موفق، بهویژه در امور سنگین و پیچیده، تنها زمانی میتواند به موفقیت دست یابد که ابتدا ذهنیت جامعه را با خود همراه سازد، فرهنگسازی کند و اقناع عمومی ایجاد نماید؛ در غیر این صورت، بهترین طرحها نیز با شکست مواجه خواهند شد، و این نکتهای صحیح است. در این زمینه، از یک سو باید سطح آگاهی بینشی را ارتقا داد؛ یعنی باید به دنیای امروز نشان داد که چه معارف، حقایق و تعالیمی در دین اسلام وجود دارد و اینها تا چه اندازه ارزشمند و کارساز هستند و کارکرد آنها در دنیای امروز چگونه است.
ایشان برخلاف تصور کسانی که معتقدند دنیای امروز دین را کنار گذاشته است، تأکید میکند: اصلاً اینگونه نیست؛ بلکه در عین پیشرفتهای مدرن، خلاءها، حفرهها و گسلهای عظیمی بهویژه در دنیای مدرن پدید آمده است که جز با تعالیم عالیه دینی قابل حل نیست و این خود نشاندهنده نیاز به دین است. جریاناتی نظیر طوفانالاقصی نشان داد چگونه حتی در کشورهای بزرگ غربی پس از آن افراد زیادی به اسلام گرویدند، زیرا دریافتند دنیای مدرن نتوانسته نیازهای آنها را تأمین کند و دین است که تاب مقاومت، قدرت پایداری، اخلاق و معنویت میبخشد. به همین خاطر تبیین ابعاد، ارزش و اهمیت دین و نارساییهای مدرنیسم از حیث کنار گذاشتن دین اهمیت پیدا میکند. چرا که پیشرفتهای علمی بدون اخلاق، معنویت و اتکا به تعالیم پیامبران، دنیا را به آتش میکشد و به جای رشد، مرگ و نابودی به ارمغان میآورد. متأسفانه کمکاری اساسی در بررسی و نشان دادن این حقایق عامل اصلی این انحطاط است، در حالی که دنیا تشنه این حقایق است.
دکتر شاکرین تصریح میکند: باید این تعالیم را پیادهسازی کرده و آنها در رفتار و سیره چهرههای برجسته مشخص و ملموس باشند. به همین دلیل است که وقتی حضرت امام خمینی (رضوانالله علیه) ظهور کردند، میشل فوکو تعبیری دارد که میگوید: انقلاب اسلامی، قهر ۵۰۰ ساله بین انسان و خدا را که در غرب صورت گرفته بود، بازگرداند، مسیر تاریخ را عوض کرد و انسان را با خدا آشتی داد و خدا را به صحنه زندگی بشر آورد. این الگوها اکنون نیز در وجود مقام معظم رهبری(مدظلهالعالی) متبلور است و ایشان چهرهای به نمایش گذاشتهاند که دنیا را تحت تأثیر قرار داده است. اندیشمندان ما در ابعاد مختلف، از جمله اقتصاددانان و اندیشمندان علوم سیاسی، باید به تفکر و کار بپردازند و ابعاد گوناگون و راهکارها و پاسخهایی را که میتوانند به پرسشهای انسان جدید و عصر مدرن ارائه دهند، بهخوبی استخراج و برجسته سازند تا بتوان این کار را بهتدریج به انجام رساند.
مدیریت فرهنگی و تمدنسازی نبوی
این کارشناس دینی در پاسخ به این پرسش که چگونه میتوان از بزرگداشت صرفاً آیینی پیامبر اکرم(ص) فراتر رفت و با الهام از مدیریت فرهنگی و تمدنسازی ایشان، رسالت نبوی را در زندگی فردی و اجتماعی تداوم بخشید، میگوید: یکی از نکات حیاتی، غلبه جنبههای عاطفی بر ابعاد معرفتی در مراسم بزرگداشت ایشان و دیگر ائمه(ع) است. بر همین اساس از رسانههای عمومی هم این گله وجود دارد که با وجود برنامههای ارزشمند، کمتر به معرفی شخصیت، پیام، راه و روش زندگی ائمه(ع) پرداخته میشود. در این راه استفاده از الگوی شهید مطهری کارگشاست، همچنان که مراسم عزاداری امام حسین(ع) را از صرف گریه به سمت ابعاد معرفتی، انقلابی و حرکتبخش سوق داد. پس از تبیین این ابعاد بود که جامعه از آن به سرعت الگوبرداری کرده و نهضت معرفتی شکل گرفت.
ایشان برای تحقق این نهضت معرفتی بر نقش محوری رسانهها، علما و مداحان و تمام کسانی که تأثیرات اجتماعی دارند؛ تاکید کرده و یادآور میشود: اشعار مداحی باید به جای صرفاً تحریک عواطف، جنبههای معرفتی را پررنگ کرده و به معرفی جامع پیامبر(ص) و سیره ایشان بپردازند. اگر جهاد عظیم معرفتی در این زمینه صورت نگیرد، وضعیت کنونی که با وجود مفید بودن، ناقص است، ادامه خواهد یافت و جنبههای مهمتر تکمیل نخواهند شد. تجربه معرفی سالی به نام پیامبر(ص) توسط مقام معظم رهبری و کارهای علمی و تحقیقاتی خوبی که در آن دوره صورت گرفت، باید ادامه پیدا میکرد و این مسیر پیشرفت میکرد؛ از این رو، احیای مجدد این رویکرد و بنا نهادن بر ابعاد مختلف آن ضروری است.
نویسنده کتاب سیره نبوی با اشاره به دیدگاه مرحوم شهید مطهری که پیامبر(ص) را به عنوان یک مدیر معرفی میکند، بیان میدارد: میتوان با این نگاه به تمام ابعاد سیره ایشان وارد شد و آنها را معرفی کرد. پیامبر(ص) در شرایط خاص زمان خود، قویترین مدل مدیریتی را پیاده و اجرا کرده و موفقترین مدیری بوده که با کمترین هزینه، بیشترین تأثیرات را در گستردهترین پهنای جغرافیایی و در یک برد تاریخی برجای گذاشته است. معرفی پیامبر (ص) از این منظر جامع و مدیریتی، میتواند میراث فکری و عملی ایشان را به یک نیروی پویا و تحولآفرین برای ساختن جامعهای آرمانی در قرن ۲۱ تبدیل کند و از یک خاطره تاریخی صرف فراتر رود.
دکتر شاکرین در پایان تصریح میکند: برای تحقق اهداف پیامبر(ص)، نیاز به نهضت پیامبرشناسی در ابعاد گوناگون داریم. از سوی دیگر، آنچه میتواند جامعه را به سمت تحقق این اهداف سوق دهد، دو محور اصلی است: نخست، تقویت جنبه معرفتی؛ و دیگری الگوهای عینی مانند حضرت معظم رهبری. این دو عامل باید در ابعاد مختلف نمود بیشتری یابند تا جاذبهشان نه تنها مردم کشور، بلکه جهانیان را نیز به خود جلب کند.
نظر شما