انسان ظرفیتی دارد که او را از حیوان جدا می‌سازد و این کرامت ذاتی با تربیت و ادب بارور می‌شود، همان‌گونه که زمین بدون آب حاصل نمی‌دهد.

درس اخلاق | چگونه تربیت و ادب، استعداد اخلاقی انسان را شکوفا می کند؟
زمان مطالعه: ۷ دقیقه

مرحوم آیت الله مهدوی کنی در یکی از جلسات اخلاق خود به موضوع «مکارم اخلاق به عنوان راهنمای رشد سعادت انسانی» پرداخت که تقدیم شما فرهیختگان می شود.

بسم الله الرحمن الرحیم؛ امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌فرمایند: «اگر فرض کنیم هیچ بهشتی وجود نداشت، هیچ ثوابی در کار نبود، جهنمی نیز نبود و هیچ ترسی از عقاب الهی وجود نداشت، آیا باز هم اخلاق در میان انسان‌ها جایگاهی داشت یا خیر؟»

حضرت در پاسخ می‌فرمایند: حتی اگر بهشت و جهنم و پاداش و کیفر الهی فرضاً وجود نداشت، باز هم شایسته است که انسان به دنبال «مکارم اخلاق» برود، خود را با آن بیاراید و به وسیله آن به فضیلت و بزرگواری برسد؛ چراکه «مکارم اخلاق» خود به تنهایی عامل موفقیت و سربلندی انسان است.

در این حدیث، تعبیر «نجاح» به‌کار رفته است، نه «نجات». در زبان عربی «نجاح» به معنای قبولی و کامیابی است؛ مثلاً گفته می‌شود: «فلان شخص در امتحان ناجح شد»، یعنی در آزمون پذیرفته شد.

بر همین اساس، اگر انسانی بخواهد در مسیر زندگی سربلند گردد و دچار شکست و سقوط نشود، باید به دنبال مکارم اخلاق باشد.

«مکارم» جمع «مکرمت» است.

* اخلاق نیکو و اخلاق ناپسند

اخلاق به‌طور کلی دو گونه است:

اخلاق نیکو که همان مکارم اخلاق است

و اخلاق ناپسند که از آن به «رذائل اخلاقی» تعبیر می‌شود.

رذائل به معنای پستی‌ها و فرومایگی‌هاست، در حالی‌که مکارم اخلاق به معنای بزرگواری، کرامت و فضیلت انسانی است. قرآن کریم نیز در آیه «وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَم» بر کرامت ذاتی انسان تأکید می‌کند.

جهان امروز نیز در مباحث مربوط به حقوق بشر، اصل کرامت انسانی را به عنوان مبنا پذیرفته است؛ زیرا انسان موجودی متمایز از حیوانات است.

همان‌گونه که مرحوم شهید مطهری اشاره کرده‌اند: گوسفند اگر علف و آب کافی داشته باشد، راضی است و بیش از این مطالبه‌ای ندارد؛ اما انسان صرفاً با خوراک و نیازهای مادی سیراب نمی‌شود، بلکه نیازمند حقیقتی برتر است.

* کرامت ذاتی و اکتسابی در وجود انسان

انسان ظرفیتی دارد که او را از حیوان جدا می‌سازد؛ ظرفیتی که همان کرامت و بزرگواری است.

این کرامت دو گونه است:

۱. ذاتی: خداوند در نهاد انسان استعداد بزرگواری و فضیلت را قرار داده است.

۲. اکتسابی: انسان می‌تواند با تلاش و مجاهدت، این استعداد را بالفعل سازد، به سوی فضیلت حرکت کند و با رذائل اخلاقی مبارزه نماید.

بر این اساس، امیرالمؤمنین علیه‌السلام تصریح می‌کنند که اخلاق امری فطری است.

میل به اخلاق و فضیلت، چیزی نیست که از بیرون بر انسان تحمیل شود، بلکه از درون انسان می‌جوشد. آنچه از بیرون به انسان تحمیل گردد، ماندگاری ندارد؛ اما خواست درونی انسان برای فضیلت پایدار و حقیقی است.

* ادب و تربیت ضرورتی حیاتی برای انسان و جامعه است

هر انسانی اگر مورد خطاب قرار گیرد و به او گفته شود «بد» یا «نادان» است، ناخشنود می‌شود و واکنش نشان می‌دهد.

حتی کودکان نیز وقتی به آنان گفته شود «تو بدی» یا «تو نمی‌فهمی»، ناراحت می‌شوند.

این واکنش‌ها نشانه‌ای از کشش طبیعی انسان به سوی خوبی، دانایی و فضیلت است.

از این رو، باید به دنبال فضیلت رفت و در مسیر اخلاق حرکت کرد. در ادامه، باز از امیرالمؤمنین علیه‌السلام در کتاب «قرّة العیون» حدیثی نقل شده است که فرمودند:

«إنّ بِذَوی العُقولِ مِن الحاجةِ إلَی الأدبِ کما یَظْمَأُ الزَّرْعُ إلَی المَطرِ»؛ یعنی اندیشه و عقل انسان نیازمند ادب است، همان‌گونه که کشت و زرع نیازمند باران است.

انسان استعداد اولیه برای رشد اخلاقی را داراست، اما این استعداد به تنهایی کافی نیست و باید با «ادب» و «تربیت» بارور شود.

همان‌گونه که زمین بدون آب حاصل نمی‌دهد، انسان نیز بدون ادب و تربیت به شکوفایی نمی‌رسد. امیرالمؤمنین علیه‌السلام هشدار می‌دهند که بی‌ادبی نه تنها فرد را نابود می‌سازد، بلکه همچون آتشی می‌تواند جامعه را نیز ویران کند.

بنابراین ادب و تربیت نه یک امر فرعی، بلکه ضرورتی حیاتی برای انسان و جامعه است.

در حدیث دیگری از امیرالمؤمنین علیه‌السلام نقل شده است که هرکس بخواهد دیگران را تربیت و تأدیب کند، باید پیش از هر چیز، خود را به ادب بیاراید.

به تعبیر دیگر، کسی که فاقد ادب است نمی‌تواند آموزگار ادب برای دیگران باشد.

این حقیقت را می‌توان با بیان حکیمانه «ذات نایافته از هستی‌بخش، کی تواند که شود هستی‌بخش» توضیح داد؛ یعنی کسی که خود بهره‌ای از ادب و فضیلت نبرده است، توان تربیت دیگران را ندارد.

از همین رو، حضرت می‌فرمایند: «پیش از آن‌که به تهذیب دیگران بپردازید، باید تهذیب نفس خویش را آغاز کنید». این، یکی از مراحل اساسی در سیر اخلاقی انسان است.

* تمایز حوزه‌ اخلاق با حقوق و فقه

نکته دوم در بحث اخلاق، تمایز میان حوزه‌های اخلاق، حقوق و فقه است.

در کتاب‌های اخلاق و همچنین در آثار روان‌شناسی، بیشتر به مسائل روحی، روانی و تربیتی پرداخته می‌شود؛ در حالی‌که در علم حقوق، موضوع اصلی «حق و ناحق» و «جایز و غیرجایز بودن» اعمال است.

در دانشکده‌های حقوق معمولاً مباحث مربوط به شاخه‌های مختلف حقوق مانند حقوق جزا، حقوق عمومی، حقوق بین‌الملل و... مطرح می‌شود. در این مباحث، سخن از قانونی بودن یا نبودن یک عمل است.

در فقه نیز بحث بر سر «احکام افعال مکلفین» است؛ یعنی کارهایی که انسانِ مکلف انجام می‌دهد و احکام شرعی آن‌ها. در فقه بررسی می‌شود که آیا فلان عمل «واجب، حرام، مستحب، مکروه یا مباح» است.

این پنج‌گانه، مجموعه «احکام خمسه» را تشکیل می‌دهند. حتی اعمال بسیار کوچک و به ظاهر بی‌اهمیت نیز از دیدگاه فقهی بی‌حکم نمی‌مانند.

برای نمونه، امام صادق علیه‌السلام فرموده‌اند: «دمیدن به خاکستر برای افروختن آتش نیز حکم دارد. اگر آن خاکستر یا چوب متعلق به دیگری باشد، استفاده از آن بدون اجازه، حرام است».

این نشان می‌دهد که فقه دایره‌ای گسترده دارد و حتی رفتارهای بسیار جزئی انسان نیز ذیل آن تعریف می‌شوند.

برای مثال، کشیدن سیگار نیز مشمول این نگاه است. اگرچه در گذشته، سیگار و قلیان حتی در مجالس مذهبی و عزاداری‌ها به عنوان وسیله پذیرایی به‌کار می‌رفت، امروزه روشن شده است که استعمال دخانیات آثار زیان‌بار بسیاری بر ریه، قلب و دیگر اعضای بدن دارد و از منظر شرعی، عملی ضررآفرین و در نتیجه حرام به شمار می‌آید.

علاوه بر این، قوانین عمومی نیز استعمال دخانیات را در مجامع عمومی ممنوع کرده‌اند. بنابراین، انسان مؤمن باید بداند که کوچک‌ترین رفتارهای او نیز از نظر شرع و قانون، حکم و پیامد خاص خود را دارند.

* نیت‌های درونی در پیشگاه خداوند حساب و کتاب دارند

اما نکته مهم این است که در کنار فقه و حقوق، «اخلاق» جایگاهی فراتر دارد. بسیاری از مسائل اخلاقی هستند که در فقه و حقوق به آن‌ها پرداخته نمی‌شود. به عنوان نمونه، «نیت» در اخلاق نقشی اساسی دارد، در حالی‌که در حقوق و فقه به این صورت مطرح نمی‌شود.

اگر کسی نیت کند که به دیگری آسیب برساند، اما موفق به انجام آن نشود، آیا می‌توان او را در دادگاه محاکمه کرد؟ در حقوق، پاسخ منفی است؛ زیرا نیت به تنهایی جرم محسوب نمی‌شود، مگر آن‌که همراه با عمل باشد.

در فقه نیز اصل بر افعال مکلفین است و نیت به این شکل موضوع حکم قرار نمی‌گیرد.

با این حال، در اخلاق و معارف دینی، نیت از جایگاهی بس والا برخوردار است. حدیثی مشهور می‌فرماید: «نیت المؤمن خیر من عمله»؛ نیت مؤمن از عمل او برتر است.

همچنین قرآن کریم می‌فرماید: «إِن تُبْدُوا مَا فِی أَنفُسِکُمْ أَوْ تُخْفُوهُ یُحَاسِبْکُم بِهِ اللَّهُ»؛ یعنی آنچه در دل دارید، چه آشکار کنید و چه پنهان، خداوند شما را بر اساس آن محاسبه خواهد کرد.

بنابراین، حتی اندیشه‌ها و نیت‌های درونی انسان نیز در پیشگاه خداوند حساب و کتاب دارند.

البته باید توجه داشت که اگر انسانی نیت گناهی داشته باشد و سپس پشیمان گردد و توبه کند، همان لحظه اثر سوء آن نیت از بین می‌رود. اما اگر نیت گناهی داشته باشد و از آن پشیمان نشود، هرچند فرصت انجام عمل را پیدا نکند، باز هم در محاسبه الهی ثبت خواهد شد.

از همین‌رو، علم اخلاق نیت را به‌عنوان یکی از بنیادی‌ترین معیارها در ارزیابی انسان مطرح می‌سازد.

از سوی دیگر، روان‌شناسی نیز بر اهمیت نیت و نگرش انسان تأکید دارد. کسی که نیت‌های بد و سوءظن‌های مداوم نسبت به دیگران دارد، هم زندگی فردی خود را تلخ می‌کند، هم خانواده‌اش را دچار آشفتگی می‌سازد و هم روابط اجتماعی‌اش را تخریب می‌نماید.

چنین فردی سخنان دیگران را همواره با بدبینی تفسیر می‌کند و در نتیجه، به انزوا و نابسامانی کشیده می‌شود. بنابراین، اخلاق در این‌جا بُعدی می‌یابد که نه در حقوق مطرح است و نه در فقه.

در مجموع، می‌توان گفت برخی مسائل اخلاقی وجود دارند که تنها در حوزه اخلاق مورد بحث قرار می‌گیرند و در فقه و حقوق جایگاهی ندارند. در مقابل، مسائلی نیز وجود دارند که هم در فقه مطرح‌اند و هم در حقوق.

منبع: خبرگزاری رسمی حوزه

برچسب‌ها

حرم مطهر رضوی

کاظمین

کربلا

مسجدالنبی

مسجدالحرام

حرم حضرت معصومه

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • مدیر سایت مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات پس از تأیید منتشر می‌شود.
captcha