پس از یک سال، در روی پاشنه سابق میچرخد
ظفرقندی، جراح شصتوششساله عروق و وزیر شانزدهم نیز از همان روزی که پا به ساختمان ایوانک در غرب تهران گذاشت و مثل دیگر همکاران سابقش بر صندلی وزارت بهداشت تکیه زد از اجرایی شدن برنامه پزشکی خانواده و عزم راسخش برای اجرایی کردن آن گفت و همچنان نیز بر ضرورت اجرای آن تأکید میکند.
با اینحال هنوز پس از گذشت یک سال، در روی همان پاشنه سابق میچرخد و برنامه پزشکی خانواده، لنگ همان پاشنه آشیل سابق خود یعنی «بودجه» است.
ضمن آنکه دغدغه مهم دیگر این طرح، همراهی و پای کار آمدن پزشکانی است که قرار است سکان این کشتی به گل نشسته را بار دیگر به دست بگیرند؛ پزشکانی که بسیاری از آنها راه دیگری غیر از طبابت را برای اشتغال و گذران زندگی انتخاب کردهاند.
علیرضا رئیسی، معاون بهداشت وزیر بهداشت با اشاره به این موضوع میگوید: «ما فقط از کلمات زیبایی مثل «فرهنگسازی» استفاده میکنیم، ولی نظام پرداخت است که رفتار مردم را شکل میدهد. وقتی ویزیت متخصص ۱۲۰هزار تومان است و هزینه اسنپ ۱۵۰هزار تومان، مردم مستقیم میروند سراغ متخصص. حالا اگر ویزیت متخصص ۸۰۰هزار تومان بود و مراجعه از طریق پزشک خانواده با هزینه خیلی کم ممکن بود، آنوقت دیگر نیاز به فرهنگسازی نبود».ظفرقندی هم ۱۰ مهر سال گذشته در مراسم معارفه معاون بهداشت وزیر بهداشت، گفته بود: «پزشکی خانواده در برنامه هفتم توسعه کشور تکلیف یکساله است و اجرای آن الزامات بودجهای دارد. این طرح وقتی سامان میگیرد که پزشک خانواده انگیزه، شرایط مناسب و زندگی متعارف داشته باشد تا بتواند خدمت کند. با پرداخت حقوق ۱۴میلیونی به پزشک خانواده کار پیش نمیرود. در بودجه سال پیش، اعتباری برای این برنامه دیده نشده و باید در بودجه سال آینده (۱۴۰۴) پیشبینیهای لازم در این خصوص انجام شود».با این حال، این «باید» یعنی ضرورت اختصاص بودجه، امسال هم تحقق نیافت، به همین دلیل علیرضا رئیسی بهتازگی در اظهارنظری تند و متفاوت گفته است: «ما اجازه اجرای برنامه پزشکی خانواده و نظام ارجاع در شهرها را نمیدهیم، مگر اینکه منابع پایدار تأمین شده و بتوانیم پرداختی مناسبی داشته باشیم.
اجرای پزشکی خانواده بدون منابع پایدار و سازوکار مشخص، غیرممکن است. نباید پزشکی خانواده را از جیب پزشکان و کادر سلامت اجرا کنیم. منابع پایدار نباید فقط در حد حرف باشد».احمد ولیپور، رئیس انجمن پزشکان عمومی ایران میگوید: برای اجرای کشوری طرح پزشکی خانواده و نظام ارجاع تا زمانی که منابع کافی تأمین نشده نباید عجله کرد؛ در حالی که پرداختیها در بسیاری از حوزههای سلامت با تأخیر انجام میشود و این یعنی منابع کافی وجود ندارد. اعضای هیئتهای مدیره انجمنهای پزشکان عمومی درباره اجرای پزشکی خانواده و نظام ارجاع ابهامهایی دارند؛ مهمتر از زیرساختها، موضوع رضایتمندی و توجیه پزشکان است. باید ببینیم نظر مراقبان سلامت و پزشکان خانواده چیست و آیا میتوانیم دغدغههای مجریان برنامه را برطرف کنیم؟
آیا طرح پزشکی خانواده شکست خورد؟
طرح پزشکی خانواده در دهه ۸۰ از روستاها آغاز شد؛ روزهایی که درصد روستانشینان در مقایسه با شهرنشینها قابلتوجه بود.به ازای هر ۷۰۰ نفر یک بهورز و یک مرکز بهداشتی در روستا و یک تیم سلامت تعیین شد.
سطح یک این طرح در روستاها کامل شد، اما در شهرها ناقص ماند. قرار بود در سطح یک یعنی همان مراکز بهداشت و درمان، بیماران به سطح ۲ یعنی کلینیکهای تخصصی ارجاع داده شوند و پیشبینی میشد ۸۰ درصد خدمات در سطح یک و ۱۵درصد در کلینیکها و در نهایت ۱۰درصد در بیمارستانها انجام شود.
استانهای فارس و مازندران بهصورت پیشرو شروع به کار کردند. با اینحال با وجود اجرای سطح یک، سطح۲ بهخوبی انجام نشد؛ چون زیر ساختهای لازم وجود نداشت. باید سیستم الکترونیکی و یکپارچه باشد تا پزشک بتواند در سطح۲ سوابق بیمار را ببیند، اما این اتفاق نیفتاد و مردم به ناچار از همان ابتدا به متخصص مراجعه میکردند.
علیرضا رئیسی، معاون بهداشت وزیر بهداشت در خصوص دلیل ناکامی این طرح تا امروز میگوید: «آیا پزشکی خانواده یعنی ۳هزار نفر را زیر پوشش بگیرید و ویزیت کنید؟ نمیخواهم دنبال مقصر بگردم، اما مدام میگویند ما پزشک خانواده داریم، در حالی که نداریم. حالا چرا فارس و مازندران انتخاب شدند؟ این دو استان اصلاً مناسب شروع نبودند. فارس قطب پزشکی جنوب کشور است؛ مردم از دیگر استانها برای ویزیت متخصص به آنجا میآیند، نه پزشک عمومی. حالا ما آمدیم پزشکی خانواده را در اینجا اجرا کنیم، فقط با پزشک عمومی! سطحهای ۲ و ۳ چه شد؟ما از روستاها شروع کردیم اما سطحهای ۲ و ۳ را کامل اجرا نکردیم. برای سطح ۲، خرید خدمت میکنیم. طبق قانون، بیمار برای خدمات سطح ۲ باید ۱۵درصد فرانشیز بدهد؛ برای سطح ۳ که بیمارستان است، فرانشیز صفر است.من تا زمانی که منابع پایدار وجود نداشته باشد، وارد استانهایی مثل فارس و مازندران نمیشوم. پای حرفم هم میایستم.
پزشکی خانواده را اجرا کردیم، بدون آنکه پزشک خانواده تربیت کنیم. چرا پزشکان فارس و مازندران موفقتر هستند؟ چون هرچه قدیمیتر هستند، موفقترند. در طول زمان اینها تبدیل به پزشک خانواده شدهاند. اینکه ناگهان بخواهیم یک پزشک طرحی را بیاوریم و پزشکی خانواده را اجرا کنیم، نمیتواند نیازهای یک بیمار را تأمین کند. یک پزشک تازهکار، آن هم با آموزشهای فعلی و حجم بالای دانشجوها، آیا واقعاً فردا میخواهد برود و مریض ببیند؟ بعضی از آنها اینطور هستند، اما باید آموزش ببینند تا بتوانند نیازهای مردم را برطرف کنند.
نباید به زبان بگویند جلو بروید، محکم جلو بروید، ولی وسط راه ما را رها کنند. ما نباید پزشکی خانواده را از جیب پزشکان و کادر سلامت اجرا کنیم. آیا قانون چنین چیزی گفته؟ خیر، قانون چنین نگفته است. ما مدام به پزشکان فشار آوردهایم و طبیعی است که پزشکان ناراضی باشند. اگر جای پزشکان فارس و مازندران بودم، حالم بد میشد. میگفتم شما چقدر وعده دادید که عملی نکردید. حالا چطور به این حرفها اعتماد کنم؟».این انتقادها در حالی است که رئیسی پیش از این، اردیبهشت امسال و در نخستین روز هفته سلامت گفته بود: «بیانصافی است اگر بگوییم برنامه پزشکی خانواده شکست خورده، چون اصلاً هنوز بهطور واقعی اجرا نشده که بخواهیم درباره موفقیت یا ناکامی آن قضاوت کنیم».
اما سید جلیل میرمحمدی، عضو هیئت رئیسه مجلس میگوید به نظر من هر چهار باری که پزشکی خانواده در کشور کلید خورده با شکست روبهرو شده است.
امروز هیچ کس نمیتواند ادعا کند این طرح که از روستاها آغاز شد طرح موفقی بوده است.
او میگوید: طرح پزشکی خانواده در سه استان کشور اجرا شده اما حتی مردم آن استانها هم اطلاع ندارند این طرح در استان محل زندگی آنها اجرا شده است! الان اجرای نظام ارجاع و پزشکی خانواده در دو استان فارس و مازندران به یک چالش برای وزارت بهداشت بدل شده است.پزشکی خانواده و نظام ارجاع نیازمند زیرساختهایی در کشور است که اکنون هیچ یک از این زیرساختها در دسترس نیست.در طول ۲۰ سال گذشته هیچ تغییری ایجاد نشده که بخواهد این طرح را با موفقیت روبهرو کند و تا زمانی که زیرساختها فراهم نشود، هرگونه آغازی مختوم به شکست خواهد بود.
طرح پزشکی خانواده مانند پوست موز انداختن زیر پای ظفرقندی است. این آبروی نظام است و نباید اجازه دهیم کاری را آغاز کنیم که سرانجام آن شکست است.
چرا به نتیجه نرسیدیم؟
سیامک متقیانپور، مسئول انجمن پزشکان عمومی استان فارس، یعنی جایی که برنامه پزشکی خانواده در آنجا اجرا شده است در خصوص دلایل ناکامی این طرح میگوید: «نخستین نکته، تعارض منافع است. عدهای دوست دارند براساس منافع، چنین دروازهای وجود نداشته باشد و هر کسی به هر تعدادی که بخواهد به متخصصان و مراکز درمانی مختلف مراجعه کند. این مسئله را بهخوبی میتوان از انجام آزمایشهای مختلف، سیتیاسکن یا امآرآیهای متعدد متوجه شد. نکته دیگر هم تأمین نشدن منابع مالی است. سیستم به دلیل مشکلات اقتصادی نمیتواند بستر مناسب برای ارائه خدمات در این حوزه داشته باشد، مثل همان آیتی و سامانههای مناسب. بخش دیگر هم مسائل فرهنگی است. همین حالا هم بسیاری از مردم پدیده پزشکی خانواده را نمیشناسند و نمیدانند خدمات آن چیست».
یک هشدار؛ تدریجی شروع کنید
حالا با همین شرایط که سازمان برنامه و بودجه هیچ ردیف جدیدی برای این موضوع در بودجه امسال در نظر نگرفته و فقط بودجه صندوق بیمه روستاییان حدود ۲۰ تا ۳۰ درصد افزایش پیدا کرده، قرار است طرح پزشکی خانواده بهصورت تدریجی از ماه آینده اجرا شود.
اجرای تدریجی این طرح دقیقاً همان نکتهای است که برخی از متولیان حوزه سلامت نیز بر آن تأکید میکنند؛ برای مثال اردوان بهرامی، رئیس کمیته پزشکی خانواده انجمن پزشکان عمومی ایران، پیش از این با ارسال نامهای به ظفرقندی با اشاره به وسعت اجرای طرح پزشکی خانواده، هشدار داده بود با اجرایی شدن کامل این طرح، بسیاری از مطبهای پزشکان عمومی که خارج از این طرح فعالیت میکنند، بدون بیمار خواهند ماند و بار مراجعه به اورژانس درمانگاهها نیز به دلیل تفاوت در قیمت فرانشیز بهشدت کاهش خواهد یافت. آن وقت با دهها هزار پزشک عمومی که پس از تکمیل طرح و پایان نیاز به پزشک، بدون بیمار خواهند ماند، چه خواهید کرد؟
ظفرقندی دوشنبه همین هفته در مراسم روز پزشک در پاسخ به اینگونه هشدارها گفته است: هیچ کشوری این نظام را یکشبه پیاده نکرده است؛ در ترکیه ۱۰ سال و در انگلستان بیش از ۲۰ سال طول کشید. ما هم مرحلهبهمرحله پیش خواهیم رفت.
نظر شما