در دنیای چندقطبی امروز، برد با کسی است که بتواند دیگران را متقاعد کند نه مجبور. به گفته جوزف نای «قدرت سخت می‌تواند پیروزی نظامی به‌دست آورد، اما این قدرت نرم است که مشروعیت می‌سازد.»

قدرت نرم یا قدرت سخت؟ دیپلماسی قرن ۲۱ در میدان آزمون جهانی
زمان مطالعه: ۴ دقیقه

در دنیای به‌هم‌پیوسته قرن ۲۱، قدرت دیگر تنها در ارتش‌ها و تسلیحات خلاصه نمی‌شود. آن‌گونه که جوزف نای، نظریه‌پرداز آمریکایی و خالق مفهوم "قدرت نرم" می‌گوید: «قدرت واقعی توانایی آن است که دیگران کاری را که می‌خواهی انجام دهند، به‌دلخواه خودشان انجام دهند.» در مقابل قدرت سخت که بر پایه اجبار نظامی یا اقتصادی بنا شده، قدرت نرم با جذابیت فرهنگی، مشروعیت سیاسی و نفوذ ایده‌ها عمل می‌کند.

اما کدام‌یک از این دو قدرت در دنیای امروز غالب شده‌اند؟ و آیا اصلاً می‌توان یکی را بر دیگری ترجیح داد؟ واقعیت این است که مرز میان این دو نوع قدرت، امروز بیش از هر زمان دیگری درهم‌تنیده شده است.

قدرت سخت؛ بازدارندگی همچنان زنده است

در سطح استراتژیک، قدرت سخت هنوز به‌عنوان ابزار اصلی بازدارندگی و دفاع ملی باقی مانده است. آمریکا با شبکه‌ای از پایگاه‌های نظامی در سراسر جهان، ناوگان‌های پیشرفته، و زرادخانه هسته‌ای خود، همچنان در رأس ساختار قدرت سخت جهانی قرار دارد. چین نیز با توسعه موشک‌های مافوق صوت، گسترش نفوذ نظامی در دریای جنوبی و سرمایه‌گذاری در توانایی‌های فضایی، نشان می‌دهد که در پی بازتعریف نظم امنیتی منطقه‌ای است.

نمونه بارز دیگر، تهاجم روسیه به اوکراین است. از اشغال کریمه در سال ۲۰۱۴ تا حمله گسترده نظامی در ۲۰۲۲، کرملین کوشیده از زور نظامی برای بازتعریف مرزها و افزایش نفوذ ژئوپولیتیک خود استفاده کند. تحریم‌های اقتصادی ایالات متحده علیه ایران، کره شمالی و خود روسیه نیز نمونه‌ای از کاربرد قدرت سخت در بُعد اقتصادی است؛ قدرتی که نه با توپ و تانک، بلکه با دلار و تحریم عمل می‌کند.

اما این اقدامات همیشه با موفقیت همراه نیستند. شکست‌های استراتژیک آمریکا در افغانستان و عراق، با وجود پیروزی‌های نظامی اولیه، نشان داد که زور بدون مشروعیت فرهنگی و حمایت مردمی، راه به جایی نمی‌برد.

طلوع قدرت نرم؛ بازی با ایده‌ها و فرهنگ

جهانی‌سازی، رسانه‌های اجتماعی و افزایش تبادلات فرهنگی، فرصت‌های بی‌نظیری برای قدرت نرم ایجاد کرده‌اند. اتحادیه اروپا، با کمترین توان نظامی، عمدتاً از طریق دیپلماسی فرهنگی، نفوذ مقرراتی و کمک‌های توسعه‌ای، تأثیرگذاری خود را در آفریقا، آسیا و آمریکای لاتین گسترش داده است.

چین نیز در پروژه عظیم "کمربند و راه" نه‌فقط دنبال زیرساخت، بلکه به‌دنبال ایجاد حسن نیت سیاسی و فرهنگی است. مؤسسات کنفوسیوس در سراسر جهان، تلاشی هدفمند برای گسترش زبان و فرهنگ چینی هستند. هرچند منتقدان آن را ابزاری ژئوپولیتیکی می‌دانند، اما نمی‌توان منکر موفقیت چین در گسترش نفوذ غیرنظامی شد.

ایالات متحده، به‌رغم آسیب‌هایی که سیاست خارجی‌اش به چهره جهانی آن زده، هنوز از قدرت نرم گسترده‌ای بهره‌مند است. «هالیوود، سیلیکون‌ولی، دانشگاه‌هایی مانند هاروارد و MIT، و ایده‌های دموکراسی آمریکایی»، آن‌گونه که نای اشاره می‌کند، ابزارهایی هستند که باعث می‌شوند جهان همچنان با کنجکاوی به آمریکا نگاه کند. محبوبیت جهانی نتفلیکس و حتی تیک‌تاک – که با وجود مالکیت چینی، در بستر فرهنگ آمریکایی رشد کرده – شاهدی بر این ادعاست.

قدرت هوشمند؛ ترکیب اجبار و جذابیت

مفهوم «قدرت هوشمند» (Smart Power) پاسخی است به ناکارآمدی استفاده افراطی از هر یک از این دو قدرت. هیلاری کلینتون، وزیر خارجه سابق آمریکا، در دوره مسئولیت خود این رویکرد را ترویج داد؛ جایی که بازدارندگی نظامی با تعامل فرهنگی، کمک‌های توسعه‌ای و دیپلماسی عمومی تلفیق می‌شود.

استراتژی ناتو در افغانستان، ترکیبی از عملیات نظامی و کمک‌های بازسازی بود. یا پروژه‌های اقتصادی چین، که در کنار وام‌دهی سنگین، از ابزارهای فرهنگی نیز استفاده می‌کنند، نشان می‌دهند که دیپلماسی نوین به ترکیبی از قدرت سخت و نرم نیاز دارد.

قدرت دیجیتال؛ تقویت‌کننده‌ای برای هر دو سو

فضای مجازی و فناوری‌های ارتباطی، حوزه جدیدی برای رقابت قدرت‌ها شده‌اند. جنگ رسانه‌ای اوکراین در برابر روسیه نمونه‌ای از استفاده موفق قدرت نرم دیجیتال است. در مقابل، کارزارهای اطلاعاتی و حملات سایبری روسیه، شکل‌های مدرن قدرت سخت در بستر فناوری هستند.

شرکت‌های بزرگی مانند گوگل، اپل و متا، نه فقط در اقتصاد جهانی نقش دارند، بلکه ارزش‌ها، سبک زندگی و روایت‌های فرهنگی را نیز به سراسر جهان صادر می‌کنند. امروز، سلطه بر روایت‌ها و داده‌ها، به‌اندازه سلطه بر منابع فیزیکی اهمیت دارد.

خاورمیانه؛ بازیگران جدید، ابزارهای تازه

در خاورمیانه، کشورهایی چون عربستان سعودی و ایران نیز در حال بازتعریف ابزارهای قدرت هستند. سعودی‌ها با پروژه‌هایی نظیر حمایت از گلف حرفه‌ای (LIV Golf) و سرمایه‌گذاری در فوتبال، به‌دنبال نرم‌تر کردن تصویر خود هستند. ایران نیز، در کنار استفاده از گروه‌های نیابتی مانند حزب‌الله، قدرت نرم ایدئولوژیک و مذهبی خود را در دنیای شیعه گسترش می‌دهد.

نبرد روایت‌ها، نه فقط تسلیحات

در دنیای چندقطبی امروز، برد با کشوری است که بتواند دیگران را متقاعد کند نه مجبور. همان‌طور که جوزف نای هشدار می‌دهد: «قدرت سخت می‌تواند پیروزی نظامی به‌دست آورد، اما این قدرت نرم است که مشروعیت می‌سازد.» در قرنی که مرزها شفاف‌تر شده و افکار عمومی جهانی‌تر، ابزارهای جذابیت فرهنگی و ایده‌پردازی، از سلاح‌های سنتی مؤثرتر شده‌اند.

بااین‌حال، قدرت سخت هنوز به‌عنوان ابزار بازدارندگی و بقا باقی می‌ماند. بازی دیپلماسی مدرن، بازی ترکیب هوشمندانه این دو قدرت است. کشوری موفق‌تر خواهد بود که در کنار زرادخانه، از جذابیت ایده‌هایش نیز بهره ببرد.

برچسب‌ها

حرم مطهر رضوی

کاظمین

کربلا

مسجدالنبی

مسجدالحرام

حرم حضرت معصومه

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • مدیر سایت مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات پس از تأیید منتشر می‌شود.
captcha