به گزارش گروه فرهنگی قدس، این شبها نمایش عروسکی «اوکاپی» به کارگردانی زهرا ناظری، در سالن گلستان مرکز تولید تئاتر و تئاتر عروسکی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان واقع در پارک لاله تهران در حال اجراست که با استقبال بسیار خوب مخاطبان روبرو شده است. «اوکاپی» داستان زرافهای گردن کوتاه است که در جنگل زندگی میکند؛ او بهخاطر خانهسازی انسانها در دشتها از خانوادهاش جدا شده و روزهای زندگیاش را به تنهایی میگذراند. اوکاپی برای پیدا کردن یک دوست به مدرسه پرفسور گوزن میرود، غافل از اتفاقاتی که در انتظارش است. «اوکاپی» با نگاهی موشکافانه و صمیمی به مفهوم عمیق تنهایی اشاره میکند و راههای رهایی از آن، پذیرش و دوست داشتن خود و همچنین پیدا کردن دوست و همراه را به بچهها نشان میدهد.
تمرکز «اوکاپی» بر روابط میانفردی است
ناظری، کارگردان این نمایش عروسکی با اشاره به فرم و سبک این نمایش میگوید: «اوکاپی» ترکیبی از نمایش موزیکال و دیالوگ و با حضور عروسک و بازیگر و ویژه کودکان چهار سال به بالا تولید شده است. تمرکز اوکاپی بر روابط میان فردی است و در این نمایش عروسکها استعارهای از انسانها هستند و موضوع اصلی آن هم درباره تأثیر و اهمیت دوست و معلم خوب و اساساً رابطههای خوب روی روان بچهها و میزان موفقیتشان است. همچنین در کنار این، به مسئله بسیار مهم خودباوری هم میپردازد و به این پرسش پاسخ میدهد که چطور میتوانیم خودمان را در اجتماع پیدا کنیم، به خودباوری برسیم و روابط خوب و سالمی با دیگران داشته باشیم. در واقع میتوان گفت این از مهمترین و بزرگترین دغدغههایی است که هر انسانی در طول زندگیاش با آن مواجه میشود.
ناظری درباره طراحی عروسکها و صحنه که یکی از ویژگیهای جذاب این نمایش است، این طور توضیح میدهد: یکی از مواردی که باید در طراحی یک تئاتر برای کودکان رعایت شود فرم اجرای نمایش و قالبی است که برای اجرای آن مفهوم خاص در نظر گرفته میشود که به اصطلاح همان طراحی هنری است که شامل همه بخشها میشود؛ از طراحی عروسکها گرفته تا صحنه و لباس و نهایتاً ساختار کلی که برای نمایش انتخاب میکنیم.
به نظرم آنچه این نمایش را برای بچهها و حتی گروه سنی بزرگسال چشمگیر و قابل توجه کرده، این است که در ساخت تمام مواردی که اشاره کردم از متریال باکیفیتی استفاده شده و همچنین پارچههایی که برای ساخت عروسکها انتخاب شدند بسیار خاص و باکیفیت هستند و در ترکیب رنگ و عناصری که در ساخت دکور استفاده کردیم نیز همه از بهترین کیفیتهای موجود بودهاند. در واقع این جزو حساسیتهایی است که همیشه در همه کارهایم داشتهام و معتقدم باید برای کودک ،کار باکیفیت تولید کنیم تا بتوانیم سلیقه مخاطب را ارتقا دهیم.
متأسفانه در تولیدات نمایشی ویژه گروه سنی کودکان همیشه یک آفت بزرگ وجود داشته است؛ معمولاً این طور تصور میشود که بچهها شاید خیلی متوجه این مسائل نباشند و از طرفی گروه سنی کودک را به عنوان یک شهروند مستقل در نظر نمیگیرند و با این طرز تفکر که نمایش کودک است و نباید خیلی سخت بگیریم یک اثر تکراری برای بچهها تولید میشود و در بیشتر این تولیدات هم خلاقیتهای هنری و نوآوری در فرم و استفاده از رنگ و متریال رعایت نمیشود. اما من همیشه سعی کردم در انتخاب عروسک و دکورها و سازنده آنها دقیق باشم و کاری تولید کنیم که کیفیت بالایی داشته باشد.
وی درباره شخصیت اصلی نمایش میگوید: اوکاپی گونه نادری است که در آفریقا زندگی میکند و به دلیل دسترسی که انسانها به جنگل دارند متأسفانه در حال انقراض است و به همین دلیل اسمش را کمتر شنیدهایم. شخصیت اصلی نمایش ما همین اوکاپی است که در واقع به آن گورزرافه هم میگویند. اوکاپیها عموماً حیوانات منزوی و گوشهگیری هستند و به دلیل شکل متفاوتی که دارند به خجالتی بودن معروف هستند. در بدن این حیوان هم نشانههای گورخری دیده میشود و از آنجایی که یک نژاد از زرافهها هستند به آنها زرافههای گردن کوتاه هم میگویند. البته ما برای اینکه عروسک برای بچهها جذاب باشد خودمان یک طراحی خاص از این حیوان داشتیم که علاوه بر ترکیبی از گورخر و زرافه؛ بامزه هم باشد و بچهها را به خودش جذب کند.
داستان اوکاپی و دوستانش در مدرسه جنگلی
ناظری درباره مضمون این نمایش یادآور میشود: موضوع اصلی نمایش ما درباره اوکاپی است که به واسطه ظاهر متفاوتش گوشهگیر است و احساس تنهایی عمیقی دارد. به همین مقوله مهم یعنی احساس تنهایی در فلسفه و روانشناسی بسیار پرداخته شده و جا دارد بگویم موضوع اوکاپی داستان بسیار عمیقی دارد ولی من این عمق را برای بچهها ساده کردم. در واقع مفهوم تنهایی بسیار پیچیده است و ما در عین حال که با دیگران در ارتباط هستیم و به عنوان یک انسان اجتماعی تعریف میشویم اما در نهایت تنها هستیم و در عین آن تنهایی عمیق، نیاز شدیدی به ارتباط با دیگران داریم. موضوع اصلی اوکاپی هم نیازهایی است که این موجود تنها برای پیدا کردن دوست دارد و در سوی دیگر داستان با عدم مهارت بچههای مدرسه مواجهیم که برای دوستی با اوکاپی شرط میگذارند که باید شبیه آنها شود و به او میگویند اگر میخواهی همتیمی و دوست ما در مدرسه باشی باید مثل ما شوی. اوکاپی در یک دوراهی گیر میکند که چطور راه خودش را انتخاب کند و در این تردید است که اگر میخواهد با دیگران دوست باشد باید شبیه آنها شود و از خودش و خواستههایش بگذرد یا اینکه خود مستقلش را پیدا کند.
در واقع اوکاپی نمادی از بُعد خام شخصیت انسان است که هنوز به پختگی نرسیده و مسیر اشتباهی را میرود و تلاش میکند شبیه بقیه شود تا اینکه سرانجام سرخورده میشود و از مدرسه فاصله میگیرد و مدتی بعد با جوجه تیغی دوست میشود و از او یاد میگیرد که خودش را پیدا کند و به این نتیجه میرسد که تا خودمان را پیدا نکنیم و دوست نداشته باشیم نمیتوانیم رابطههای خوب پیدا کنیم زیرا نخستین ارتباط ما با خودمان شکل میگیرد. در نهایت اوکاپی با خودش دوست میشود و اعتماد به نفسش را پیدا میکند.
«اوکاپی» و گریز از تنهایی
وی در واکنش به اهمیت و ظرفیتهای تئاتر در ایجاد آگاهی در کودکان و کشف درون و همچنین تشویق به دوری از فردگرایی با وجود بازار داغ سرگرمیها و بازیهای رایانهای و جمعگریزی بچهها میگوید: اهمیت این موضوع در دوران فعلی به دلیل سبک زندگی بیشتر از قبل شده است. در دوران حاضر بسیاری از بچهها تکفرزند هستند و آپارتماننشینی موجب شده ارتباطاتشان خیلی کمرنگ شود و بچهها بیشتر در معرض تنهایی قرار بگیرند، در حالی که در گذشته و نسلهای قبلی نیازهای بچهها خیلی راحتتر پاسخ داده میشد زیرا افراد خانواده زیاد بودند و ارتباطات جمعی گستردهای وجود داشت؛ اما امروز بچهها امکان کمتری دارند که دوست پیدا کنند چون کمتر با همسالان خودشان ارتباط دارند. ما با این نمایش سعی کردیم تا جایی که امکان دارد این تعامل را بیشتر کنیم و از طریق تئاتر به این نیاز پاسخ دهیم و با توجه به موضوعی که نمایش اوکاپی دارد به بچهها مهارت دوست پیدا کردن و در جمع بودن را آموزش دهیم.
تئاتر تعاملی؛ مسیری برای رشد و سلامت روان کودکان
وی اظهار میکند: یکی از نکات مهمی که در اوکاپی به آن اشاره میشود این است که معلم نیاز به ارتباط با یکدیگر را به بچهها یادآوری میکند و اینکه وقتی کنار هم هستیم حالمان خوب است. در حالی که وقتی کودکان از دوران بچگی فاصله میگیرند و وارد مرز بسیار پیچیدهای به اسم نوجوانی میشوند با چالشهای زیادی مواجه خواهند شد که یکی از مهمترینشان این است که باید مستقیماً خودشان را در جامعه پیدا کنند و به دنبال ساخت روابط با دیگران در جامعه بروند. در واقع چالش اصلی انسان از همین سن شروع میشود؛ چرا که بخشی از نیازها به جامعه گره خورده و به همین دلیل است که ما به پرورش بچههایی نیاز داریم که هوش هیجانی داشته باشند و بتوانند در عین استقلال اما ارتباطشان را با جامعه حفظ کنند. به نظرم هنرهای نمایشی ظرفیتهای مهمی در این زمینه دارد. ما باید از طریق تئاتر بچهها را اجتماعیتر بار بیاوریم و تعامل را به آنها آموزش دهیم که با این کار به توسعه جامعه کمک میکنیم، زیرا همه ما نیازهایی داریم که به هم متصل است و هر چقدر مهارت ارتباطی در بچهها قویتر باشد هم سلامت روان خودشان تأمین میشود و هم جامعه بهتر و سالمتری خواهیم داشت.
نظر شما