اینجا «موکب جوانان رضوی» است؛ موکبی به وسعت ایران که خادمانش از یزد و قزوین و کرمان و هرمزگان دیگر استان های مختلف ایران زمین گرده هم آمدهاند تا در آستانه حرم امام رضا(ع) لبیک به خادمی را عملی کنند.
این موکب به همت مؤسسه جوانان آستان قدس رضوی و شبکهای از تشکلهای مردمی برپا شده و تمرکزش بر دو چیز است «پذیرایی بیوقفه و خدمترسانی عاشقانه». روزانه بیش از ۲۰ هزار وعده غذای گرم، صدها دیس میوه، هزاران لیوان شربت سرد و چای تازهدم میان زائران توزیع میشود. تنها در همین روز نخست ۲۵ تن هندوانه قاچ شده حال زائرین امام رضایی را جلا دادند.
اما آنچه اینجا را متفاوت میکند، فقط عددها و آمار نیست؛ چهرههای پرشور جوانانی است که از گوشه و کنار کشور کنار هم ایستادهاند.
روایت یزدیها از دلدادگی به امام رضا(ع)
مهدی دهقانپور، جوان یزدی که چهار سال است در این موکب خدمت میکند، میان هماستانیهایش ایستاده و با افتخار میگوید: «ما ۴۵ نفر از بچههای یزد هستیم. از هیئت بقیهالله سفینهالنجات اومدیم.»
با لهجه شیرین یزدی ادامه میدهد: «دل هممون دلمون برا امام رضاعویه، اینجا چای و آب یخ میدیم، ۲۴ ساعته. مهم نیست کجا باشیم؛ دوست میداریم ما یزدیا امام رضا رو، چه در مسیر اربعین، چه اینجا در خیابانهای امام رضا، حال و هوا یکیه. ما یزدیها میگیم باید امام رضا بطلبه، و خدا رو شکر امسال هم قسمت شد».
مهدی آقای یزدی از یک آرزو هم میگفت، آرزویی به قول خودش اگه امام رضا(ع) به موکبشان یک نگاه بیندازد از او میخواهد: «آقا امام رضا(ع) که چاکرشون هم هستیم اگه منت بزارن مثلا بیان جلو موکبمون فقط و فقط ازشون، سلامت امام زمونمون و ظهور ایشون رو می خوام و سلامت رهبر عزیزیمون که انشاالله پرچم کشور رو خودش بده دست امام زمون.»
صدای او زیر رطوبت خنک کولرهای بزرگ موکب میپیچد، جایی که زائران لحظهای آرام میگیرند تا دوباره راهی صحنهای حرم شوند.
قزوینی های عاشق امام رضا(ع)
محمدرضا عابدلو، جوانی از قزوین، که اولین تجربهاش در این موکب را سپری می کند با لبخند حال و هوایش را توصیف میکرد: «ما ۳۰ نفر از قزوین هستیم و هم غذا داریم هم شربت. تا اذان مغرب کار میکنیم و شب هم شربت همیشه برپاست، خیلی حال و هوای خاصی داره دهه پایانی صفر باشه و تو مشهد باشی! کنار امام رضا اونم برای ما قزوینی هایی که هممون «عاشق امام رضاییم».
غرفه قزوینی ها که صدای ترکی صبحت کردن بعضی هایشان جذابیت خاصی داشت و بی وقفه شربت سرد به زائرانی میدادند که گرمای سوزان مشهد به عطش آورده بودشان، بین دو موکب از استان های دیگر بود که عابدلو در رابطه با آنها میگفت: «کنارمون بچههای یزد و کرمان بودن، واقعاً لذت بردیم. مردمی باحال و دوست داشتنی، مهموننوازی مشهدیها هم عالی بود، لذت بردیم».
خادم قزوینی «موکب جوان رضوی» از یک صحنه به یاد ماندنی هم از سفرش به مشهد گفت: «این پیادهروی مردم تا مشهد، عین مسیر کربلا بود؛ فقط کمی غریبانهتر که اخلاص دوچندان زائرین رو نشون میداد اما درکل همون صفا رو داشت و دوست دارم یک سال این پیاده روی رو خودمم تجربه کنم».
نانهای داغ کرمانیها
چند قدم آنسوتر، بوی نان سرخی یا همان نان روغنجوشی فضای موکب کرمانیها را پر کرده. فاطمه ایزدپناه، بانوی میانسالی از راوند کرمان، در حالی که خمیر را ورز میدهد، میگوید: «ما ۱۳ خانم و ۱۵ آقا هستیم. من خودم خمیر رو آماده میکنم، بقیه خانمها نون رو سرخ میکنن. بهش نون سرخی میگن، توش مخلفات میذاریم و داغداغ میدیم دست زائر. اولین بارمه مشهدم. هفت بار کربلا رفتم، ولی این اولین مشهدمه. همش حس میکنم امام رضا خودش دعوتم کرده».
او که خودش زائر اولی هم بود میگفت: «به نظرم امام حسین(ع) خواسته و امام رضا(ع) هم دعوتم کرده، ولی من کجا و این بهشت کجا، از صبح که مستقر شدیم تا ظهر دو بار رفتم زیارت و نماز داخل حرم، امیدوارم لااقل با خادمی بتونم این لطف امام رضا رو جبران کنم».
کنار او، علی کاربخش، از همان شهرستان «راور» میگوید: «امسال سومین سالیه که اومدیم. جمعمون تقریباً ۳۰ نفره، و خیلیها اولین بارشونه که مشهد میان. و از خوش سعادتیشون نه فقط زائر شدن، بلکه خادم هم شدن. با این گرما، سختی کار زیاده، ولی شور خدمت همه رو سرپا نگه میداره اصلاً هم خود اسم مشهد انرژی میده.»
علی آقای کرمانی هم یک آرزو داشت و امیدوار بود امام رضا(ع) بشنود، میگفت: «آرزوم از امام رضا(ع) اینه که همه مریضا شفا بگیرن و همه مردم، بی درد و گرفتاری بشن و این جمع خادم هم دست خالی به شهرشون برنگردن».
غرفه کتاب موسسه جوانان آستان قدس رضوی
اما موکب جوانان رضوی تنها سفره غذا و چایخانه نیست. غرفه کتاب مؤسسه جوانان آستان قدس رضوی هم اینجا برپاست. زائرانی که خستگی راه را روی صندلیها جا میگذارند، جلدی از کتابها را باز میکنند و در میان روایتها و کلمات، دمی آرامش مییابند.
کمی آنسوتر، کودکان زیر خنکای آبافشانها بازی میکنند و زائرانی که از گرما بیحال شدهاند، با لیوانی شربت سرد دوباره جان میگیرند. خیابان فدائیان اسلام در این روزها ترکیبی است از عطر نان، بخار چای، صدای قرآن، و شور خدمترسانی جوانانی است که همهشان یک آرزو دارند: خادمی شایسته امام مهربانیها
اگر امام رضا(ع) نمیطلبید...
موکب جوانان رضوی با بیش از دویست هزار وعده خدمت در طول این ایام، تصویری از ایران کوچک است؛ جایی که یزدی، قزوینی، کرمانی و هرمزگانی کنار هم ایستادهاند تا در جوار بارگاه رضوی نشان دهند مهماننوازی ایرانی–اسلامی مرزی نمیشناسد.
در ازدحام این خیابان، شاید چیزی که بیش از همه در خاطر میماند، همان جملهای است که یکی از خادمان جوان با اشک در چشمهایش گفت: «اینجا اگه امام رضا نمیطلبید، ما نبودیم…»
نظر شما